0161 ale_emran 59-60.mp3
8.06M
#لالایی_خدا ۱۶۱
#سوره_آل_عمران آیات ۶۰ - ۵۹
#محسن_عباسی_ولدی
#قصه
#نمایشنامه
«داستانی از کرامات امام حسن عسگری علیه السلام»
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و چهل و ششم و دیگر نتوانستم خنده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و چهل و هفتم
حالا نوبت عطیه بود که از شنیدن این خبر به هیجان آمده و نتواند احساسش را کنترل کند که فریاد شادیاش را زیر دستانی که مقابل دهانش گرفته بود، پنهان کرد و باز صدای خنده اش، آشپزخانه را پُر کرده بود که لعیا لبخندی زد و رو به عطیه کرد: «من گفتم امشب آقا مجید یه جور دیگه دور و برِ الهه می چرخه ها!» که عطیه خندید و به شوخی طعنه زد: «ما که هر وقت دیدیم، آقا مجید همینجوری هوای الهه رو داشت!» و برای اینکه شیطنت سرشار از شادیاش را کامل کند، پشت چشم نازک کرد و میان خنده ادامه داد: «خدا شانس بده!» و باز فضای کوچک آشپزخانه از صدای خندههایمان پُر شد که از ترس بر ملا شدن حضور این تازه وارد نازنین، خندههایمان را فرو خوردیم و سعی کردیم با حالتی به ظاهر طبیعی به اتاق پذیرایی بازگردیم.
از چشمان پوشیده از شرم مجید و خندههای زیر لب عبدالله پیدا بود که متوجه قضیه شده و ابراهیم و محمد بیخبر از همه جا، فقط نگاهمان میکردند که محمد با شرارت همیشگیاش پرسید: «چه خبره رفتید تو آشپزخونه هِی میخندید؟ خُب بیاید بیرون بلند تعریف کنید، منم بخندم!» که عطیه همانطور که یوسف را از روی تشکچه کوچکش بلند میکرد، جواب شوهرش را با حالتی رندانه داد: «حتماً قرار نیس شما بدونید، وگرنه به شما هم میگفتیم!» مجید که از چشمانم فهمیده بود هنوز روی گفتنش را به ابراهیم و محمد ندارم، سرِ صحبت را به دست گرفت و با تعریف حادثه رانندگی که دیروز در جاده اسکله شهید رجایی دیده بود، با زیرکی بحث را عوض کرد و نمیدانست که نام خودروی شاسی بلندی که در حین شرح ماجرا به زبان میآورد، داغ دل ابراهیم را تازه میکند که چشمانش را گرد کرد و به میان حرف مجید آمد: «این عربها هم فعلاً به بابا یکی از همین لکسوسها دادن، سرش گرم باشه!» که محمد با صدای بلند خندید و همانطور که پوست تخمههایی را که خورده بود، در پیش دستیاش میریخت، پشت حرف ابراهیم را گرفت: «فقط لکسوس که نیس! یه خانم جوون هم بهش دادن که دیگه حسابی سرش گرم باشه!» که عطیه غیرت زنانهاش گل کرد و با حالتی معترضانه جواب محمد را داد: «حالا تو چرا ذوق میکنی؟!!!»
محمد به پشتی مبل تکیه زد و با خونسردی جواب داد: «خُب ذوق کردنم داره!» و بعد ناراحتی پنهان در دلش بر شوخ طبعی ذاتیاش چیره شد که نفس بلندی کشید و با ناراحتی ادامه داد: «همه امتیاز نخلستونها رو گرفتن و به جاش یه برگه سند دادن که مثلاً داریم براتون تو دوحه سرمایهگذاری میکنیم! سر بابای ساده ما رو هم به یه ماشین خفن و یه زن جوون گرم میکنن که اصلاً نفهمه دور و برش داره چی میگذره!» معامله مشکوک پدر موضوع جدیدی نبود، ولی تکرار بازی ساده لوحانهای که با مشتریان بینام و نشان خارجیاش آغاز کرده بود، دلم را همچون قلب مادرم میلرزاند که رو به محمد کردم و پرسیدم: «خُب شماها چرا هیچ کاری نمیکنید؟ می خواید همینجوری دست رو دست بذارید تا...» که ابراهیم اناری را که به قصد پاره کردن در دست گرفته بود، وسط پیش دستیاش کوبید و آشفته به میان حرفم آمد: «توقع داری ما چی کار کنیم؟ هان؟ اگه یه کلمه حرف بزنیم، همین حقوق هم دیگه بهمون نمیده!» و محمد در تأیید اعتراض ابراهیم با صدایی گرفته گفت: «راست میگه. همون اوایل که من یکی دو بار اعتراض کردم، تهدیدم کرد اگه بازم حرف بزنم از کار بیکارم میکنه! ابراهیم که تا مرز اخراج پیش رفت و برگشت!»
لعیا چهرهاش در اندوه فرو رفته و همانطور که با چنگال کوچکی هندوانه در دهان ساجده میگذاشت، هیچ نمی گفت که عطیه با بیتابی به سمت محمد عتاب کرد: «تو رو خدا وِل کنید! همین مونده که تو این گِرونی، بیکار هم بشی!»
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#ارتباط_موفق ۶ 🔥 حسادت در محبت ، و تمایل به پیشتاز بودن در نگاه کسی، ارتباط انسان را با بقیهی اطر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارتباط موفق_7.mp3
11.36M
#ارتباط_موفق ۷
👌باید راهِ دفع افکار منفی، شنیدههای منفی، قضاوتهای منفی،
و یا تمام حملههای شیطان نسبت به کسانی که با آنها در ارتباط هستی را، بیاموزی!
در غیر اینصورت، حتماً ارتباطاتت در میانهی راه به شکست خواهد انجامید.✘
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_عالی
@shervamusiqiirani-1 - ساقی نامه - استاد شجریان.mp3
1.03M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
بیا ساقی آن می نشان ده مرا
از آن داروی بیهشان ده مرا
بدان داروی تلخ بیهش کنم
مگر خویشتن را فراموش کنم
بیا ساقی که لعل پالوده را
بیاور بشوی این غم آلوده را
فروزنده لعلی که ریحان باغ
ز قندیل او برفروزد چراغ
#نظامی
🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶
بیا ساقی آن جام گیتی نما
که از جم رسیدست دورش به ما
به من ده که دوران گیتی مدام
زدستی به دستی رود همچو جام
بیا ساقی آن جام گیتی فروز
چراغ شب روشنایی به روز
به من ده که شد روزگارم سیاه
خلاصم کن از گردش روز و ماه
#امیدی_تهرانی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔
لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏
https://eitaa.com/zandahlm1357
* #ذی_القعده #دحوالارض
اهمیت روز دحوالارض و روزه آن
نکته مهم، پیدایش زمین است که در روایات آمده است: آب همه جا را گرفته بود، خداوند بادها را امر فرمود که آب را بر هم زدند، موجى پديد آمد، سپس از موج كف پدید آمد و خداوند، آن را در محلّ خانه كعبه جمع كرد، آن گاه آن را كوهى از كف قرار داد و از زير آن، زمين را گستراند، یعنی از زیر کعبه شروع شد.
اهتمام به کعبه است، دحوالارض را به این جهت اهمیت میدهند؛ ۲۵ ذی القعده در جوار ماه ذیالحجه قرار گرفته و بعد از ماه ذیالقعده، ذیالجحه و موسم حج در مکه است.
از رسول خدا و اهلبیت علیهمالسلام به عبادت و صوم این روز، سفارش بسیاری شده است؛ راوی میگوید: «خَرَجَ عَلَيْنَا أَبُو الْحَسَنِ يَعْنِي الرِّضَا علیه السلام فی يَوْمِ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَة» روز ۲۵ ذی القعده حضرت امام رضا علیهاسلام آمدند، «فَقَالَ صُومُوا فَإِنِّي أَصْبَحْتُ صَائِماً قُلْنَا جُعِلْنَاالله فِدَاكَ أَيُّ يَوْمٍ هُوَ» حضرت فرمودند: روزه بگیرید، من روزه هستم؟ اصحاب گفتند: فدایت شویم، امروز چه روزی است؟ به چه مناسبت روزه گرفتهاید؟ «فَقَالَ يَوْمٌ نُشِرَتْ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ دُحِيَتْ فِيهِ الْأَرْضُ» حضرت فرمودند: این روز روزی است که رحمت در آن گسترانیده شده و زمین در این روز پهن گردیده است. (الكافي ، ج4، ص 149)
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍فراز تصویری بسیار زیبا شامل آیاتی از سوره مبارکه ق با صدای استاد یاسر الشرقاوی برترین مقلد حال حاضر کشور مصر که به سبک استاد مصطفی اسماعیل تلاوت می کنند.
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شيخ مفيد در ادامه گفتارش مى نويسد: گروهى از سيره نويسان و وقايع نگاران زمان خلفا روايت كرده اند: چون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابو الفرج اصفهانى نيز در تتمه كلام سابق خود همين مطلب را عينا نقل كرده جز آن كه افزوده است: پس مامون فضل و حسن را به نزد على بن موسى روانه كرد. آن دو پيشنهاد مامون را بر آن امام عرضه داشتند اما آن حضرت از پذيرش آن خوددارى مى كرد. آن دو همچنان اصرار مى كردند و امام امتناع مى كرد تا آن كه يكى از آن دو گفت: اگر بپذيرى كه هيچ، و گرنه ما كار تو را مى سازيم و بناى تهديد گذاردند. سپس يكى از آنان گفت: به خدا سوگند مامون مرا امر كرد كه اگر با خواست ما مخالفت كنى گردنت را بزنم.
نگارنده: در صفحات آينده خواهيم گفت كه حسن بن سهل پيش از بيعت با رضا و پس از آن در عراق در بغداد و در مدائن بود. و ظاهرا مامون هنگامى كه تصميم داشت با امام رضا (ع) بيعت كند او را به خراسان فراخوانده بود و چون كار بيعت تمام شد وى دوباره از خراسان به عراق بازگشت.
لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏
https://eitaa.com/zandahlm1357
✨✨✨✨
☀️ معجزه #امام_رضا علیه السلام
📙 اصل ماجرا از زبان علامه حسن زاده آملی ;
🌸 در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى كه در مسجد جامع آمل، سرگرم به صرف و تهجد، عزمى راسخ و
ارادتى ثابت داشتم ؛ در رؤیاى مبارك سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل كردم و به زیارت جمال
دل آراى ولى الله اعظم، ثامن الحجج، على بن موسى الرضا علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثناء نائل شدم.
🌙 در آن لیله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النورامام رضا (علیه السلام) مشرف شوم ، مرا به مسجدى بردند
كه در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و به من فرمودند: در كنار این تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و
حاجت بخواه كه بر آورده است، من از روى عشق و علاقه مفرطى كه به علم داشتم نماز خواندم و از
خداوند سبحان علم خواستم.
🌺 سپس به پیشگاه والاى امام هشتم، سلطان دین رضا- روحى لتربه الفداء و خاك درش تاج سرم -
رسیدم و عرض ادب نمودم، بدون اینکه سخنى بگویم، امام كه آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و
تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم میدانست فرمود: نزدیك بیا!
نزدیك رفتم و چشم به روی امام گشودم ، دیدم آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود
كه: بنوش .
امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از كوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم
و در همان حال به قلبم خطور كرد كه امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود: پیغمبر اكرم
(صلى الله علیه و آله) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم كه هزار در علم و از هر در هزار
در دیگرى به روى من گشوده شد.
لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 استاد ببخشید در بعضی روایات مدت زمان حکومت آقا صاحب الزمان را هفت یا نه سال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
ایا کسانی که گناه کارن و گناهشون واقعی ترک کنند میتونه یار امام زمان باشه؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
👌🏻صد در صد اگر کسی توبه کند و به سمت حضرت برگردد و از خود حضرت کمک بخواهد که آقاجان کمکم کن صد در صد، صد در صد، یارحضرت می شود. نمونه اش حر.
حر راه را بر امام حسین (ع) بست، توبه کرد آقا پذیرفتش و شهید هم شد.
🌀پس یقینا هر کسی هر چقدر هم گناه داشته باشد، ته ته گناه هم که باشد توبه اگر بکند مطمئن باشد که می تواند از یاران حضرت قرار بگیرد، ان شاء الله.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
بررسی روایات تولد امام زمان 4.MP3
4.52M
🎤🎤🎤
💠 سلسله دروس #مباحث_تخصصی_مهدویت 10
🎬 جلسه 🔟
📋 موضوع : بررسی تخصصی #روایات_تولد_امام_زمان (قسمت چهارم )
🎤 با تدریس #استاد_عبادی ( از اساتید مهدویت کشور)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357