دلیل روشن.pdf
حجم:
6.22M
💠 کتاب " دلیل روشن"
👈 از بهترین و عالی ترین کتب نوشته شده در موضوع پاسخ به شبهات وهابیت علیه امام عصر(عج) نوشته دکتر آیتی ، از اساتید بزرگ مهدویت
👈 با خواندن این کتاب می توانید به اکثریت شبهات وهابیت علیه مهدویت، پاسخ دهید.
خود را به قافله برسان!
ابوعبداللّه بن صالح میگوید:
در یکی از سالها به بغداد رفتم. هنگامی که میخواستم از بغداد خارج شوم از امام زمان علیه السلام توسط نائب خاصشان اجازه خروج خواستم.
ایشان اجازه نفرمود، و کاروان حرکت کرد، من بیست و دو روز در بغداد ماندم، روز چهارشنبه ای، اجازه خروج یافتم. و امر فرموده بودند که: خود را به قافله برسان!
من از این که بتوانم خود را به قافله برسانم، ناامید شده بودم، در عین حال حرکت کردم و به نهروان رسیدم، دیدم قافله آنجا توقف کرده است. همین که به شترم آب و علف دادم، قافله حرکت کرد، و من هم حرکت نمودم و چون حضرت مرا دُعا فرموده بودند که سلامت باشم؛ الحمداللّه هیچ اتّفاق بدی برایم نیفتاد. [۱]
----------
[۱]: ۳۳. کافی، ج ۱، ص ۵۱۹، مولد الصاحب علیه السلام؛ ارشاد، ج ۲، ص ۳۵۷؛ دلائل و بینات الامام علیه السلام؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۹۷.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
2.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ادم ها ببشتر بدی هاشون بخاطر اینه غصه دارن...
دکتر الهی قمشه ای
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کلاه ضد درد قیصر (پادشاه) روم نامه ای به حضرت علی (علیه السلام) نوشت، و در آن از صداع (سردرد) خود ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک و بسم الله
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزی از قبرستان گذر مینمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند.
و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟! حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب میکردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد.
گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند
« بسم الله الرحمن الرحیم»را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که: دست از این بنده فاسق بردارید
و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد. [۱]
----------
[۱]: . مَنهج الصادقین، ص ۳۳.
https://eitaa.com/zandahlm1357