eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.7هزار عکس
34.7هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و نود و دوم در جوابم تنها نفس بلندی کشید و مثل همیشه با سکوت ساده‌ای منتظر شد تا خودم حرف دلم را بزنم: «به خدا انقدر هم سخت نیس! یه لحظه چشمت رو به روی همه چی ببند! فکر کن از اول تو یه خانواده سُنی به دنیا اومدی! همین!» و شاید از حرفی که زدم به قدری عصبی شد که فقط خندید و باز هم چیزی نگفت تا من با مصلحت‌اندیشی ادامه دهم: «اگه تو این کارو بکنی، همه چی حل میشه! تو دوباره برمیگردی اینجا، بابا هم همه چی رو فراموش می‌کنه و مثل قبل دوباره با هم زندگی می‌کنیم. منم خونواده‌ام رو از دست نمیدم.» به قدری ساکت بود که گمان کردم برای یکبار هم که شده، می‌خواهد به این مسئله فکر کند که با شور و شوقی که در انتهای صدایم پیدا بود، مژدگانی دادم: «بهت قول میدم که با این کار خدا هم ازت راضی میشه! چون هم یه کاری کردی که زندگی‌ات حفظ شه، هم مذهب اکثریت مسلمونا رو قبول کردی!» که بلاخره پرده سکوتش را کنار زد و رنجیده پرسید: «یعنی تنها راهی که تو رو خوشحال می‌کنه، همینه؟» و من هیجان‌‌زده پاسخ دادم: «به خدا این بهترین راهه!» لحظه‌ای ساکت شد و دوباره با صدایی گرفته پرسید: «اصلاً هم برات مهم نیس که داری از من چی می‌خوای؟» از لحن سرد و سنگین کلامش دلم گرفت و با دلخوری گله کردم: «همین؟!!! انقدر میگی حاضری به خاطر من هر کاری بکنی، همینه؟!!! اگه حاضری هر کاری بکنی که من راحت باشم، پس چرا حالا ناراحت شدی؟ پس چرا حالا که ازت یه چیزی می‌خوام، بهت بر می‌خوره؟» از لحن پُر ناز و کرشمه‌ام، به آرامی خندید و با آرامشی عاشقانه آغاز کرد: «الهه جان! قربونت برم! من هنوزم سرِ حرفم هستم! حاضرم هر کاری بکنم که تو راحت باشی! ولی تو از من یه چیزی می‌خوای که دست خودم نیس! تو می‌خوای که من قلبم رو از سینه‌ام درآرم و به جاش یه قلب دیگه تو سینه‌ام بذارم! به نظرت این کار عملیه؟!!!» از تشبیه پُر شور و حرارتی که برای دلبستگی‌اش به مذهب تشیع به کار بُرد، زبانم بند آمد و نتوانستم برایش پاسخی پیدا کنم که خودش با صداقتی شیرین اعتراف کرد: «الهه جان! عقیده هر کسی براش خیلی عزیزه! تو هم برای من خیلی عزیزی! از همه دنیا عزیزتری! پس تو رو خدا من رو سرِ این دو راهی نذار که بین تو و عقیده‌ام یکی رو انتخاب کنم! چون نمی‌تونم انتخاب کنم...» و من دقیقاً می‌خواستم به همین دو راهی برسم که با حاضر جوابی کلامش را قطع کردم: «پس من چی؟ من که باید بین تو و خونواده‌ام یکی رو انتخاب کنم، سرِ دو راهی نیستم؟ اگه بخوام با تو بیام، باید تا آخر عمر قید خونواده‌ام رو بزنم و اگه قرار باشه تو این خونه و پیش خونواده‌ام بمونم، باید از تو جدا شم!» و دیگر نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم که گلویم از گریه پُر شد و به یاد مصیبت مادرم ناله زدم: «مجید! من هنوز غم مامان رو فراموش نکردم! هنوز داغ مامان تو دلم سرد نشده! اونوقت تو می‌خوای من با تو بیام و قید بقیه خونواده‌ام رو هم بزنم! مگه من چه گناهی کردم که باید اینهمه مصیبت بکشم؟» سپس مقابل سیلاب اشک‌هایم قدرتمندانه مقاومت کردم تا بتوانم حرفم را قاطعانه به گوشش برسانم: «گناهم اینه که با یه مرد شیعه ازدواج کردم؟ قبول! من که حرفی نداشتم! هنوزم حرفی ندارم! ولی حالا که اینجوری شده و من باید بین شوهر شیعه و خونواده‌ام یکی رو انتخاب کنم، چرا انقدر اذیتم می‌کنی؟ چرا کمکم نمی‌کنی؟ چرا یه کاری نمی‌کنی که من انقدر عذاب نکشم؟» و باز هجوم گریه امانم را برید که دیگر نتواست اینهمه بی‌تابی‌ام را تحمل کند و با دلواپسی به پای بی‌قراری‌هایم افتاد: «الهه جان! تو رو خدا اینجوری گریه نکن! آروم باش عزیزم! الان که داری گریه می‌کنی، حوریه هم داره غصه می‌خوره! به خاطر دخترمون هم که شده، گریه نکن! بخدا من نمی‌خوام تو رو از خونواده‌ات جدا کنم! من انقدر صبر می‌کنم تا بلاخره بابا راضی شه که تو بازم با این مرد شیعه زندگی کنی و کاری به کارت نداشته باشه. هر وقت هم اجازه بدی، خودم میام با بابا صحبت می‌کنم.» و بعد مثل اینکه تصویر پدر در کنار شبح شیطانی نوریه پیش چشمانش مجسم شده باشد، با لحنی مکدر ادامه داد: «با اینکه بابا هم کنار نوریه خیلی عوض شده، ولی بخاطر تو میام باهاش حرف می‌زنم. ازش عذرخواهی می‌کنم تا یه جوری با من کنار بیاد.» با ما همراه باشید🌹https://eitaa.com/zandahlm1357
جهاد با نفس 8.MP3
2.14M
🔰 سلسله جلسات 8 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه ❇️ جلسه 8️⃣ 🎤 با تدریس از اساتید مهدویت 👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-4 - تصنیف : بی شکیب.mp3
4.69M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 از غم بگو از شور و شادی بی نصیبم بی آشیانم بی شکیبم ای آشنا با این دل بی آشنایم ای با خبر از قصه ها از غصه هایم پایان ندارد سوز و گدازم تا بر سر نازم سیارم در نیازم آن دم که شد درد و ستم هم خانه من گل های باغ عاشق گردد گل زرد از غم بگو از شور و شادی بی نصیبم تا بر سر نازم سیارم در نیازم آن دم که شد درد و ستم هم خانه من گل های باغ عاشق گردد گل زرد از غم بگو از شور و شادی بی نصیبم 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ) اثر شیخ راضی ال یاسین ترجمه
📗📗 صُلحُ‌الحَسَن(علیه‌السّلام) کتابی درباره صلح امام حسن(ع)، اثر شیخ راضی آل یاسین پژوهشگر و عالم دینی شیعی است. این کتاب از معدود آثار تحلیلی و تفصیلی است که درباره زندگانی امام حسن مجتبی(ع)، موقعیت سیاسی او و شرایط صلح امام با معاویه سخن گفته است. این کتاب در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) با عنوان «صلح امام حسن پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه تاریخ» به فارسی ترجمه شد. این کتاب در زمرۀ متقن‌ترین کتب تاریخی در موضوع خود است و مؤلف در آن به موضوعاتی پرداخته که در کتب مشابه به آنها کمتر توجه شده است. منابع پژوهشی این اثر نیز قریب به صد منبع معتبر و ارزشمند است. حضرت آیت الله خامنه ای در مقدمه این اثر چنین می نویسد: "«اینک که با فراهم آمدن ترجمه این کتاب پر ارزش و نامی، جامع‌ترین و مستدلترین کتاب درباره «صلح امام حسن» در اختیار فارسی زبانان قرار می‌گیرد، این جانب یکی از آرزوهای دیرین خود را برآورده می‌یابم و جبهه سپاس و شکر بر آستان لطف و توفیق پروردگار می‌سایم. پیش از اینکه به ترجمه این کتاب بپردازم، مدتها در فکر تهیه نوشته‌ای در تحلیل موضوع صلح امام حسن بودم و حتی پاره‌ای یادداشت‌های لازم نیز گرد آورده بودم؛ ولی سپس امتیازات فراوان این کتاب مرا از فکر نخستین بازداشت و به ترجمه این اثر ارزشمند وادار کرد. مگر که جامعه فارسی‌زبان نیز ـ چون من ـ از مطالعه‌ی آن بهره گیرد و هم برای اوّلین‌بار درباره‌‎ی این موضوع بسی با اهمیّت، کتابی از همه‌رو جامع، در معرض افکار جویندگان و محققان قرار گیرد.»
Part01_صلح امام حسن.mp3
10.82M
*ولادت امام حسن (ع) *شبهه ازدواج های امام حسن(ع) *سیمای ظاهری آن حضرت *خصوصیات اخلاقی و مناقب ایشان *حکایاتی از امام حسن علیه السلام *شهادت امام حسن علیه السلام *وصیت امام حسن برای تدفین پیکرش
🚨 انجام تکالیف روی 🔘آقای سادات‌ اعلایی ، معلم دبستان علوی تهران : 💠 در مدرسه‌ای که آقای  - فرزند رهبر انقلاب - درس می‌خواندند، معلم از دانش‌آموزان می‌خواهد که مقوایی برای درس تهیه کنند و رسمی که در تصویر می‌بینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند. ایام بود و کمبود اقلام؛ هم به راحتی پیدا نمی‌شد؛ لذا آقای خامنه‌ای -- یک پاکت مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید و اقلام استفاده میشد را باز می‌کنند و برای انجام رسم به فرزندشان می‌دهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا می‌نویسند: «آقای محترم! ، من به میثم و دیگر بچه‌ها گفته‌ام از این کاغذ‌ها که باید دور ریخته میشد استفاده کنند. لطفا نکنید. بلکه تشویق هم بفرمائید. سید علی خامنه‌ای» 🌐 منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─┅═༅🍃🌔🍃༅═┅─ قران_شماره(12) آیه 31 سوره فرقان: ﴿وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمينَ وَ کَفي‏ بِرَبِّکَ هادِياً وَ نَصيراً﴾ این گونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم امّا همین بس که پروردگارت هادی و یاور باشد. 💎 امام‌حسین(علیه‌السلام)می‌فرمایند: مَن اَحَبَّکَ نَهاکَ وَ مَن اَبغَضَکَ اَغراکَ؛ کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند. (بحار الانوار،ج۷۵،ص۱۲۸)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️فراز ماندگار و بسیار زیبا 🔹قاری: استاد عنتر سعید مسلم 🔹سوره: حاقه آیات 1تا4 🔹مدت فراز: 2دقیقه و 51 ثانیه 📣شنونده این فراز جاویدان با صدای زیبای قاری نابینای کشور مصر استاد مرحوم عنتر سعید مسلم باشید. -=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
برنامه پيشگيرى امام اكنون كه امام رضا (ع) در پذيرفتن وليهعدى از خود اختيارى ندارد، و نه مى تواند اين مقام را وسيله رسيدن به هدف هاى خويش قرار دهد. چه زيان هاى گرانبارى بر پيكر امت اسلامى وارد آمده دينشان هم به خطر مى افتد و از سويى هم امام نمى تواند ساكت بنشيند و چهره موافق در برابر اقدامات دولت مردان نشان بدهد. پس بايد برنامه اى بريزد كه در جهت خنثى كردن توطئه هاى مأمون پيش برود. اكنون در اين باره سخن خواهيم راند. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: لباسي كه حضرت به دعبل دادند دعبل خزاعي شاعر معروف اهل بيت عليهم السلام شنيد حضرت رضا عليه السلام به خراسان آمده است، قصيده تكان دهنده و پرشور «مدارس آيات» را كه به قصيده «تائيه» معروف است سرود و به قصد «مرو» خراسان براي شرفيابي به حضور حضرت رضا عليه السلام عازم گرديد وقتي كه خدمت حضرت رسيد، عرض كرد. اي فرزند پيامبر! قصيده اي در شأن شما گفته‌ام و با خود عهد كرده‌ام كه پيش از شما نزد هيچ كس نخوانم. حضرت فرمود: بخوان، او آن قصيده را كه «بسيار مفصل [صفحه ۴۰] است از اينجا شروع كرد: ۱- مدارس آيات خلت من تلاوة و مخزن وحي مقفر العرصات ۲- أري فيئهم في غيرهم متقسما و أيديهم من فيئهم صفرات ۱- محل درس آيات «ائمه اطهار» از تدريس خالي شده و محل نزول وحي چون بياباني خالي گشته است ۲- حق آنان را در دست ديگران مي‌بينم، دستشان از حقشان تهي است. تا به اينجا رسيد كه: و قبر ببغداد لنفس زكيه تضمنها الرحمن في الغرفات يعني و قبري در بغداد است كه مربوط به جان پاك «امام موسي بن جعفر عليه السلام» است خداوند مهربان او را در غرفه‌هاي بهشت جاي داده است. وقتي كه دعبل به اينجا رسيد، حضرت رضا عليه السلام فرمود: آيا شعري به قصيده ات اضافه كنم؟ دعبل عرض كرد: نهايت افتخار است، امام عليه السلام فرمود: بگو: ۱- و قبر بطوس يا لها من مصيبة توقد بالأحشاء في الحرقات ۲- الي الحشر حتي يبعث الله قائما يفرج عنا الهم و الكربات ۱- قبري هم در طوس است، وه چه مصيبت بزرگي كه اعماق وجود انسان را با شعله‌هاي خود مي‌سوزاند. ۲- اين قبرها همچنان برقرار، تا خداوند قائم عليه السلام را ظاهر سازد، همان كسي را كه حزن و غم را از ما محو مي‌كند. دعبل گفت: اي فرزند پيامبر! اين قبري كه در خراسان است، آنرا نمي شناسم از كيست؟ امام عليه السلام فرمودند: قبر من است. امام هشتم عليه السلام پس از شنيدن قصيده دعبل، به او فرمود: همينجا باش كاري دارم، سپس وارد خانه شد، پس از چند لحظه خادم حضرت نزد دعبل آمد و گفت: مولايم فرمود: اين كيسه صد دينار را بگير و در راه معاش خود مصرف كن. دعبل گفت: به خدا سوگند، من به خاطر طمع به اينجا نيامدم، كيسه پول را رد كرد و گفت: به مولايم عرض كنيد، من بسيار علاقمندم كه لباسي از شما را داشته باشم تا به عنوان تيمن و تبرك ببرم. خادم پيام دعبل را به حضرت رضا عليه السلام داد، حضرت پيراهني مخصوص كه خود آنرا مي‌پوشيد، با همان كيسه براي دعبل فرستاد فرمود: به دعبل بگو پول‌ها را قبول كن زيرا مورد احتياج تو خواهد شد. خادم سخن امام عليه السلام را به دعبل رساند. دعبل پيراهن و پول را گرفت و روانه وطن شد در راه با قافله اي همسفر گرديد، وقتي كه به «قوهان» رسيدند، دزدان و راهزنان سر رسيدند و به غارت قافله پرداختند، دعبل نيز از دستبرد آنها در امان نماند، سپس دزدان آن اموال را بين خود تقسيم كردند. اما وقتي كه دعبل را شناختند تمام اموال مسروقه را به صاحبانشان پس دادند. [صفحه ۴۳] دعبل به راه خود ادامه داد تا به قم رسيد، شيعيان قم دور دعبل را گرفتند، و از او درخواست كردند كه قصيده معروف خود را براي آنان بخواند، دعبل آنها را به مسجد جامع قم برد و بالاي منبر رفت و اشعار حماسه اي خود را در زمان اقتدار مأمون خواند. مردم ارادت خود را نسبت به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و بغض خود را از قدرتهاي ظالم به صورت پول و صله شعر، جلو و مقابل دعبل مي‌ريختند. و چون شنيده بودند كه حضرت رضا عليه السلام لباس خود را به او بخشيده است، خواستند با التماس آنرا از او به هزار دينار بخرند، او قبول نكرد و سرانجام با اصرار و اجبار قطعه اي از آن را به هزار دينار گرفتند. دعبل از قم عازم وطن شد، ولي وقتي كه به وطن رسيد، او ديد خانه او را دزدان غارت كرده اند، در اين هنگام پي به سخن حضرت رضا عليه السلام برد كه هنگام عطاي كيسه دينار به او فرمود: اينها را داشته باش كه روزي به آن نياز پيدا مي‌كني! [صفحه ۴۴] دعبل سكه‌ها را كه نام امام عليه السلام بر آن بود به شيعيان عراق فروخت و در برابر هر دينار، صد درهم گرفت و وضع زندگي خود را دوباره مرتب كرد. من دل به مهر و رأفت تو بستم گاهي اگر قلب تو را شكستم با اين همه من عاشق تو هستم آسان نيامد دامنت به دستم اي عشق تو در جوهرم اي رضا جانم https://eitaa.com/zandahlm1357
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 جایی دیدم نوشته بود حضرت مسیح هم بعد از ظهور امام چند سال حکومت میکنه. خواستم ببینم این مطلب صحت داره؟؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 🔸خیر کاملا غلط هست، قبل از اینکه امام زمان (عج) از دنیا برود حضرت عیسی از دنیا خواهد رفت و این مطلبی که حضرت عیسی هم حکومت می کند نخیر ما چنین چیزی در روایت های معتبر نداریم. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)