ویت ما را نگاه بکنید یا عموما دارند غلط می نویسند، بعضی ها که اصلا انحرافند آن هیچی کاری نداریم! بعضی ها غلط می نویسند، بعضی ها هم کپی کاری می کنند. شما هم به عنوان خانم بیا تولید محتوا کن، کتاب های خوبی که در زمینه مهدویت هست، اینها را بگیرید بخوانید حالا چه pdf چه حالا فایل الکترونیکش یا چیزهای دیگر.. بخوانید خلاصه اش را در فضای مجازی نشر بدهید، خود این کار برای امام زمان است. چرا فکر می کنید کار برای امام زمان نیست! تک تک اینها کار برای امام زمان است بزرگوار.
📚بسیاری از مباحث مهدویت هنوز مهجور باقی مانده، آیات مهدوی، شما بیا در ماه مبارک رمضان آیات مهدوی را بنویس با آن روایتی که این آیه را توضیح می دهد راجع به امام زمان، کتاب مهدویت در قرآن هم هست، کتاب قافله سالار نوشته استاد اباذری، می توانید در اینترنت هم پیدا کنید، اینها را بگیرید بنویسید و پخش کنید در فضای مجازی، هم کار برای قرآن است هم کار برای امام زمان است، آیات مهدوی. پس چه کسی گفته کار مشخص نیست؟
👈🏻اما در بحث آمادگی فرمودید..
بزرگوار محترم اینطور نیست که امام زمان (عج) وقتی تشریف آورد فقط افراد صددرصدی را انتخاب بکند، لایه بندی است حرکت.. جنگ هشت ساله را کار ندارم، شما جنگ نظامی را نگاه کنید یک عده خط مقدم هستند، کی ها خط مقدم هستند؟ آن کسی که آمادگی بیشتر دارد. اما یک عده پشت جبهه هستند کار عملیات انجام می دهند، کارهای شناسایی انجام می دهند، یکی ممکن است جنگیدنش با دشمن خوب نباشد ولی زیرک باشد از این استفاده کنند برای عملیات و شناسایی نه برای جنگ. یک عده هم پشت جبهه تدارکات چی هستند، همه دارند با دشمن می جنگند، ولی هر کس یک لایه ای.
🧕یا خواهران عزیز ما که در جنگ چقدر کار کردند، زحمت کشیدن.. در بحث غذا، خوراک، پوشاک.. برای رزمندگان عزیز ما، الان هم همین است! قرار نیست شما آمادگی صددرصد داشته باشی به درد حضرت بخوری! شما اگر مخلصانه هدفت کمک به امام زمان باشد قطعا حضرت شما را بعد از ظهور استفاده خواهد کرد. مثلا شما تلاش کردی برای کسب آمادگی رسیدی مثلا به بیست درصد، حضرت بعد از ظهور شما را کمک می کند که بشوی پنجاه درصد، بعد بیایی در لشکر حضرت. اینها را توجه بکنید، اینها را در نظر بگیرید! تک تک اینها مهم است.
❌هیچ وقت فکر نکنید که خدای ناکرده آمادگی کسب نکنیم پس حضرت ما را نمیخواهد! خُب برویم به سمت کسب آمادگی، در حد توانمان، انجام واجبات، ترک گناهان، آمادگی همین است همین را حضرت از ما می خواهد، انجام واجبات، ترک گناهان. در حد توانمان کار خودمان را بکنیم بقیه را ان شاءالله بسپاریم دست خود حضرت، حضرت کمک می کند توان ما را می بیند، براساس توان ما قطعا فردای ظهور به ما کمک هم می کند تا ان شاءالله بین یاران ایشان هم باشیم.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
21.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| #کلیپ_مهدوی
♦️امامت در کودکی
🎤استاد حجتالاسلام والمسلمین قرائتی
CQACAgQAAx0CSmRjDAACR_9iMtuDthBW5sVWeqQCjGYSeLbOGAACIgkAAvYNGFOABlvvx9QM2iME.mp3
زمان:
حجم:
1.6M
🌸 #میلاد_امام_زمان(عج)
💐اون روزی که سحرش میاد
💐غروبشم چه غروبیه
🎤 #مهدی_رسولی
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: بیشتر دوست داشت گمنام باشد به همین دلیل گاهی به اسمهای دیگر مقاله مینوشت، نامهایی مانند:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
۱۰
با یک شاخه گل مریم به دیدارش رفتم در دفتر ماهنامه سوره اولین
بار بود
او را میدیدم- دست دادیم، یک دیگر را بوسیدیم. اتاقش بوی کاغذ، بوی گل مریم (که میگفت مریم را بیش از هر گلی دوست دارد) و بوی سادگی نجیبانه ای میداد.
نشستیم و از همه چیز سخن گفتیم، اما نه از همه کس- اگر رشته کلام میرفت، که ذره ای غیبت و بدگویی آلوده شوی، سکوت میکرد، لبخند میزد و حرف دیگری را پیش میکشید. [۱]
۱۱
به نماز سید که نگاه میکردم، ملائک را میدیدم که در صفوف زیبای خویش او را به نظاره نشسته اند. گفتم: «نمی دانم, چرا من
همیشه هنگام
----------
[۱]: کیومرث پور احمد
اقامه نماز حواسم پرت میشود. »
به چشمانم خیره شد و گفت: «مواظب باش! کسی که سرنماز حواسش جمع نباشد، در مسیر زندگی هم حواسش جمع نخواهد بود. » [۱]
۱۲
مرتضی که از سفر حج برگشت، به دیدنش رفتیم، در عرفات گم شده بود، میگفت: «آنقدر گشتم تا توانستم کاروان خودمان را پیدا کنم. خیلی برایم عجیب بود. من که گم بشوم دیگر چه توقعی از آن پیرمرد روستایی است. بعدها یادم آمد که ای بابا، حدیث داریم که هرکس در عرفات گم بشود خدا او را پذیرفته است. »
۱۳
آن روز که رضا در کنار او به شهادت رسید، حدود دو ساعت مرتضی بی تاب و سرگردان در شلمچه راه میرفت، بی قرار بود. گمان میکرد از قافله جا مانده است، یا اینکه قافله سالار او را در کاروان خویش نپذیرفته است. آرام پرسیدم: «مرتضی جان چرا پریشانی؟ »
بغض گلویش را فشرد: «این را نمی فهمم که چرا در این مدت من شهید نشده ام. درست میدیدم که درآخرین لحظه تیر به افراد نزدیک من میخورد و من سالم از کنار آنها بلند میشوم»
----------
[۱]: اکبر بخشی
لاله ای در فکه
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
غرور حُسنت اجازت مگر نداد ای گل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد رنجبرhafez 26.mp3
زمان:
حجم:
5.3M
به خُلق و لطف توان کرد صید اهل نظر