عين عبارات ايشان را نوشته باشم - اين حرفها چيست! شما بگوئيد بروند بجنگند، خدا ميرساند، درست ميكند، هيچ طور نميشود. منطقاً حرف امام براي من قانع كننده نبود؛ چون امام كه متخصص هواپيما نبود؛ اما به حقانيت امام و روشنائي دل او و حمايت خدا از او اعتقاد داشتم، ميدانستم كه خداي متعال اين مرد را براي يك كار بزرگ برانگيخته و او را وا نخواهد گذاشت. اين را عقيده داشتم. لذا دلم قرص شد، آمدم به اينها - حالا همان روز يا فردايش، يادم نيست - گفتم امام فرمودند كه برويد همينها را هرچي ميتوانيد تعمير كنيد، درست كنيد و اقدام كنيد. همان هواپيماهاي اف ۵ و اف ۴ و اف ۱۴ و اينهائي كه قرار بود بعد از پنج شش روز بكلي از كار بيفتد، هنوز دارد تو نيرو هوائي ما كار ميكند! بيست و نُه سال از سال ۵۹ ميگذرد، هنوز دارند كار ميكنند! البته تعدادي از آنها توي جنگ آسيب ديدند، ساقط شدند، تير خوردند، بعضيشان از رده خارج شدند، اما از اين طرف هم در قبال اين ريزش، رويشي وجود داشت؛ مهندسين ما در دستگاههاي ذي ربط توانستند قطعات درست كنند، خلأها را پر كنند و بعضي از قطعات را علي رغم تحريم، به كوري چشم آن تحريم كننده ها، از راه هائي وارد كنند و هواپيماها را سرپا نگه دارند. علاوه بر اينها، از آنها ياد بگيرند و دو نوع هواپيماي جنگي خودشان بسازند. الان شما ميدانيد كه در نيروي هوائي ما، دو نوع هواپيماي جنگي - البته عين آن هواپيماهاي قبليِ خود ما نيست، اما بالاخره از آنها استفاده كردند. مهندس
است ديگر، نگاه ميكند به كاري، تجربه مياندوزد، خودش طراحي ميكند - دو كابينه ي براي آموزش و يك كابينه ي براي تهاجم نظامي، ساخته شده. علاوه بر اينكه همانهائي هم كه داشتيم، هنوز داريم و توي دستگاههاي ما هست. اين، توكل به خداست؛ اين، صدق وعده ي خداست. وقتي خداي متعال با تأكيد فراوان و چندجانبه ميفرمايد: «و لينصرنّ اللَّه من ينصره»؛ بي گمان، بي ترديد، حتماً و يقيناً خداي متعال نصرت ميكند، ياري ميكند كساني را كه او را، يعني دين او را ياري كنند - وقتي خدا اين را ميگويد - من و شما هم ميدانيم كه داريم از دين خدا حمايت ميكنيم، ياريِ دين خدا ميكنيم. بنابراين، خاطرجمع باشيد كه خدا نصرت خواهد كرد.
بيانات در ديدار اعضاي دفتر رهبري و سپاه ولي امر ۵/۵/۱۳۸۸
https://eitaa.com/zandahlm1357
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ ۰۰۰ «70»
و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا مغرورشان كرده است، رها كن و به وسيلهى قرآن پندشان ده تا مبادا به كيفر آنچه كسب كردهاند به هلاكت افتند۰۰۰
مراد از رها كردن منحرفان در جملهى ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ ...، اظهار تنفّر و قطع رابطه كردن با آنان است كه گاهى هم به نبرد با آنها مىانجامد، نه اينكه تنها به معناى ترك جهاد با آنان باشد.
كلمهى «تُبْسَلَ» به معناى محروم شدن از خوبى و به هلاكت رسيدن است.
🔸استاد قرائتی
🌸🌹
26.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ق ۚ وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ - ق 1
قاف. سوگند به قرآن مجید.
بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَٰذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ - ق 2
(اهل مکّه نهتنها ایمان نیاوردهاند) بلکه آنان در شگفت هم هستند از این که پیغمبر بیمدهندهای از خودشان به سویشان بیاید. این است که کافران میگویند: این، چیز شگفتی است (که کسی بیاید و بگوید: دوباره زنده میشوید، و حساب و کتابی، و بهشت و دوزخی در میان است).
💛 تلاوتی زیبا برای آرامش دلها، سوره مبارکه ق با صدای مشاری العفاسی همراه با زیرنویس فارسی 🎈🤍💚
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
حرم ما قم است در آن صبح ابرى، شهر همچون شبحى به نظر مى رسيد. خانهها بى سايه بودند و كوچهها را بدب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
نسيم شمالى وزيد و با خود صداى نى چوپانى را آورد. كاروان بيابان را در نورديد و به غدير خم رسيد. مسافران، در نزديكى خيمه بار افكندند؛ چشمه اى
كه از پايين صخره اى مى جوشيد و سپس در درّه اى گسترده رها مى شد. مسافرانى كه در اين جا توقف مى كردند تخم خرماهايى را كه مى خوردند، بر زمين مى ريختند. پس از مدتى درختان خرما رشد كردند. (۶۷) ماه از پشت تپه هاى دور دست بالا آمد. مرد پنجاه ساله با انگشت گندم گونش اشاره كرد و گفت: « اين جاى پاى پيامبر خداست؛ همان جايى است كه ايستاد و فرمود: هر كه را من مولايم، پس على مولاى اوست. آفريدگارا! دوست بدار كسى را كه على را دوست بدارد و دشمن بدار كسى را كه على را دشمن بدارد. » (۶۸)
خاطرهها درخشيدند. دل هاى مسافران آرام گرفت؛ گويا آواى رسول آسمانى را مى شنيدند. عطر واژه گان مقدس همچنان در آسمان پراكنده بود. آواى جبرئيل شنيده مى شد:
امروز دين شما را به كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم؛ زيرا دين اسلام را بر شما پسنديدم. (۶۹)
على (ع) به خواهرش نگريست. او به ماه بالاى تپهها نگاه مى كرد.
على (ع) گفت: « شنيدم كه پدرم از پدر بزرگم امام صادق (ع) نقل كرد: پروردگار حرمى دارد كه مكه است. پيامبر (ص) حرمى دارد كه مدينه است. حرم اميرالؤمنين كوفه است. حرم ما قم است. به زودى بانويى از فرزندانمكه فاطمه نام دارددر آن
جا به خاك سپرده مى شود. كسى كه او را زيارت كند (با داشتن ديگر شرايط)، به بهشت مى رود. »
پسرك به عمه اش نگاه كرد؛ عمه اى كه همچنان به ماه فراز تپه مى نگريست و تو گويى نماز مى خواند. او از جايش تكان نمى خورد. نسيم شبانه با دامن لباسش بازى مى كرد چندى نگذشت كه در آن سرزمين مقدس، آبشارى از نماز جارى شد. واژگانى كه از آفريدگار ستايش مى كردند، در آن تاريكى رؤيايى غروب مى درخشيدند. اندك اندك ستارگان در آسمان آشكار شدند. برخى از كاروانيان هيزم جمع كردند. صداى شكستن شاخه هاى خشك سكوت شب را مى خراشيد لحظاتى بعد دو آتشدان روشن شد؛ براى آشپزى و براى نور و گرما. بچه هاى كوچك به سوى تپه هاى شنى كه بادها آنها را
تراشيده بودند رفتند تا به بازى هاى كودكانه بپردازند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......:
از مرگ رهائي يافت
محمد صالح حدّاد گفت من در سن شانزده سالگي به بيماري سختي گرفتار شدم و مدت چهار ماه مرض من طول كشيد تا مشرف به مرگ شدم به قسمي كه كسان من دل از حيوة من برداشته و مرا رو به قبله نمودند و چشم و دهنم را بستند و بفكر تجهيزم افتادند و بر حال من گريه ميكردند و طوري بود كه من صداي گريه ايشان را ميشنيدم. لكن چون قريب چهل روز چيزي نخورده بودم ابدا قوت و قدرت بر حركت و سخن گفتن نداشتم.
پس من در آن حال توجه به جانب روضه منوره رضويه كردم و از آن حضرت استدعاي شفا نمودم ناگاه ديدم سقف شكافته شد و شخصي با هيكل مهيبي داخل شد و گفت من براي قبض روح تو آمده ام.
من هيچ نگفتم لكن
ديدم از همانجا كه او آمده بود يك مردي نوراني وارد شد و رو به آن شخص نمود و فرمود برگرد زيرا كه من از جناب اقدس الهي خواستهام كه مردن اين شخص را به تاخير بيندازند آنگاه رو به من كرد و فرمود برخيز كه تو را شفا داديم.
من به حال آمدم و بر خواستم و به خانواده خود گفتم من گرسنهام چيزي بياوريد تا بخورم و به زيارت حضرت رضا (ع) مشرف شوم.
پس چيزي آوردند و من خوردم و برخاستم و به همراهي پدر خود به حرم مطهر مشرف شديم لكن تا وارد حرم شديم همان بزرگواري را كه در حال شدت مرض خود ديده بودم كه مرا شفا مرحمت نمود ديدم در حرم نشسته و قرآن تلاوت ميفرمايد تا چشمم به آن حضرت افتاد آن سرور را شناختم به من فرمود آنچه ديدي اظهار مكن.
من هم به پدرم چيزي عرض نكردم تا از حرم بعد از زيارت با پدر خود بيرون آمديم و آنوقت به والد خود گفتم اي پدر:
همان شخصي كه مرا شفا مرحمت فرمود من الساعه آن جناب را در حرم ديدم پدرم تا اين سخن را شنيد مرا برگردانيد كه بيا آن حضرت را بمن نشان بده تا حضرتش را ببينم لكن چون برگشتم ديگر آن آقا را نديدم. [۲۹].
در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم
بدان اميد دهم جان كه خاك كوي توباشم
علي الصباح قيامت كه سراز خاك برآرم
بگفتگوي تو خيزم بجستجوي تو باشم
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 این سوال در یک گروه پرسیده شده و روش بحث ها شده میخوام جواب صحیح رو از طریق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
آیا مورد پایین به این معناست که امام رضا میگوید قرآن برای ما کافیست و نیازی به اهل بیت نیست؟ اصلا سند معتبری دارد؟
امام رضا ع
حدثنا جعفر بن محمد بن مسرور رضي الله عنه، قال: حدثنا محمد بن عبد الله ابن جعفر الحميري، عن أبيه، عن إبراهيم بن هاشم، عن الريان بن الصلت، قال: قلت للرضا عليه السلام: ما تقول في القرآن؟ فقال: كلام الله لا تتجاوزوه، ولا تطلبوا الهدى في غيره فتضلوا.
*از امام رضا سوال کردند در مورد قرآن نظرت چیست فرمود: از حدود آن زیادروی نمی کنیم و غیر از او هدایت را نمی طلبیم و هر کس غیر قرآن را طلبید گمراه شد*
- نام کتاب : التوحيد نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 223-224
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
❌اصلا روایت چنین معنایی نمی دهد که شما برداشت کردید، به هیچ عنوان چنین معنایی نمی دهد.
💭می گوید از حدود قرآن تجاوز نمیکنیم.. خُب، رجوع به احادیث در خود قرآن آمده، که صراحت آیه قرآن می گوید بعضی آیات قرآن متشابهات است. انسان ممکن است در آن به شبهه بیفتد و برای آن به «الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ..» رجوع کنید. «الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ..» یعنی اهل بیت.
📖قرآن در آیه [7] سوره حشر می گوید آنچه را که پیامبر برای شما آورده است را بگیرید. خُب آنچه را که پیامبر برای ما آورده از کجا بفهمیم؟ از احادیث دیگر، مگر غیر از این می شود فهمید .. پس این روایت به هیچ وجه چنین معنایی که شما فرمودید را نمی دهید.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: معراج به مناسبت معراج پیامبر سروده اند: راه ز اندازه برون رفته ای پی نتوان برد که چون رف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرک خفی
عارف کاشانی در باره ی آیه شریفه لَنْ تَنٰالُوا الْبِرَّ حَتّٰی تُنْفِقُوا مِمّٰا تُحِبُّونَ [۱]، میگوید: هر عملی که انسان را به خدا نزدیک سازد، نیکی است و نزدیکی به خدا زمانی ایجاد میشود که انسان از غیر خدا اظهار بیزاری نماید. بنابراین هرکس چیزی را دوست داشته باشد به همان اندازه محروم و در پنهانی برای او شریک دانسته است چرا که به غیر خدا محبت یافته و خدا میفرماید: وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللّٰهِ أَنْدٰاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّٰهِ [۲] و کسی که خواسته خود را بر خواسته خدا برتری دهد از سه راه از خدا دور شده است، علاقه به غیر، شریک برای خدا و برتری دادن بر خدا. پس کسی که خدا را بر خود برتری دهد و خواسته او را بر خواسته خود برتر شمارد، دوری از خدا از بین میرود و قرب ایجاد میشود و در غیر این صورت محجوب باقی خواهد ماند. و اگر از مال دیگری انفاق زیاد کند باز هم از احسان بهره نبرده است زیرا خدا از انفاق او باخبر است هرچند دیگران بی خبرند.
کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
[۱]: ۱) - آل عمران، ۹۲.
[۲]: ۲) - بقره، ۱۶۵.
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_182
و قال عليهالسلام
لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ؛ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ.
امام عليه السلام فرمود:
خاموش ماندن از گفتار حكمتآميز فايدهاى ندارد
همانگونه كه سخن گفتن نابخردانه.
شرح و تفسير
كجا خاموشى باش و كجا سخن بگو
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به موارد لزوم سكوت و موارد سخن گفتن كرده مىفرمايد:«خاموش ماندن از گفتار حكمتآميز فايدهاى ندارد، همانگونه كه سخن گفتن نابخردانه»؛ (لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ؛ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ) .
سكوت بهتر است يا سخن گفتن؟ دانشمندان در اين باره بحثهاى مختلفى كردهاند؛ گروهى خطرات سخن گفتن و گناهان كبيره و عظيمۀ ناشى از آن را در نظر گرفته و دستور به سكوت دادهاند. عدهاى فوايد عظيمى را كه در سخن گفتن است در نظر گرفته و سخن گفتن را توصيه مىكنند ولى حق مطلب همان است كه امام عليه السلام فرمود. آنجا كه انسان، حكيمانه و عاقلانه سخن بگويد فضيلت است و ترك آن رذيلت و آنجا كه انسان جاهلانه و نابخردانه سخن بگويد رذيلت است و ترك آن فضيلت.
به همين دليل هم روايات زيادى در مدح سكوت وارد شده و هم احاديث فراوانى در فضيلت كلام؛ از جمله از امام سجاد على بن الحسين عليه السلام سؤال شد كه سخن گفتن افضل است يا سكوت فرمود:
«لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُما آفاتٌ فَإذا سَلِما مِنَ الْآفاتِ فَالْكَلامُ أفْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ ؛هر كدام از اين دو آفاتى دارد هرگاه از آفات سالم باشند سخن گفتن از سكوت افضل است» عرض كردند: اى پسر رسول خدا چگونه است (كه سخن گفتن افضل باشد)؟ امام عليه السلام فرمود:
«لِأنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ما بَعَثَ الْأنْبِياءُ وَ الْأَوْلِياءُ بِالسُّكُوتِ إنَّما بَعَثَهُمْ بِالْكَلامِ ؛خداوند پيامبران و اوصياى آنها را به سكوت مبعوث نكرد، بلكه مبعوث كرد تا با مردم سخن بگويند (و پيام خدا را به آنها برسانند)». حضرت در پايان اين حديث به نكتۀ جالبى اشاره كرده فرمود:
«إنّكَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلامِ وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلامِ بِالسُّكُوتِ ؛حتى هنگامى كه مىخواهى فضيلت سكوت را بيان كنى با كلام بيان مىكنى و هرگز فضيلت كلام را با سكوت بيان نخواهى كرد». ١
در حديث ديگرى از امام صادق از پدرانش از اميرمؤمنان على عليهم السلام چنين آمده است:
«جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ في ثَلاثِ خِصالٍ النَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فيهِ اعْتِبارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فيهِ فِكْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلامٍ لَيْسَ فيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ ؛تمام نيكىها در سه خصلت جمع شده است: نگاه كردن و سكوت و سخن گفتن. هر نگاهى كه در آن عبرت نباشد سهو و بيهوده است و هر سكوتى كه در آن فكر نباشد غفلت و بىخبرى است و هر كلامى كه در آن ياد خدا نباشد لغو است». و در پايان اضافه فرمود:
«فَطُوبى لِمَنْ كانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلامُهُ ذِكْراً ؛خوشا به حال كسانى كه نگاهشان عبرت، سكوتشان فكر و كلامشان ذكر باشد». ٢
نتيجه اينكه سكوت و كلام نيز مانند ساير اعمال انسان هستند كه اگر در حد اعتدال و شرايط لازم باشند فضيلت و اگر خارج از اين حد گردند رذيلت و اين با تفاوت اشخاص و مجالس و مطالب و موضوعات متفاوت است و هر كس مىتواند با دقت فضيلت را از رذيلت در اينجا دريابد؛ به يقين سكوت از امر به معروف و نهى از منكر و از حكم به حق و از شهادت عادلانه و از اندرز و نصيحتهاى مخلصانه و از مشورت خردمندانه جزء رذايل و يا از گناهان كبيره است؛ ولى سخن گفتن به دروغ، غيبت، تهمت، اهانت، امر به منكر و نهى از معروف، شهادت به باطل و فضول كلام (سخنان بيجا و بىمعنا) جزء رذايل اخلاقى يا از گناهان كبيره به شمار مىآيد.
تعبير به «حكم» در كلام امام عليه السلام تنها به معناى قضاوت كردن در محاكم قضايى يا فتواى به حلال و حرام آنگونه كه بعضى از شارحان پنداشتهاند، نيست بلكه هر سخن حكيمانه و خردمندانهاى را فرا مىگيرد، زيرا نقطۀ مقابل آن در همين كلام «جهل» ذكر شده است.
قرآن مجيد نيز كراراً به مسئلۀ تكلم به حق اشاره كرده و اهل كتاب را بر كتمان حق و سكوت سرزنش مىكند؛ از جمله مىفرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ» ؛(به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، پيمانى گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد!». ١
بحث مشروحى در كتاب اخلاق در قرآن در زمينۀ سكوت و كلام داشتهايم.