#معده درد
✅علل علمی (از منظر طب مدرن)
عوامل متعددی در بروز این عارضه دخالت دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
مصرف مایعات گازدار
استفاده از غذاهای غیر قابل هضم
استفاده بیش از حد از آنتی بیوتیکها و آب کلردار
رفلاکس و زخم معده
آلرژی غذایی و عدم تحمل از جمله عدم تحمل لاکتوز و گلوتن
گاستریت معده (التهاب معده)
وجود عفونت و میکروب در معده (اچ پیلوری)
سندرم روده تحریک پذیر
استرس و فشار عصبی
✅علل مزاجی (از منظر طب سنتی)
رطوبت زیاد در دهانه معده (مرطوب شدن معده)
ریختن زیاد از حد خلط سودای ترش بر دهانه معده (سودایی شدن معده)
رفع سوزش معده با روشی ساده و خانگی
نعناع درمانی
نعناع درمانی روشی است که اثر کلیدی آن بر درمان معده درد تایید شده است. نعنا یا نعناع گیاهی با خاصیت آرامب خشی و بی حسی است که در طب سنتی اغلب برای درمان سردرد، سوزش پوست، حالت تهوع، اسهال، گرفتگی قاعدگی، نفخ شکم و اضطراب همراه با افسردگی و مهمتر از همه برای تسکین معده و کمک به هضم غذا استفاده میشود. در واقع نعنا با داشتن اثر ضد اسپاسم در دستگاه گوارشی، میتواند تاثیر سریع و محسوسی بر رفع سوزش معده داشته باشد.
شیوههای مصرف نعناع برای کاهش سوزش و درد معده
مصرف روزانه نعنا به صورت پودر خشک یا عرق نعنا سوزش معده را از بین میبرد.
برای افراد مبتلا به بیماری رفلاکس معده یا سایر ناراحتیهای گوارشی، استفاده از دمنوش یا چای نعناع به جای پودر یا عرق آن، توصیه میشود.
جویدن چند برگ تازه نعناع یا خوردن شیرینیهای نعناع فلفلی (هرچه نعناعیتر و تندتر باشد بهتر است) نیز میتواند برای رفع سوزش و درد معده مفید باشد.
آموزش دمنوش یا چای نعنا
مواد لازم:
۵ تا ۱۰ برگ تازه نعناع یا یک مشت کوچک نعناع خشک
آب جوش ۲ فنجان
عسل یا نبات به مقدار دلخواه
لیمو ترش (اختیاری)
طرز تهیه:
برگهای نعناع را کاملاً تمیز بشویید.
برگها را خورد کنید (باعث میشود عطر آن بیشتر خارج شود) و داخل فنجان یا قوری بریزید.
آب جوش را بر روی برگها بریزید و چند قطره آب لیمو تازه بر روی آن بچکانید (لیمو قابل حذف است).
سپس درب قوری خود را بگذارید و اجازه دهید به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه روی حرارت غیرمستقیم دم بکشد.
سپس دمنوش را بنا به ذائقه خود با شیرین کنندههای مورد علاقه میل کنید.
پودر ابردوا طبق دستورش مصرف کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طبیعت #ایران #ایرانگردی
🇮🇷 کوچه باغ های باصفای تفت استان یزد
نوای آب و نهر 🌈
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
.......:
حاج شيخ حسنعلى نخودكى اصفهانى
ايشان فرمودند:
يك كسى
به ( (حضرت زهرا) ) سلام اللّه عليها توهين مى كند، ( (آشيخ حسن على نخودكى اصفهانى) ) او را به درك واصل مى كند، بعد هراسان مى شود كه كجا برود. در همين حال يكى از اولياء خدا، يا ائمه اطهار عليهم السلام يادم رفته پيدا مى شود و ميفرمايد آشيخ حسن على چه مى خواهى؟
آشيخ فرموده بود، رزق حلال ميخواهم و دوست دارم درنجف باشم. آن بزرگوار فرموده بود نمى خواهد به نجف بروى. برو مشهد آنجا هم مثل نجف است و بيا اين پول حلال را هم بگير برو نخودك. فلان باغ را بخر و در همان جا باش.
آشيخ به نخودك مى آيد و آن باغ را مى خرد و توى باغ درخت هاى مو و انگور مى كارد. در اوقاتى كه فصل انگور ميشود نان وانگور و بقيه سال را با كشمش، و هيچ چيز از بيرون استفاده نمى كرد.
ايشان فرمودند:
يك رفيق داشتم خدا بيامرزدش به نام ( (شيخ زين العابدين) ) رضوان اللّه تعالى عليه كه توى ( (صحن اسماعيل طلائى) ) آن بالا يك حجره داشت. كه با شيخ حسنعلى خيلى در ارتباط بودند و حاج شيخ حسنعلى كتابهاى قديمى به دست مى آورد و شيخ زين العابدين براى ايشان صحافى مى كرد. يكروز شيخ دو كتاب خيلى مهم مى آورد و به ايشان مى دهد تا صحافى كند، مى فرمايد به يك شرط صحافى مى كنم كه يك روز ناهار تشريف بياوريد منزل ما.
آشيخ حسنعلى فرموده بودند: باشد مى آيم. روزها مى گذشت
و آشيخ زين العابدين مى گفت: پس آقا چه شد. مى فرمود: مى آيم. تا يك روز در زمان رضاشاه ملعون كه گفتند بيست و چهار ساعت كسى از خانهها حق بيرون آمدن ندارد، آن روز شيخ با يك طبق نان و چيزى آوردند، و از منزل ما چيزى نخوردند و ايشان خانه هر كس كه ميرفت حتى يك آب جوش هم نمى خورد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحوه تغییر سرنوشت با دعا کردن...
🎙دکتر الهی قمشه ای
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و نود و دوم در جوابم تنها نفس بلن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و نود و سوم
ولی من میدانستم که این راه بن بست است و پدر تا نوریه اجازه ندهد، در حکم جدایی من و مجید تجدید نظر نخواهد کرد و مطمئن بودم نوریهای که ریختن خون شیعه را مباح میداند، تا مجید شیعه باشد جز به طلاق یا طرد من راضی نخواهد شد که اگر میتوانست با دستان خودش گردن مجید را میزد، همانطور که تروریستهای تکفیری در سوریه چنین میکنند، پس آهی کشیدم و جواب خوشبینیهای بیریایش را با ناامیدی دادم: «مجید! فایده نداره! به خدا فایده نداره! بابا دیگه راضی نمیشه! نوریه تو رو کافر میدونه! بابا هم که رو حرف نوریه حرف نمیزنه! پس تا تو شیعه باشی، بابا اجازه نمیده من با تو زندگی کنم! همین الانم فقط میگه طلاق! مگه اینکه من به همه خونوادهام پشت کنم و با تو بیام!» که خون غیرت در رگهای صدایش جوشید و با لحنی غیرتمندانه عتاب کرد: «الهه! به خدا با موندن تو اون خونه داری گناه میکنی! به خدا اینکه ساکت بشینی و ببینی که یه نفر اینطور بقیه مسلمونا رو کافر میدونه، گناه داره! تو میخوای من سُنی بشم و بعد نوریه هر چی میگه، بهش لبخند بزنم؟»
از کلام آخرش ناراحت شدم و اعتراض کردم: «یعنی چی مجید؟ مگه من که سُنیام، نوریه رو قبول دارم؟ مگه من بهش لبخند میزنم؟ نه، منم نوریه رو قبول ندارم! منم از عقاید نوریه متنفرم! ولی سکوت میکنم! خُب تو هم سکوت کن! منم میدونم نوریه با این حرفهایی که میزنه جاش تو جهنمه! ولی چون میدونم حریفش نمیشم، چیزی نمیگم! تو دلم ازش بدم میاد، ولی از ترس بابا جوابش رو نمیدم! به خاطر حفظ زندگیام سکوت میکنم!» و حالا نوبت او بود که به رفتار مصلحت اندیشانهام قاطعانه اعتراض کند: «ولی من نمیتونم سکوت کنم! دست خودم نیس! من چه شیعه، چه سُنی، نمیتونم ساکت باشم!»
از قاطعیتی که بر آهنگ کلماتش حکومت میکرد، نمیخواستم ناامید شوم و همچنان دنبال راه چارهای بودم که با لحنی لبریز محبت التماسش کردم: «خُب سکوت نکن! تو مذهب اهل سنت رو قبول کن، من یه کاری میکنم که اصلاً چشمت به نوریه نیفته که بخوای اعتراض کنی! ولی تو رو خدا به حرفم گوش کن! جونِ الهه، به خاطر حوریه، بیا یه مدت مثل یه سُنی زندگی کن! شاید نظرت عوض شد...» و هنوز حرفم تمام نشده، با خشمی عاشقانه تشر زد: «الهه! بس کن! جون خودت رو قسم نخور! تو که میدونی چقدر دوستت دارم، پس من رو اینجوری قسم نده!» از بغض پیچیده در غیظ و غضب صدایش، دست دلم لرزید، قطره اشکی پای چشمم نشست و سکوت کردم تا نغمه نفسهایش را بهتر بشنوم: «الهه جان! به خدا همه دنیای من تویی، ولی دست رو چیزی نذار که بخوام بهت بگم نه! چون هیچی برای من سختتر از این نیس که تو یه چیزی ازم بخوای و من نتونم برات انجام بدم!»
و در برابر سکوت مظلومانهام، با حالتی منطقی ادامه داد: «فکر میکنی اگه الان من برگردم خونه و به بابا بگم سُنی شدم، کافیه؟ فکر میکنی نوریه به این راضی میشه؟ مگه نشنیدی اونشب باباش چی گفت؟ گفت باید وهابی شم، یعنی به اینکه من سُنی هم بشم، راضی نمیشن! الهه! اونا میخوان من و تو هم مثل خودشون بشیم! مثل اونا فکر کنیم! مثل بابا که وهابی شده! الهه! اگه بخوای کنار نوریه زندگی کنی، باید مثل خودش باشی، وگرنه دَووم نمیاری! امروز منو بیرون کردن، فردا تو رو!» از حقایق تلخی که از زبانش میشنیدم، مذاق جانم گَس شد و باز دست بردار نبودم که میخواستم به بهانه مخمصهای که نوریه برایمان ایجاد کرده بود، مجید را به سمت مذهب اهل تسنن بکشانم که مجید با مهربانی صدایم کرد: «الهه جان! اینا رو وِل کن! از خودت برام بگو! از حوریه بگو!»
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 8 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد با نفس 9.MP3
2.77M
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 9
👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
❇️ جلسه 9️⃣
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت
👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani-3 - تصنیف : سودای دل.mp3
5.08M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
همچو نی می نالم از سودای دل
آتشی در سینه دارم جای دل
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل
همچو موجم یک نفس آرام نیست
بسکه طوفان زا بود دریای دل
دل اگر از من گریزد وای من
غم اگر از دل گریزد وای دل
ما ز رسوایی بلند آوازه ایم
نامور شد هر که شد رسوای دل
خانه مور است و منزلگاه بوم
آسمان با همت والای دل
گنج منعم خرمن سیم و زر است
گنج عاشق گوهر یکتای دل
در میان اشک نومیدی رهی
خندم از امیدواریهای دل
#رهی_معیری
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ)
اثر شیخ راضی ال یاسین
ترجمه #آیت_الله_خامنه_ای
#صلح_امام_حسن
#شیخ_راضی_آل_یاسین
#آیت_الله_خامنه_ای
#امام_شناسی #اعتقادی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
*ولادت امام حسن (ع) *شبهه ازدواج های امام حسن(ع) *سیمای ظاهری آن حضرت *خصوصیات اخلاقی و مناقب ایشان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part02_صلح امام حسن.mp3
6.79M
موقعیت سیاسی پیش از بیعت
*مساله امامت با اشاره به حدیث ثقلین
*دیدگاه اهل تاویل درباره خلافت
*انگیزه ها و توجیهات غصب خلافت از خاندان عترت
✅ خاطرهای از رهبرانقلاب درباره فتح #خرمشهر
🔻وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفته بودند، اوایل #ریاست_جمهوری بنده بود. یک هیأت جهانی به ایران آمد و رئیس آن به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش، از زمین تا آسمان تفاوت کرده است...
🔹او راست میگفت. دنیا باور نمیکرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربه دیده ما بتوانند خرّمشهر را با آن همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند.
🔺این کار را جوانان ما کردند؛ آنهم نه با تجهیزات پیشرفته و نه با پشتیبانی های اطّلاعاتی؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانی کارساز. ۸۲/۰۶/۲۶