#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: #نکته #تاریخی #مذهبی #قرآن #یهودیت #فرقه شناسی 🌺 ما در جای دیگه راز اسماء و کلمات رو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆👆👆ادامه
#نکته
#مذهبی
#تاریخی
#مهدویت
#انبیا
🌺 انبیای الهی هرکدام وارث و وصی داشتند . هم علوم پیامبر قبل از خود را به ارث میبردند هم کتب و آثار رو.
در روایات آمده که با کمی اختلاف این طور هستش : آدم ع به شیث هبة الله وصایت داد. شیث ع به انوش و او به قینان و او به مهلائیل و او به لود و او به ادریس ع. او به متوشلخ و او به لمک و او به نوح ع . نوح ع به سام و او به آدم و او به عوض و او به عاد و او به جلوث و او به ریاح و او به عبدالله و او به هود ووو.
به روایتی نوح ع به سام ، او به ارم ، او به عاد ، او به ثمود ، او به صالح .
روایات مختلفه ولی تعارض نداره و ممکنه در بعضی موارد خلاصه شده باشه یا در نسخه برداری ها افتاده باشه از قلم. بهر حال دین و عهد الهی و کتب الهی دست بدست شده و دوره های تکامل رو گذرونده و حفظ شده . شریعت با نوح ع شروع شد و بایدها و نبایدها آمد. پس از توفان ، خداوند به مومنان امان داد و رنگین کمان را نشانه عهد و امان قرار داد .
در زمان ابراهیم ع فرمان ختنه فرزندان ذکور داده شد و نشانه عهد قرار داده شد و هرکس این نشان را نداشت از دایره عهد و ایمان خارج بود.
بگذریم. خلاصه اینکه دین خدا روندی رو طی کرد و سینه به سینه منتقل شده تا پیامبر خاتم ع .
این طور نبوده که اسلام ناگهان از حجاز و بدست محمد ص ظاهر و نازل شده باشه. دین خدا به تدریج نازل شده و تکامل پیدا کرد طبق زمان و شرایط دوره ها. معجزات انبیا هم کم کم تغییر پیدا کرده در دوره ها و شرایط زمانه . مثلا یوسف ع تعبیر خواب میدانست. موسی ع معجزات 9 گانه بسیار شگفت آور و عینی داشت. عیسی ع مرده زنده میکرد و جذامیان رو درمان میکرد . در دوره رسول الله ص سطح عمومی بشر بالاتر رفته بود و در شبه جزیره عربستان ، شعر و ادبیات و سخنوری، فرهنگ غالب بود. پس قرآن نازل میشه به زبان کامل و فصیح عربی .
در زمانه نوح ع ، تجربه گرایی غالب شده . امتحان الهی اینه که به نوح ع ایمان بیارن در حالی که وسط بیابان نجف که خشک و خالیست کشتی بزرگ میسازه. باور اینکه در این صحرا باران سیل آسا بباره خیلی سخته. اما موقع توفان ، سوار شدن بر کشتی یعنی نجات جان و ایمان آوردن .
نوح ع به سبب نوحه ها و زاری هاش به این لقب ملقب شد. 950 سال تا قبل توفان به انجام وظیفه رسالت پرداخت. اما فقط 80 نفر ایمان آوردند. البته 8 نفر هم آمده که یحتمل یکیش استنساخ بوده . نوح ع نفرین کرد نه از روی خشم و ناامیدی. قرنها تبلیغ دین کرده بود بطور خستگی ناپذیر. بارها تا سر حد مرگ کتک خورده بود بطوری که بیهوش میشد . بلکه در زمان نوح ع ، کفر به مرحله ای رسیده بود که غلبه و سلطه بر همه چیز پیدا کرده بود و سازماندهی و فرهنگسازی و نظام سازیی کرده بود که دیگه محال بود مومن از این جامعه بیرون بیاد .
عقب افتادن زمان نجات و نزول عذاب ، گاهی بخاطر اینه که خداوند اجازه میده مومنین از صلب کفار بدنیا بیایند . در ظهور مهدی عج هم همین هست و باید مومنین و کفار جدا بشن از همدیگه حتی از صلب پدران کافرشان.
نوح ع به خداوند عرض کرد دیگه از این جماعت مومنی نمیاد پس کسی رو از اینها باقی مگذار .
نفرین نوح ع مستجاب شد و جبرئیل امین ع خبر آورد که دعات مستجاب شد. تعدادی خرما یا میوه به نوح ع داد و گفت اینها رو بخورید و هسته هاش رو بکارید و منتظر امر خدا باشید.
نوح ع و یارانش این کار رو کردند و هسته ها نهال شد و نهال ها درخت شد و میوه داد .
جبرئیل ع نازل شد و امر کرد حالا این میوه ها رو بخورید و باز هسته هاش رو بکارید.
در اینجا ریزش ها اتفاق افتاد و به خدا کافر و نوح ع روگردان شدند.
تا چندین مرتبه میوه ها رو خوردند و هسته ها رو کاشتند و سبز شد و نهال شد و درخت شد و میوه داد. باز میوه ها رو خوردند و هسته ها رو کاشتند. در هر مرتبه هم عده ای کافر میشدند . غربال مومنین شکل گرفت. در آخرالزمان و پیش از ظهور هم این غربال و جداسازی و تفکیک از طرق مختلف صورت میگیره . امیرالمؤمنین ع خبرش رو داده بوده. سنت الهی اینه که قبل از نجات و ظهور منجی و موعود ، جامعه باید پاکسازی بشه از وجود منافقانی که بین مومنان هستند . تنها مومنان خالص باید باقی بمونند.
الان هم جامعه در حال غربال شدن و تکفیک خالصها از ناخالص هاست. برای همین در هنگام ظهور اونهایی که ایمانشان نفعی نداشته تا وقت ظهور ، بعد ظهور هم نفعی براشون نداره. در دعای ندبه میخونیم روزی که ایمان سودی برایشان نداره.
نوح ع و باقیمانده مومنین که خیلی مخلص و پاکدین بودند در زمان موعود بر کشتی سوار شدند و نجات پیدا کردند. کفار غرق شدند و نفعی نبردند . جامعه مومنین باز هم از نو شروع به جامعه سازی کرد و از نو تربیت ایمانی نسل ها رو آغاز کرد.
در زمانی که کفر تربیت نسل بکنه امیدی نیست به جامعه . در زمان ما مهمترین مساله تربیت نسله . برای پاکسازی جامعه نفاق از جامعه ایمانی.
https://eitaa.co
.......:
بقایای کشتی نوح ع در کوههای آرارات ترکیه وجود داره . پس از توفان بعضی دوباره به بین النهرین وطنشون برگشتند.
در آثار باستانی کشف شده در بین النهرین ، داستانی وجود داره که به اون افسانه « گیل گمش » میگن. قهرمان داستان به دنبال مردی حکیم و بسیار کهنسال هستش بنام « اوتناپیشتیم » به معنی کسی که از توفان نجات یافته .
به احتمال زیاد این داستان مرتبط به نوح ع هستش.
ادامه دارد ان شاءالله
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
*خاطراتی از دوران مدینه *پیشگویی رسول خدا از جنگ عایشه با امیرالمومنین(ع) *پیشگویی های پیامبر به امی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part07_علی از زبان علی.mp3
12.05M
*ارتحال پیامبر اکرم (ص)
*تفسیر "خیرالبریه و شرالبریه"
*غسل و کفن و خاکسپاری پیامبر بدست علی علیه السلام
* گرداوری قرآن پس از وفات پیامبر(ص)
*دوران خلفا
*تغییر مسیر خلافت
*ماجرای لشکر اسامه
*ماجرای غصب خلافت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در تصاويرى كه در يك مركز تحقيقاتى در چين ثبت شده، پنگوئن نر بعد از چندين بار تلاش ناموفق براى غذا دادن به جوجه ى خود، جوجه اش را از فرط عصبانيت ميبلعد!
احتمالا روحانی از امروز فقط برق شورای نگهبان رو قطع میکنه😃
الان بلاتکلیفترین انسان کرهٔ زمین رشیدپوره که نمیدونه بالاخره غوغای کیو بنگره😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نزدیکترین تجربهام به این میزان از بالا رفتن آدرنالین وقتی بوده که تو توالت عمومی وارد شدم و تازه آخر کار فهمیدم آب قطعه😐😑
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و سیزدهم
و در برابر نگاه متعجبم، دوباره پرسید: «اصلاً دیدی تو همین یه هفته چقدر پیر شده؟ دیدی صورتش چقدر شکسته شده؟» و اینبار اشکی که پای مژگانم نشست نه از غم دوری مادر که از غصه رنجهایی بود که مجید در این مدت کشیده و با شکیبایی همه را تحمل کرده بود که عبدالله هشدار داد: «الهه! مجید داره از بین میره! باور کن امشب وقتی دیدمش احساس کردم به اندازه ده سال پیر شده! مجید تو رو خیلی دوست داره و نمیتونه این همه بیمحلیهای تو رو تحمل کنه!»
اشکی را که تا زیر چانهام رسیده بود، با سر انگشتم پاک کردم و با صدایی که از پشت پردههای بغض به سختی میگذشت، سر به شکایت نهادم: «عبدالله! مجید با من بد کرد، مجید با من کاری کرد که من هنوز نمیتونم باور کنم مامان رفته. میگفت اگه به اهل بیت (علیهمالسلام) متوسل بشی، مامان حتماً خوب میشه. میگفت امکان نداره امام حسن (علیهالسلام) دست رد به سینه ات بزنه...» که هجوم گریه اجازه نداد حرفم را تمام کنم و فقط توانستم یک جمله دیگر بگویم: «من همه این کارا رو کردم، ولی مامان خوب نشد!» عبدالله که از دیدن چشمان سرخم، دلش به درد آمده بود، ابرو در هم کشید و کلافه جواب داد: «خُب اون یه چیزی گفت، تو چرا بیخودی به خودت امید میدادی؟ تو که خودت میدیدی حال مامان داره هر روز بدتر میشه! تو که خودت میدونستی سرطان مامان چقدر پیشرفت کرده، چرا انقدر خودتو عذاب میدادی؟»
به یاد روزهای سختی که بر دل من و مادر گذشت، کاسه چشمانم از گریه پُر شد و زیر لب زمزمه کردم: «مجید به من دروغ گفت!» عبدالله اشکی را که در چشمانش جمع شده بود، با چند بار پلک زدن مهار کرد و با مهربانی پاسخ شکوههایم را داد: «الهه جان! مجید به تو دروغ نگفته. اون به یه سری مسائل اعتقاد داشته و خیال میکرده دعاهایی که میکنه جواب میده. اون فقط میخواسته کاری رو که بلده به تو هم یاد بده. الهه! قبول کن که مجید هیچ قصد بدی نداشته و فقط میخواسته کمکت کنه.» سپس لبخندی زد و با لحنی لبریز آرامش ادامه داد: «خُب اگه اون اشتباه میکرده و به یه چیزهایی اعتقاد داشته که واقعاً درست نبوده، تو باید راهنماییش کنی نه اینکه ازش متنفر باشی.»
با هر دو دست پرده اشک را از صورتم کنار زدم که عبدالله لبخندی زد و با امیدی که در صدایش پیدا بود، گفت: «خدا رو چه دیدی؟ شاید همین موضوع باعث شه که مجید بفهمه همه عقایدی که داره درست نیس و مجبور شه بیشتر در مورد اعتقادات شیعه فکر کنه. تو میتونی از همین فرصت استفاده کنی و به جای اینکه باهاش قهر کنی و حرف نزنی، کمکش کنی تا راه درست رو پیدا کنه!» و حالا عبدالله حرفهایی میزد که احساس میکردم میتواند مرهم زخمهای قلبم شود و گوشهای از دردهای دلم را التیام بخشد که با صدایی آهسته پرسید: «میخوای با بابا صحبت کنم که از حرفی که زده کوتاه بیاد و تو قبل از چهلم بری خونهات؟»
و چون سکوتم را دید، خیال کرد دلم نرم شده که مستقیم نگاهم کرد و ادامه داد: «الهه! به خدا مامان راضی نیس تو این کارو بکنی! تو که یادته مامان چقدر مجید رو دوست داشت! باور کن مجید داره خیلی زجر میکشه! الهه جان! قبول کن هر کاری کرده، تو این یه هفته به اندازه کافی تاوان پس داده!» و نمیدانست دریای عشق من به مجید آنقدر زلال و بیکران بوده که حالا آتش نفرتش به این زودیها در سینهام خاموش نشود که باز هم در مقابل اصرارهای خیرخواهانهاش مقاومت کردم و با لحن سرد و بیروحم پاسخ دادم: «عبدالله! هنوز نمیتونم مجید رو ببخشم!» و چقدر تحمل این خشم و کینه، سخت بود که من هنوز عاشق مجید بودم و همین احساس عمیقم بود که جراحت قلبم را کاریتر میکرد و التیامش را سختتر که از کسی زخم خورده بودم که روزی داروی شفابخش تمام دردهایم بود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#تلنگری 💢 مسیر دنیا، بسرعت بسمت گشایشِ رمزهای ظهور، به پیش میرود ! اما .... چیزی شبیه خواب، انسا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارتهای کلامی_1.mp3
12.29M
#مهارتهای_کلامی ۱
▪️ زبان هر انسان، آیینهی درون اوست!
آنچه در لابلای حرکات زبان او، به نمایش گذاشته میشود؛
میزانِ عقلانیّت، شعور، سلامت و تقوایِ درونی هر انسان است .
#استاد_شجاعی 🎤
@shervamusiqiirani - baayad ke jomle jaan.mp3
1.22M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو
#مولوی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357