13.mp3
3.6M
📗 کتاب صوتی
#گلستان_یازدهم
"خاطرات همسر سردار شهید علی چیت سازیان"
قسمت 3⃣1⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸
دکتر الهی قمشه ای 🎬
🔹️اگر کسی رو شاد کنیم ...
✍🏼 #دکتر_الهی_قمشه_ای
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ز کس گر نترسی، بترس از خدای ز کس گر نترسی، بترس از خدای [۱] اگر از هیچ کس ترسی نداری از خدای عادل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
زبان بنده، قلم خداست.
وقتی کسی از خداوند مرگ خود یا کسی را بخواهد، به او این مثل را میگویند؛ یعنی همان طور که میگویی همان میشود. و اینکه آدمی باید در امور زندگی خُوش بین به خداوند مهربان باشد.
حکایت شده است؛ در زمان حضرت موسی (علیه السلام) از طرف حق تعالی ندا رسید که برای آزمایش و امتحان بندگان هفت سال خشکسالی میشود و همان طور هم شد. بعد از چهار سال خشکسالی، یک روز که حضرت موسی میخواست برای راز و نیاز به کوه طور برود، عده ای از حیوانات به او عرض کردند: «یا موسی، به کوه طور که میروی به خداوند بگو تمام حیوانات از بی آبی و بی علفی دارند تلف میشوند و از خدا بخواه باران رحمتش را نازل کند. » حضرت موسی قبول کرد و رفت تا به کوه طور رسید. بعد راز و نیاز، پیام حیوانات را به خداوند داد که ناگاه از جانب حق تعالی ندا رسید: «یا موسی، برو بگو از هفت سال خشکسالی چهار سالش سپری شده و سه سال دیگر باقی مانده. باید صبر کنند تا این مدت به سرآید. » حضرت موسی هم با خاطری افسرده از کوه سرازیر شد. بین راه، تمام جانداران که
منتظر خبر آوردن موسی بودند از دور که دیدند حضرت موسی پیدا شد آهویی را به نزد او فرستادند که پاسخ را بشنود. آهوگفت: «یا موسی، خداوند عالم در جواب شما چه فرمود؟ » حضرت موسی که نخواست جانداران ناراحت بشوند گفت: «خداوند عالم فرمود تا سه روز دیگر باران رحمتش نازل خواهد شد. » آهو بلافاصله این پیام شادی بخش را به سایرین رساند و تمام حیوانات خوشحال و خُرسند شدند. خدای تبارک و تعالی که دید تمام حیوانات شادی میکنند نخواست آنها را نگران کند و به آنها رحم کرد و بعد از همان سه روز که حضرت موسی از جانب خودش وعده داده بود ابر سیاهی در آسمان پیدا شد و باران بارید؛ و حیوانات خوشحال شدند؛ اما حضرت موسی در عجب شد که خداوند فرمود تا سه سال دیگر خشکسالی است، چرا حالا باران آمد؟ روز دیگر که موسی به کوه رفت از خداوند خواست تا بداند این چه راز و رمزی است؟ از جانب حق تعالی ندا رسید: «ای موسی، چون من دیدم جانداران به گفته تو در دریای شوق و شادی غرق شدند، نخواستم باز آنها را ناراحت ببینم و به آنها رحم کردم».
و از آن زمان میگویند: «زبان بنده، قلم خداست و کسی نباید زبان به بدی بیاراید».
از اسباب پیروزی و موفقیت در هر کاری، حُسن ظن و خوش بین بودن به خداوند مهربان است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#آموزش_نماز_مؤدبانه درس دهم: آموزش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش_نماز_مؤدبانه
درس یازدهم:
آموزش تلفظ صحیح حرف ذ
ْ °•ْ °•ْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✍آیت الله حقشناس
وقتی جوان برای نماز شـب بلند میشود
اما خوابش می آید😴 و سرش به این طرف
وآن طرف می رود چانه اش پایین می افتد
پروردگار درهای آسمان را باز
میکند و خطاب به ملائکــه می فرماید👇
"انظروا الی عبدی"یعنی به بنده من نگاه کنید👀
خداوند علی اعلی افتخار میکند😌
که ببینید این بنده من کاری را که بر
او واجب نکرده ام چگونه به جا می آورد😍
پروردگار می فرماید👇
به او سه چیز مرحمت_میکنم 🤗
1} اینکه گناهانش را می آمرزم 😍
2} اینکه موفق به توبـه اش می کنم🙏
3} اینکه رزق وسیعی نصیبش می کنم💕
🌸سلامتی وتعجیل در فرج آقا امام زمان عج صلوات🌸
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#قابل_توجه_بعضیا ):
.
میگیم مسلمونیم
ولی وقتی خداوند در قرآن فرموده نماز بخونید و روزه بگیرید میگیم دلت پاک باشه خدا میبخشه!!!!!
.
.
بعضیام خدا رو(ظاهرا) قبول دارن ولی وقتی حرف از قیامت میشه میگن کی از اون دنیا اومده که گفتِ اینا واقعا هست؟ جهنم و بهشت همین دنیاست!!!!! حجاب چیه دو تا تار مو، غیبت نیست که درد دل، دروغ نیست که مصلحتی،فلان مسئول دزدی میکنه هر غلطی خواست میکنه موقع بازخواست میگن آقا!!! آبروی مؤمن فلان و......
و ...
وقتایی که دین با خواسته هامون در تضاد نباشه ،سوره و شماره ایه و حدیث رو حفظیم... ، امان از چیزی که با خواسته های دنیویمون در تضاد باشه هزار عذر و بهانه و توجیه و تفسیر ارائه میدیم... تا فرار کنیم... دین رو سفارشی سازی نکنیم!
#درسهای_قرآنی صفحه13
➖➖➖
🔸استاد قرائتی
80.1K
اگر پسری از فامیل را به ما بسپارند تا در این ایام کرونا به او درس یاد بدهیم چقدر در قبال این پسر مسئول هستیم؟ اگر پسر دل به درس ندهد و ما هم خیلی درس او را پیگیری نکنیم ظلم کرده ایم؟
146.9K
چرا برخی از انسانها،امام معصوم،و بعضی دیگه انسان معمولی خلق شدند؟
137.2K
اولین حیوان وگیاه چگونه بوجوداومد؟؟؟که ازطریق جفت گیری،،تولیدمثل زیادشد؟؟؟
102.5K
از برخی افراد قدیمی شنیده ایم که هر روز در فضای باز مثل حیاط منزل اسفند دود کنی برا سلامتی امام زمان ع ..که این کار خیلی برکات داره و حاجت میگیری...
به نظر شما این کار درسته یا یک کار بیهوده حساب میشه؟
(26) پرهيز از نفرين پدر
امام حسين عليه السلام مي فرمايد:
من با پدرم در شب تاريكي خانه خدا را طواف مي كرديم. كنار خانه خدا خلوت شده بود و زوار به خواب رفته بودند كه ناگهان ناله جانسوزي به گوشمان رسيد. شخصي رو به درگاه خدا آورده و با سوز و گداز خاصي ناله و گريه مي كرد.
پدرم به من فرمود: اي حسين! آيا مي شنوي ناله گنهكاري كه به درگاه خداوند پناه آورده و با دل شكسته اشك پشيماني فرو مي ريزد. برو او را پيدا كن و نزد من بياور.
امام حسين عليه السلام مي فرمايد: در آن شب تاريك دور خانه خدا گشتم. او را در ميان ركن و مقام در حال نماز يافتم.
سلام كردم و گفتم: اي بنده پشيمان گشته! پدرم امير المؤمنين تو را مي خواهد. با شتاب نمازش را تمام كرد. او را محضر پدرم آوردم حضرت ديد جواني است زيبا و لباسهاي تميز به تن دارد. فرمود:
- تو كيستي؟
عرض كرد: من يك عربم.
پرسيد: حالت چطور است؟ چرا با آهي دردمند و ناله اي جانگداز گريه مي كردي؟
عرض كرد: يا امير المؤمنين! گرفتار كيفر نافرماني پدرم گشته ام و نفرين او اركان زندگيم را ويران ساخته و سلامتي و تندرستي را از من گرفته است. پدرم فرمود: قضيه تو چيست؟
گفت: من جواني بي بند و بار بودم. پيوسته آلوده معصيت و گناه بودم و از خدا ترس و واهمه نداشتم. پدر پيري داشتم كه نسبت به من خيلي مهربان بود. هر چه مرا نصيحت مي كرد به حرفهايش گوش نمي دادم.
هر وقت مرا نصيحت و موعظه مي كرد، آزرده خاطرش نموده و دشنام مي دادم و گاهي كتك مي زدم. يك روز مقداري پول در محلي بود، به سويش رفتم تا آن پول را بردارم و خرج كنم. پدرم مانع شد و نگذاشت. من هم از دستش گرفته او را محكم به زمين زدم. دستهايش را روي زانو گذاشت. خواست برخيزد، اما از شدت درد و كوفتگي نتوانست از زمين بلند شود. پولها را برداشتم و به دنبال كارهاي خود رفتم و در آن لحظه شنيدم كه همه آمال و آرزوهايش نسبت به من بر باد رفته و در آخر به خدا سوگند خورد كه به خانه خدا رفته و درباره من نفرين مي كند.
چند روز روزه گرفت و نمازها خواند. سپس وسايل مسافرت را تهيه كرد و به سوي خانه خدا حركت نمود و خود را به اينجا رسانيد. من شاهد رفتارش بودم. پس از طواف دست بر پرده كعبه انداخت و با دلي شكسته و آهي سوزان نفرينم كرد.
به خدا قسم! هنوز نفرينش به پايان نرسيده بود كه اين بدبختي به سراغم آمد و تندرستي از من گرفته شد.
در اين هنگام پيراهنش را بالا زد و يك طرف بدنش را فلج ديديم.
جوان سخنانش را ادامه داد و گفت: پس از اين قضيه از رفتار خود سخت پشيمان شدم. پيش پدرم رفته، معذرت خواستم، ولي او نپذيرفت و به سوي خانه خود حركت كرد. سه سال با اين وضع زندگي كردم تا اينكه سال سوم موسم حج درخواست كردم به خانه خدا مشرف شده، در آن مكان كه مرا نفرين كرده، براي من دعاي خير نمايد. پدرم محبت كرد و پذيرفت. به سوي مكه حركت كرديم تا به بيابان سياك رسيديم. شب تاريك بود. ناگهان پرنده اي از كنار جاده پرواز كرد. بر اثر سر و صداي بال و پر او شتر پدرم رميد و او را به زمين انداخت. پدرم روي سنگها افتاد و جان به جان آفرين تسليم كرد. بدن او را در همان مكان دفن كردم و آمدم. مي دانم اين بدبختي و بيچارگي من به خاطر نفرين و نارضايتي پدرم است. امير المؤمنين پس از شنيدن قصه دردناك جوان فرمود:
- اكنون فريادرس تو فرا رسيد. دعايي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به من آموخت به تو مي آموزم و هر كس آن دعا كه (اسم اعظم) الهي در آن است بخواند خداوند دعاهايش را مستجاب مي كند و بيچارگي، غم، درد، مرض، فقر و تنگدستي از زندگي او برطرف مي گردد و گناهانش آمرزيده مي شود... (26)
سپس فرمود: در شب دهم ذي حجة دعا را بخوان. سحرگاه نزد من آي تا تو را ببينم.
امام حسين عليه السلام مي فرمايد: جوان نسخه را گرفت و رفت. صبح دهم ماه، با خوشحالي پيش ما آمد. ديديم سلامتي اش را باز يافته است.
جوان گفت: به خدا اسم اعظم الهي در اين دعا است. سوگند به پروردگار! دعايم مستجاب شد و حاجتم برآورده گرديد.
حضرت امير عليه السلام او خواست كه چگونگي شفا يافتنش را توضيح دهد.
جوان گفت: در شب دهم كه همه در خواب رفتند و پرده سياه شب همه جا را فرا گرفت، دعا را به دست گرفتم و به درگاه خدا ناليدم و اشك ريختم. همين كه براي بار دوم چشمانم را خواب گرفت، آوازي به گوشم رسيد كه اي جوان! كافي است. خدا را به اسم اعظم قسم دادي و دعايت مستجاب شد. لحظه اي بعد به خواب رفتم. در خواب رسول خدا صلي الله عليه و آله را ديدم كه دست مباركش را بر اندامم گذاشت و فرمود:
- به خاطر اسم اعظم الهي سلامت باش و زندگي خوشي را داشته باشد. من از خواب بيدار شدم و خود را سالم يافتم. (27)
جلد ۲
📚داستانهای بحار الانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
423.7K
دلیل حجاب خانم ها چیه؟
آیا به خاطر تحریک نشدن مرد ها خانم ها باید حجاب بگیرن؟
به جز بندگی کردن خدا، که ما باید عبد باشیم و به دستوراتش گوش بدیم، دلیل دیگه ای میخوام!
✅ #برشی_از_وصیتنامه_شهدا
#شهيد_حسين_برهانی🥀
⬅️ - ای ملت بدانيد امروز مسئوليتتان بزرگ و بارتان سنگين است و بايد رسالتتان را كه پاسداری از خون شهيدان است، انجام دهيد و تنها با اطاعت از روحانيت متعهد و مسئول كه در رأس آن ولايت فقيه میباشد و امروز سمبل آن امام بزرگوار امت قادريد اين راه را ادامه دهيد.
- خواهرانم! در تربيت فرزندانتان بكوشيد و حجاب را رعايت كنيد، زهراگونه زندگی كنيد.....
- سفارشم اين است، مردم! به ياد خدا و روز جزا باشيد پيرو ائمه اطهار باشيد، كه.....
- مردم! امام زمان (عج) را فراموش نكنيد. مردم! دنباله رو روحانيت باشيد كه چراغ راه هدايتند.....
از امام اطاعت كنيد كه عصاره اسلام است، او را تنها نگذاريد كه نماينده حجه بن الحسن (ع) است.10/5/1362
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••