#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی ) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ خرداد ۱۴۰۰
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و دوازدهم
ساعتی از اذان مغرب گذشته بود که عبدالله هم آمد و سفره شام را انداختم. در این یک هفته همیشه دور سفره شلوغ بود و غیبت مادر کمتر به چشمم میآمد و حالا سفره سه نفرهمان به قدری سرد و بیروح بود که اشکم را سرازیر کرد و بغض را در گلوی عبدالله نشاند، ولی پدر به اندازه ما از جای خالی مادر عذاب نمیکشید که سرش را پایین انداخته و با خیالی راحت غذایش را میخورد. من که نتوانستم لب به غذا بزنم و فقط با تکه نانی که در دستم بود، بازی میکردم و عبدالله هم که جز چند لقمه، چیزی از گلویش پایین نرفت که غذای پدر تمام شد، با چهار انگشتش، چربی غذا را از سبیلش پاک کرد و با تشکر کوتاهی، خودش را از سفره کنار کشید و برای تماشای تلویزیون روی یکی از مبلها تکیه زد.
سفره را جمع کردم و برای شستن ظرفها به آشپزخانه رفتم که عبدالله هم پشت سرم آمد و روی صندلی گوشه آشپزخانه نشست. آمده بود تا با مِهر برادریاش با من صحبت کرده و به غمخواری دل تنگم بنشیند که لبخندی زد و پرسید: «امروز حالت بهتر بود الهه جان؟» صورتش غرق در ماتم بود و نگاهش بوی غم میداد و باز میخواست از من دلجویی کند. لبخندی تصنعی نشانش دادم و با صدایی که هنوز از گریههای این چند روزم، خش داشت، به گفتن «خدا رو شکر!» اکتفا کردم که پرسید: «از مجید خبر داری؟» از سؤال بیمقدمهاش جا خوردم و به جای پاسخ، پرسیدم: «چطور مگه؟» در برابر چشمان پرسشگرم، مکثی کرد و سپس طوری که پدر نشنود با صدایی آهسته پاسخ داد: «شبی که داشتم میاومدم خونه، تو کوچه وایساده بود تا باهام حرف بزنه.»
از شنیدن این جمله بار دیگر ذهنم آشفته شد، با ناراحتی دست از کار کشیدم و کلافه روی صندلی نشستم که عبدالله گفت: «الهه جان! تو که نمیتونی تا ابد مجید رو طرد کنی! اون همسرته و خودتم میدونی چقدر دوسِت داره! امشب بار اولی نبود که با من حرف میزد. روزی نیس که به من زنگ نزنه و شبی نیس که تو کوچه سر راهم رو نگیره. تو این مدت روزی ده بار ازم میخواست تا با تو حرف بزنم، روزی ده بار حالتو میپرسید و سفارش میکرد مراقبت باشم، روزی ده بار می خواست تا یه جوری تو رو راضی کنم که باهاش حرف بزنی و منم هر دفعه بهش میگفتم تا یه مدت تو رو به حال خودت بذاره.»
سپس مکثی کرد و در برابر چشمانم که از شنیدن بیقراریهای مجید، قدری قرار گرفته بود، با لبخندی ادامه داد: «امشب هم تو کوچه بهم گفت که بلاخره امروز صبرش تموم شده و اومده با خودت حرف زده...» که سراسیمه به میان حرفش آمدم و با دلخوری گفتم: «ولی من درو باز نکردم، چون هنوز نمیخوام ببینمش!» و او با متانت جواب داد: «اینم گفت که درو براش باز نکردی، اصلاً واسه همین اومده بود با من حرف بزنه تا از حال تو با خبر شه. میگفت بدجوری گریه میکردی، نگران حالت بود.» سرم را پایین انداختم تا بیشتر برایم بگوید از مهربانی های مردی که این روزها با همه کینهای که در دلم بود، سخت دلتنگ محبتهایش شده بودم که عبدالله به صورتم خیره شد و پرسید: «چند روزه به صورت مجید نگاه نکردی؟»
https://eitaa.com/zandahlm1357
۵ خرداد ۱۴۰۰
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#تلنگری 💌 🌟 یک اسم از أسماء خدا هست که؛ اگر در درون انسان فعال شده و رشد کند ؛ بسترِ رشدِ بقیهی ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ خرداد ۱۴۰۰
تنها معلم زنگ انسانیت.mp3
4.85M
#تلنگری
💢 مسیر دنیا، بسرعت بسمت گشایشِ رمزهای ظهور، به پیش میرود !
اما .... چیزی شبیه خواب، انسانها را در لحافِ خود پیچیده ، تا نتوانند باطن اتفاقات شگرف را ببینند ...
دنیا بیدار شده، و نیازهایش را فریاد میزند!
آیا ما بیدار شدهایم؟
و به مقام اعلامِ نیاز، رسیدهایم؟
💥 برای #بیداری_انسانی خودمان و دیگران، چه کنیم ؟
#استاد_رائفی_پور
#استاد_شجاعی
۵ خرداد ۱۴۰۰
۵ خرداد ۱۴۰۰
@shervamusiqiirani - گلهای رنگارنگ 197 ب- استاد گلپایگانی.mp3
4.81M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل
تا کی به سینه سنگ زنم ز آرزوی دل
افتد ز طوف کعبه و بتخانه در به در
سرگشته ای که راه نیابد به کوی دل
ساحل زجوش سینه دریاست بی خبر
با زاهدان خشک مکن گفتگوی دل
در هر شکست فتح دگر هست عشق را
پر می شود ز سنگ ملامت سبوی دل
میخانه است کاسه ی سر فیل مست را
صائب ز خود شراب برآرد سبوی دل
#صائب_تبریزی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
۵ خرداد ۱۴۰۰
۷ خرداد ۱۴۰۰
۷ خرداد ۱۴۰۰
۷ خرداد ۱۴۰۰
۷ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تاجزاده: مشکل آقای جنتی این است دین اش را به دنیای دیگران نمیفروشد.
پ.ن: غربگرایان میگن چون آقای جنتی دینش رو به دنیا نمیفروشه، نباید تو شورای نگهبان باشه و بعد ایشون میگه که چون آیت الله جنتی یک مرد هست و نباید چنین فرد با تقوا و با اخلاقی روی کار باشه😳
این همون نگاهیه که غربگرایان همیشه گفتن سیاست جای انسان های کثیف و منفعت طلب هست نه جای انسان های متقی و مومن/بله دوستان با یه همچین موجوداتی روبرو هستیم.
#انتخابات_1400
#انتخابات
۷ خرداد ۱۴۰۰
13.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽️ #ویدئو | بررسی شایعات و شبهات انتخابات 1400 در فضای مجازی
1400/03/06
ــــــــــــــــ
🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش...
👈پاسخبهشبهات
۷ خرداد ۱۴۰۰