.......:
11.بلافاصله بعد کودتا، سیدضیا اسامی مخالفینش را به رضاخان داد و او هم آنها را دستگیر کرد و حتی به مطبوعات هم اخطار داد کوچکترین مخالفتی نکنند!
ماشاالله آزادی بیان رضاخانی را ببینید!
(منبع: جلد اول تاریخ بیست ساله ایران)
#کودتای_سیاه
#رضاخان_کودتاگر
12.در فاصله کمتر از دو ماهی که از عمر کودتا میگذشت تمام زندانها و بازداشتگاههای تهران مملو از زندانیان شد تا جایی که مجبور شدند عدهای از محبوسین را به شهرها و مناطق دیگری تبعید کنند. چنانکه سید حسن مدرس به قزوین تبعید و در آن شهر زندانی شد. حتی ملک الشعرای بهار را هم زندانی کردند!
(منبع: جلد اول تاریخ بیست ساله ایران)
#کودتای_سیاه
#رضاخان_کودتاگر
13.علاوه بر مخالفان و فعالان سیاسی گروهی از زندانیان این روزگار شامل صاحبان ثروت و متمولینی بودند که حکومت امیدوار بود با اخذ مبالغی هنگفت آزادیشان را به آنان بازگرداند. حاج محمدحسین امینالضرب و امیرنظام همدانی از شاخصترین این گروه از زندانیان بودند که نفر اخیر با پرداخت ۲۵ هزار تومان پس از یک هفته زندان را ترک کرد.
(منبع: جلد اول تاریخ بیست ساله ایران)
رضاخان قبل شاه شدنش هم استعداد خوبی در رشوه گرفتن داشت!
#کودتای_سیاه
#رضاخان_کودتاگر
ترم ششم تاریخ- تاریخ پهلوی.pdf
7.36M
متن کامل تمام جلسات ترم تاریخ پهلوی
برای استفاده بهتر این فایل مهم ، پرینت بگیرید و بعنوان یک جزوه تحلیلی ناب از آن استفاده کنید
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
*خاطراتی از مکه *راه رفتن درخت به اعجاز پیامبر (ص) *ماجرای انذار عشیره ( یوم الدار) *نزول آیه "وَأَن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part03_علی از زبان علی.mp3
9.18M
*پیمان برادری با رسول خدا(ص)
* ده سند افتخار امیرالمومنین (ع)
* ماجرای ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهرا (س)
*خواستگاری امیرالمومنین (ع) از حضرت زهرا(س)
*خرید جهیزیه و وسایل خانه
*برگزاری مراسم عروسی
تاریخ تحلیلی _ تطبیقی سقیفه 1 _Default_1617975343.mp3
11.16M
میدانستید قوی سیاه وجود دارد؟
باید بدانید ملکه الیزابت دو قوی سیاه دارد! نکته جالب درباره این پرنده زیبا این است که با وجود سیاهی خودش جوجه هایش سفید بدنیا میایند 😍
https://eitaa.com/zandahlm1357
✍ از زیباترین پرنده های جهان
انگار یه عروسه که لباس سفید دنباله دار تنش کرده😍
https://eitaa.com/zandahlm1357
💢نمایش جالب پرنده فری گیت برای جلب توجه ماده، این پرنده کیسه ی هوای زیر گلوی خود را باد میکند تا ماده را جذب کند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
💢پرنده الویس که به علت شباهت به الویس پریسلی ایننام را گرفته است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#شکار_لحظه_ها
صحنه ی زیبای نجات جوجه پرنده توسط پدر و مادرش
https://eitaa.com/zandahlm1357
مرغ مگس خوار ( bee hummingbird ) یا زنبور خوار کوچکترین پرنده ی جهان است.
طول این پرنده با احتساب دم و نوک 57 میلی متر است و تنها 1٫6 گرم وزن دارد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ظریف در نقش والتر وایت
عجب تیم مذاکره کنندهای بشه 😂😂
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده جالب کاشت برنج روی آب👌👌
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تروخدا اینو بببین حاج اقا حاج خانومو😂😂😂
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷روز ملی خلیج فارس
👏به روایت هنرمندانه فاطمه عبادی
«هنرمند متعهد ماهشهری»
🔶به سفارش گروه پتروشیمی خلیج فارس
https://eitaa.com/zandahlm1357
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت هشتاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی (علوی)
رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت هشتاد و نهم
و بعد سرش را پایین انداخت و با لحنی نرمتر دنبال حرفش را گرفت: «فقط نمیدونم چرا به دلم افتاد که ازت بخوام امشب خدا رو اینجوری صدا بزنی! شاید بخاطر امام حسن (علیهالسلام) خدا جوابمون رو بده!» و شنیدن همین جمله کافی بود تا پس از چند دقیقه سکوت، شیشه بغضم بشکند و با حالتی مدعیانه عتاب کنم: «یعنی خدا این مدت به این همه اشک و ناله من هیچ کاری نداشته؟ یعنی این همه دعای من پیش خدا هیچ ارزشی نداشته؟ اصلاً من هیچی، اینهمه که عبدالله و بقیه دعا کردن فایده نداشته؟ یعنی دعای خود مامان با این حالش پیش خدا ارزش نداشته...» و باز هجوم گریه راه گلویم را بست و نتوانستم بگویم هر آنچه از حرفهایش بر دلم سنگینی میکرد.
از طوفان گریه ناگهانی و هجوم اعتراضم جا خورد و با چشمانی که از ناراحت کردن دل من سخت پشیمان شده بود، فقط نگاهم میکرد. دستش را روی میز پیش آورد، دست لرزان از غصهام را گرفت و با مهربانی صدایم زد: «الهه جان! تو رو خدا اینجوری گریه نکن! بخدا نمیخواستم ناراحتت کنم...» دستم را از حلقه گرم انگشتانش بیرون کشیدم و میان هق هق گریه، اعتراض کردم: «اگه نمیخواستی ناراحتم کنی، این حرفا رو نمیزدی... تو که میبینی من چه حالی دارم، چرا با این حرفا زجرم میدی؟...» باز دستم را گرفت و با چشمانی که به رنگ تمنا درآمده بود، التماسم کرد: «الهه جان! ببخشید، من فقط میخواستم...» و من بار دیگر دستم را از گرمای محبت دستانش محروم کردم تا اوج ناراحتیام را نشانش دهم و با سنگینی بغضم، کلامش را شکستم: «فکر میکنی من کم دعا کردم؟ کم نماز و قرآن خوندم؟ کم به خدا التماس کردم که مامانو شفا بده؟ اصلاً میدونی چند شب تا صبح نخوابیدم و فقط گریه کردم و از خدا خواستم حال مامان خوب شه؟»
از چشمانش میخواندم که اشکهای بیامانم جگرش را آتش میزند که دیگر ادامه ندادم و او برای بار سوم نه با یک دست که با هر دو دستش، دستم را گرفت و زیر لب نجوا کرد: «الهه جان! دیگه چیزی نمی گم؛ تو رو خدا گریه نکن!» و اینبار جذبه عشقش به قدری قوی بود که نتوانستم دستم را عقب بکشم و میان بستر نرم دستانش به آرامش رسیدم و قلب بیقرارم قدری قرار گرفت. حالا وقت آن رسیده بود که با همه فاصلهای که بین عمق عقایدمان وجود داشت، در پیوند پیوسته احساسمان محو شویم. لحظاتِ خلوت عاشقانه و با صفایمان، به دردِ دلهای من و غمخواریهای صبورانه او گذشت تا سرانجام قطرات اشکم بند آمد و خیال مجیدم را اندکی راحت کرد.
از روی صندلی بلند شد، شاخه گل سنبل را در لیوان بلورین پر از آب نشاند و مقابل چشمان من روی میز گذاشت. سپس جعبه زولبیا را هم آورد و همچنانکه مقابلم مینشست، در جعبه را گشود و با هر دو دست تعارفم کرد. نگاهی به ردیف زولبیا و بامیه که از شیره شربت میدرخشید، کردم و پرسیدم: «اینم حتماً شیرینی امشبه؟ درسته؟» از هوشیاری زنانهام لبخندی زد و با لحنی لبریز متانت پاسخ داد: «خُب ما معمولاً یه همچین شبی تو ماه رمضان زولبیا بامیه میگیریم!» در برابر پاسخ صادقانهاش لبخندی کمرنگ بر صورتم نشست و با دو انگشت یک بامیه برداشتم و به دهان گذاشتم که حلاوت دلنشین و عطر و طعم بینظیرش، به جانم انرژی تازهای بخشید و ضعف و سُستی را از بدنم ربود. احساس لذت بخش و شیرینی که چندان هم برایم غریبه نبود و خاطره روزهای دل انگیزی را زنده میکرد که شاید غم و رنج این مدت، یادش را از یادم برده بود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کارگاه_انصاف ۳۲ 💥 بزرگترین بیانصافی را، تمام انسانها، در حق خودشان، مرتکب میشوند. ولی عموماً از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه انصاف_33.mp3
10.88M
#کارگاه_انصاف ۳۳
▫️ هلاککنندهترین بیانصافیها؛
بیانصافی در حق زیردستانی است
که بخاطر برتریجویی و خودخواهی مدیران و رؤسای خود، مورد ظلم قرار میگیرند!
🔥 داد این مظلومان، خانمانبرانداز است برای ظالمان.
#استاد_شجاعی 🎤
@shervamusiqiirani-7 - آواز و نی - مثنوی مخالف.mp3
2.05M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
عزم آن دارم که امشب نیم مست
پای کوبان کوزهٔ دردی به دست
سر به بازار قلندر در نهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
تا کی از تزویر باشم خودنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست
پردهٔ پندار میباید درید
توبهٔ زهاد میباید شکست
وقت آن آمد که دستی بر زنم
چند خواهم بودن آخر پایبست
ساقیا در ده شرابی دلگشای
هین که دل برخاست غم در سر نشست
#عطار_نیشابوری
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357