دا رد كرده است .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه : حقير مشماريد ضعيفان برادران خود را كه هر كه مؤ منى را حقير شمارد خدا او را با آن مؤ من در بهشت جمع نكند، مگر آنكه توبه كند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : بسا ژوليده موى گرد آلوده كه دو جامه كهنه پوشيده باشد، اگر بر خدا قسم دهد قسمش را رد نكند.
حضرت صادق عليه السّلام فرمود كسيكه با مردم استهزا كند در محبت ايشان طمع نداشته باشد، فرمود كه حقير مشماريد مؤ من فقيرى را كه هر كه حقير شمارد مؤ من فقيرى را يا استخقاف او كند، خدا او را حقير شمارد و پيوسته با او در غضب باشد تا توبه كند.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه حلال نيست مسلمان را كه مسلمانى بترساند.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر كه اعانت كند بر آزار مؤ من ببينم كلمه در روز قيامت در ميان دو چشمش نوشته باشد، كه نااميد است از رحمت الهى .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه هر كه گرامى دارد برادر مؤ من خود را بيك كلمه از روى لطف يا حاجت او را بر آورد، يا غمى از او بردارد، پيوسته رحمت الهى بر سر او سايه انداخته باشد، تا در كارسازى و مهربانى برادر مؤ من باشد، پس فرمود كه مؤ من را براى اين مؤ من ميگويند كه مردم در جان ومال خود از او ايمنند، مسلمان كسى است كه مردم از دست و زبان او سالم باشند و مهاجر كسى است كه از گناهان هجرت كند، هر كه مؤ منى را دستى بزند كه او را بآن سبب ذليل كند، يا طپانچه بر روى او بزند يا چيزى كه نخواهد نسبت باو بجا آورد ملائكه پيوسته او را لعنت كنند، تا او راضى كند و توبه كند پس زينهار كه تعجيل مكنيد، در آزار مردم شايد كه او مؤ من باشد و شما ندانيد و صبر و آهستگى و هموارى بكنيد، كه هيچ چيز نزد خدا بهتر از نرمى و آهستگى نيست .
در حديث ديگر فرمود هر كه طپانچه بر روى مسلمانى بزند حقتعالى در روز قيامت استخوانهايش را از هم بپاشد، دست در گردن غل كرده محشور شود تا داخل جهنم شود، مگر آنكه توبه كند.
در حديث معتبر ديگر فرمود كه دشنام دادن مؤ من گناه بزرگست و با او جنگ كردن كفر است ، غيبت او كردن نافرمانى خدا است .
در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر كه بترساند مؤ منى را بصاحب حكمى كه آزارى باو برساند و نرساند او در آتش است ، اگر بترساند و آزار باو برساند با فرعون وآل فرعون باشد در آتش .
در احاديث معتبره از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه هر كه بكشد كسى را كه قصد كشتن او نكند، بزند كسى را كه قصد زدن او نكند، ملعونست بلعنت خدا گرفتار شود.
در حديث ديگر فرمود بحق خداونديكه جانم در قبضه قدرت او است كه اگر اهل آسمانها و زمين همه جمع شوند بركشتن مؤ منى يا راضى شوند بكشته شدن او همه را حقتعالى داخل جهنم كند و بحق آن پروردگارى كه جانم بدست قدرت او است ، كه هيچكس كسى را بناحق تازيانه نميزند، مگر آنكه در جهنم مثل آن تازيانه راميخورد و فرمود هر كه نظرى كند بمؤ منى كه او را با آن نظر كردن بترساند، خدا او را بترساند در روزيكه بجز او پناهى نباشد، او را در صورت مورچه محشور گرداند.
از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه لعنتى كه از دهان شخصى بيرون مى آيد ميگردد اگر صاحبش را بيايد آنجا قرار ميگيرد، اگر نه بگوبنده اش برميگردد.
در حديث ديگر فرمود كه هر كه طعنى بكند در روى مؤ منى بميرد ببدترين مردنها سزاوار است ، كه عاقبتش بخير نباشد.
در حديث ديگر منقول است كه شخصى بآنحضرت عرض كرد كه چه ميفرمائيد در امر مسلمانى كه مسلمان ديگر بديدن او بيايد و او در خانه باشد، پس رخصت بطلبد و او را رخصت ندهد كه داخل شود، بيرون نيايد فرمود هر مسلمانيكه بديدن مسلمانى بيايد يا پس كارى بيايد او در خانه باشد و او را رخصت ندهد، و بيرون نبايد پيوسته در لعنت خدا باشد تا بيكديگر ملاقات كنند.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر مؤ منى كه ميان او و مؤ منى حجاب باشد كه باو نتواند رسيد، حق تعالى در قيامت ميان او و بهشت هفتاد هزار حصار قرار دهد، كه غلظت هر حصارى هزار ساله راه باشد.
در حديث ديگر از حضرت امام رضا عليه السّلام منقول است : در زمان بنى اسرائيل چهار نفر از مؤ منان بودند، پس سه نفر ايشان در خانه در خانه مجتمع بودند، براى گفتگوئى و چهارم آمد بدر آن خانه و در زد غلام بيرون آمد پرسيد، كه مولاى تو كجاست گفت در خانه نيست آن شخص برگشت وغلام رفت ، بمولاى خود گفت كه فلان شخص آمد و پرسيد كه مولاى تو كجاست ، گفتم كه در خانه نيست آن شخص برگشت ورفت مولا ساكن شد و پروائى نكرد و غلام را ملامت نكرد، كه چرا چنين كردى و از برگشت آن مرد آزرده نشدند هيچيك از ايشان و مشغول سخن خود شدند، روز ديگر باز آنمرد بامداد بنزد ايشان آمد ديد كه ايشان از خانه بيرون آمده اند، بمزرعه خود ميروند برايشان سلام كرد و گفت من با شما بيايم ؟ گفتند
بلى ، عذر روز گذشته رااز او نخواستند، زيرا كه آنمرد پريشان و محتاج بود در اثناى راه ناگاه ابرى ظاهر شدگمان كردند كه باران خواهد آمد تند رفتند چون ابر محاذى سرايشان رسيد، منادى از ميان ابر ندا كرد كه اى آتش ايشان را بگير و منم جبرئيل رسول از جانب خدا آمده ام ، پس ناگاه آتش آمد و آن سه نفر را ربود و آنمرد محتاج ترسان و حيران متعجب ماند، پس بشهر برگشت و بخدمت حضرت يوشع آمد، آن خبر رانقل كرد حضرت يوشع گفت كه خدا بر ايشان غضب كرد، بعد از آنكه از ايشان راضى بود به سبب آنچه نسبت بتو بعمل آوردند، و آن قصه را براى او نقل فرمود آنمرد گفت من ايشان را حلال كردم ، در گذشتم از كرده ايشان يوشع گفت كه اگر پيش از آمدن عذاب بود نفع ميكرد اما الحال نفع نميكند و شايد در قيامت ايشان را نفع دهد حلال كردن تو.
در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر مؤ منى يارى نكند برادر مؤ من خود را و او قادر بريارى كردن او باشد، خدا او را در دنيا و آخرت يارى نكند.
از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه حاضر نشود احدى از شما در وقتى كه حاكم ظالمى كسى را بزند يا بكشد يا ستم بر او كند هرگاه يارى او نكند، زيرا كه يارى مؤ من بر مؤ من واجب است هرگاه حاضر باشد.
در حديث حسن از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه شخصى از نيكان را در قبرش نشاندند، پس باو گفتند كه ما صدتازيانه از عذاب بر تو ميزنيم گفت طاقت ندارم ، پس يكى كم كردند گفت طافت ندارم تا آنكه بيك تازيانه رسيد گفت طاقت ندارم گفتند چاره نيست ، از يكى پرسيد كه بچه سبب اين تازيانه را بر من ميزنيد، گفتند باين سبب كه روزى بى وضو نماز كردى و بر ضعيفى گذشتى كه بر او ظلم ميشد و او را يارى نكردى ، پس تازيانه از عذاب خدا بر او زدند كه قبرش پر از آتش شد.
در حديث ديگر فرمود كه چهار كسند كه حقتعالى در روز قيامت نظر رحمت بسوى ايشان ميافكند، شخصيكه كسى از او چيزى خريده باشد و پشيمان شود و پس دهد و او قبول كند وكسيكه بفرياد مضطرى برسد و كسيكه بنده آزاد كند، و كسيكه عزبى را كدخدا كند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كسيكه بفرياد برادر مؤ من خود برسد كه او را از ورطه يا غمى يا اندوهى بيرون آورد، حقتعالى براى او ده حسنه بنويسد، و ده درجه از براى او بلند كند وثواب ده بنده آزاد كردن باو كرامت فرمايد، ده عذاب را از او بردارد و ده شفاعت از براى او در قيامت مهيا كند.
از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام منقول است كه هر كه ببيند بيچاره را در راهى كه چهار پايش افتاده است ، كسى بفرياد او نميرسد پس بفرياد او برسد، او را بر چهار پاى خود سوار كند و بارش را بردارد، حقتعالى باو خطاب فرمايد كه خود را بمشقت انداختى و نهايت سعى كردى در فرياد رسى برادر مؤ من خود را براى تو موكل سازم ملكى چند كه دعد ايشان زياد باشد، از جميع آدميان از اول دنيا تا آخر دنيا و هر يك را آنقدر قوت باشد، كه آسان باشدبر او برداشتن آسمانها و زمينها تا بنا كنند براى تو در بهشت قصرها و خانه و بلند كنند براى تو درجه ها و چون در بهشت در آئى از پادشاهان بهشت باشى ، كسيكه دفع كند از مظلومى ضرر ظالمى را كه خواهد ضرر ببدن او يا مال او برساند، حقتعالى خلق كند بعدد هر حرفى از گفته هاى او و بعدد هر حركتى از حركات او و درنگى از درنگهاى او صدهزار ملك كه دفع كنند از او شياطينى را كه قصد كنند او را گمراه كنند، بازاى هر ضرر قليلى كه از او دفع كرده باشد صدهزار از خدمت كاران بهشت و صدهزار از حوريان بهشت باو عطا فرمايد، كه او را خدمت كنند و گرامى دارند و گويند كه اينها همه در برابر آن دفع كردن ضرر است از مال يابدن آن برادر مؤ من .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه هر كه حرمت مرد پيرى را بشناسد، پس او را تعظيم كند براى سنش خدا او را ايمن گرداند از ترس روز قيامت و فرمود كه تعظيم خدا است تعظيم كردن مؤ من ريش سفيد و فرمود كه از ما نيست كسيكه خوردان ما را رحم نكند، و پيران ما را تعظيم نكند.
در حديث ديگر فرمود كه هر كه كفايت كند، براى كورى حاجتى از حاجات دنيا را وبراى او در آن حاجت راه رود وسعى كند تا خدا آن را بر آورد حقتعالى او را بيزارى دهد از نفاق و از آتش جهنم و هفتاد حاجت از حاجات دنياى او برآورد، پيوسته در رحمت الهى باشد تا بر گردد.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه به كرى چيزى را شنوانيدن بى آنكه دلتنگ شوى تصدقى است آسان .
از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام منقول است كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام فرمود كه هر كه قايد كورى شود، چهل گام برزمين هموار وفا نميكند بقدر سر سوزنى از آن گر تمام روى زمين را پر كنند از طلا و اگر برسر راهش مهلكه باشد و او را صدهزار مرتبه برهمه گناهانش زيادتى كند و همه را محو كند و او را به اعلا غرفه هاى بهشت برساند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه بسيار نظر مكني
د بسوى اصحاب بلا و آنها كه خوره دارند، كه اندوهناك ميشوند.
در حديث ديگر فرمود از كسيكه خوره داشته باشد بگريزيد چنانچه از شير ميگريزيد، و با او سخن مگوئيد، مگر آنكه بقدر يكذرع از او دور باشيد.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه چو ايشان را ببينيد از خدا عافيت بطلبيد و از مرض ايشان غافل مشويد، كه مبادا بشما سرايت كند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه پنج كسند كه بهمه حال از ايشان اجتناب ميبايد كرد، كسيكه خوره داشته باشد، و پيس و ديوانه و والدالزنا و عرب باديه نشين .
در حديث ديگر فرمود، كه كم نظر كنيد باهل بلا وبنزد ايشان مرويد و چون بايشان بگذريد، تند بگذريد، كه بشما نرسد آنچه بايشان رسيده .
در حديث موثق از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه چون شخصى را ببينى كه ببلائى مبتلاست بگو اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى عافانى مِمَا ابْتَلاكَ بِهِ وَفَضَّلَنْى عَلَيْكَ وَعَلى كَثيرٍ مِنَّمْ خَلَقَ و آهسته بگو كه او نشنود.
در حديث حسن از نحضرت منقول است كه چون كسى از صاحبان بلا را ببينى سه مرتبه آهسته بگو كه او نشنود اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى عافانى مِمّا ابْتَلاكَ بِهِ وَلَوْ شاءَ فَعَلَ كه هر كه چنين كند، هرگز بلا باو نرسد.
در حديث معتبر از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام منقول است كه هر كه مبتلائى را ببيند و اين دعا بخواند هرگز بآن مبتلا نشود، اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى عَدَلَ عَنّى مَاابْتَلاكَ بِهِ وَفَضَّلَنى عَلَيْكَ بِالْعافِيَةَِللّهُمَّ عافِنى مَمَا آبْتَلَيْتَهُ بِهِ.
در روايت ديگر فرمود كه اين دعا را بخواند، اَللّهُمَّ اِنّى لااَسْخَرُ وَلا اَفْخَرُ وَلكِنْ اَحْمَدُكَ عَلى اَعْظَمِ نَعْماءِكَ عَلَىَّ.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه چون اصحاب بلا را ببينيد حمد خدا را بكنيد، و بايشان مشنوانيد كه باعث اندوه ايشان ميشود.
حلیة_المتقین
#https://eitaa.com/zandahlm1357
#تربیت_کودک
سلام
خسته نباشید
ما در مجتمع مسکونی زندگی میکنیم که ساکنین آن، متدین هستند.
کودکان که در حیاط مجتمع بازی میکنند، بعضی مواقع رفتارهای زشت و نامناسبی از آنها سر میزند، چطور باید جلوی این رفتار ها را بگیریم؟
و چطور باید بفهمیم که بچه ها این چنین رفتار هایی را انجام میدهند؟
آیا اگر تجسس کنیم، یا به بعضی از کودکان بگوییم برایمان گزارش دهند، کار صحیحی است؟
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#محبت_به_خانواده
با سلام خدمت شما میخواستم بپرسم اینکه میگن محبت کردن به همسر و بچه اندازه داره یعنی چی و چقدر و چگونه باید باشه؟ من نمیدونم باید به چه میزان به همسرم و بچه م محبت کنم. ممنون میشم جوابموبدید
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
305.mp3
3.34M
#محبت_به_خانواده
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و هفتاد و چهارم و همین جملات تلخ،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و هفتاد و پنجم
پرده اتاق خواب را کنار زده و پنجره را گشوده بودم تا نسیم عصرگاهی شنبه سوم اسفند ماه سال 1392، با رایحه مطبوع و دلچسبش، فضای خانه را معطر کرده و دلم را به ترانه تنگ غروب پرندگان خوش کند. هر چند امروز هم حال خوبی نداشتم و سر درد و کمر درد، احساس هر روز و شبم شده بود، ولی لذت مادر شدن ارزش بیش از اینها را داشت که هنوز روی ماه حوریه را ندیده، برایش جان میدادم.
هنوز ماه پنجم بارداریام به پایان نرسیده، اتاق خواب کوچک و رنگارنگ دخترم تقریباً کامل شده و به جز چند تکه لباس نوزادی و ظرف غذای کودک، همه وسایل اتاقش را سرِ حوصله خریده و با سلیقه مادری، هر یک را در گوشهای از اتاقش چیده بودم. پایین پنجره، تخت خوابش را گذاشته و دیوار کنار پنجره را با کمد سفید رنگی پوشانده بودم که پُر از عروسکهای قد و نیم قد بود. قالیچهای با طرح شخصیتهای کارتونی کف اتاق کوچکش پهن کرده و حباب صورتی رنگی به جای لامپ قدیمی اتاق از سقف آویزان بود. مجید با وجود اجاره نسبتاً زیاد خانه و ویزیتهای سنگین دکتر زنان و سونوگرافیهای مختلف، ولی باز از خرید اسباب نوزادی چیزی کم نمیگذاشت و با دست و دلبازی هر چه برای دخترم هوس میکردم، میخرید که میخواست جای خالی مادرم را در این روزهای چیدن سور و سات سیسمونی کمتر احساس کنم.
با همه ضعفی که بدنم را گرفته و چشمانم از گرسنگی سیاهی میرفت، ولی بخاطر حالت تهوع ممتدی که لحظهای رهایم نمیکرد، اشتهایی به خوردن غذا نداشتم و تنها به عشق مجید قلیه ماهی را تدارک میدیدم. هر چند در این دوره از بارداری، این همه ناخوشی طبیعی نبود، ولی دکتر میگفت ضعف بدن و فشارهای پی درپی عصبی و اضطراب جاری در زندگیام، گذراندن این روزها را تا این حد برایم سخت میکند، ولی باز هم خدا را شکر میکردم و به همه این درد و رنجها راضی بودم که مادر شدن، شیرینترین رؤیای زندگیام بود. نماز مغربم را با سنگینی بدن و درد کمرم به پایان بردم و طبق عادت این مدت، قرآن را از مقابل آیینه برداشتم تا برای شادی روح مادر، آیاتی را تلاوت کنم که کسی به در اتاق زد. حدس میزدم دوباره نوریه به سراغم آمده تا باز به نحوی مرا به سمت آیین پلید خودش بکشاند و من چقدر از حضورش متنفر بودم که قرآن را دوباره لب آیینه گذاشتم و با اکراه به سمت در رفتم. در را که باز کردم، به رویم لبخند زد و به حساب خودش میخواست صمیمیتی با من ایجاد کند که بو کشید و گفت: «چه بوی خوبی میاد!» و من حتی تمایلی به هم صحبتیاش نداشتم که به جای هر پاسخی، با بیحوصلگی منتظر ماندم تا کارش را بگوید که سرکی به داخل خانه کشید و گفت: «اومدم باهات صحبت کنم. آخه عبدالرحمن خونه نیس، حوصلهام سر رفته!»
به کلام سردی تعارفش کردم تا وارد شود و خودم نه برای پذیرایی که برای طفره از هم نشینیاش به آشپزخانه رفتم که صدایم کرد: «الهه! بیا اینجا کارِت دارم!» و دیگر گریزی از این میزبانی اجباری نداشتم که از آشپزخانه بیرون آمدم و مقابلش نشستم که تازه متوجه شدم در دستش چند عدد سیدی نگه داشته و باز طمع تبیلغ وهابیت به سرش زده بود که بیمقدمه شروع کرد: «کتابهایی رو که برات اُورده بودم، خوندی؟» و از سکوت طولانیام جوابش را گرفت که لبخندی مصنوعی نشانم داد و با لحنی فاضلانه توصیه کرد: «حتماً بخون، خیلی مفیده!» و بعد مثل اینکه وجود حقیرش دیگر گنجایش نداشته باشد، چشمان باریک و مشکیاش از ذوقی پُر زرق و برق پُر شد و با حالتی پیروزمندانه ادامه داد: «عبدالرحمن که حتی نیازی نبود این کتابها رو بخونه، همین که من باهاش صحبت کردم، توجیه شد و الان چند هفتهای میشه که رسماً عقاید وهابیت رو قبول کرده!»
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#ارتباط_موفق ۳۴ 💞 بخشندگی؛ یعنی ترجیحِ دیگران به خود! - بخشندگی، دقیقاً مقابلِ بدجنسی است! هر چه س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا