سوّمین علی
پدر، قطره ای از آب فرات در کام کودک نورسیده چکاند و به سجده افتاد. [۱] آسمان آبی تر از همیشه تمام ابرها را کنار زده بود تا مدینه را تماشا کند.
پس از علی ابن ابی طالبC و علی ابن الحسینC ، سوّمین علی در خانه ی اهل بیت علیهم السلام طلوع کرده بود.
واژههای آفتابی
"رضا"، "صابر"، "وفیّ"، "صادق"، "رضیّ"، "زکیّ"، "ولیّ" و... هر کدام لقبی بودند که برای نمایاندن پرتوی از پرتوهای خورشید ما آمده بودند؛ اما آیا دریا را میتوان در قالب تنگ واژهها محصور کرد؟ این جا واقعاً واژهها کم میآورند...
----------
[۱]: . همان
یک قمقمه دریا....
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 سوالم اینه چرا انقدر که برای افراد آخرالزمان مهمه و ازش سوال می پرسن از امام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥موضوع: منطبق کردن خود با دستورات امام
#استاد_نصوری
#گامی_به_سوی_ظهور
🔶🔹🔶
11.mp3
9.05M
🔰 شرح و تفسیر #ادعیه_روزانه ماه رمضان
💠 دعای روز 11
🎤 با بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه
👌 به همراه بیان یک نکته شرعی مورد توجه در #ماه_رمضان
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: آن روز صبح، قرار بود برخي از نيروهاي خطشكن لشكر براي آموزش شنا به رودخانه ي كارون بروند. عل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
خلاصه همان روز كريم، يكي دو ساعت داخل يكي از نهرها آموزش غواصي ديد و تمرين كرد و شب، با يكي از بچههاي اطلاعات به شناسايي رفت. آن ها، خورشيديها و سيم خاردارهاي دشمن را كه مقابل سيل بند و داخل آب ايجاد شده بود، پشت سر گذاشتند و مواضع عراقيها را شناسايي خوبي كردند. بعد هم به سلامت به مقر برگشتند. از فرداي آن روز، نيروهاي اطلاعات از كار كريم قوت گرفتند و كارشان را با جديت و
سرعت بيش تر پي گيري كردند.
اطلاعات لشكر عاشورا در دو محور كار ميكرد. مسؤول اطلاعات محور يكم، اصغر عباسقلي زاده و محور دوم كريم حرمتي بود. براي هر دسته از نيروهاي خط شكن، دو نفر
[ صفحه ۲۱]
نيروي اطلاعاتي در نظر گرفته شده بود. در هر محور، ۶ تا ۸ نفر، هدايت غواصها را بر عهده داشتند؛ اما مهدي چون دير به خط و شناسايي اروند رفته بود، از همراهي دستههاي خط شكن جا ماند. قرار شد او مسير گردان امام حسين (ع) را مطالعه كند. هر چند هنوز حضور وي قطعي نبود اما او كار خود را شروع كرد.
فرمان دهان ارشد سپاه، آمار و ارقام جزر و مد اروند رود را در ده سال گذشته در اختيار مهدي و دوستانش گذاشته بودند. آنها هم تحقيق و بررسي را به كمك آن اطلاعات به شدت پي گيري ميكردند. شايد اگر موعد حمله در تابستان يا بهار بود، يك بررسي روي آمار و ارقام ارايه شده، ميتوانست تا حد زيادي زمان جزر و مد كامل در روزهاي مختلف را معلوم كند؛ اما اين وضعيت در زمستان و پاييز، تفاوت فاحشي با فصلهاي ديگر داشت. پرآبي و كم آبي اروند تحت تأثير بارندگيها بود و همين عامل در تغيير جريان آب مؤثر بود.
شناساييها هم ادامه يافت و كم كم پايان كار نزديك ميشد. گاه شدت جريان آب، كار شناسايي را نيمه تمام ميگذاشت و گاه غواصان در برگشت، به جاي مورد نظر نمي رسيدند و آب آنها را به ساحل ديگري ميبرد. اين مساله، با توجه به اصل رعايت حفاظت اطلاعات، مشكل ساز
هم ميشد.
كم كم كار شناسايي محورهاي عملياتي تكميل شد. با
[ صفحه ۲۲]
جديت، تلاش و رعايت اصل حفاظت، تقريبا هيچ درگيري اي كه ظن عراقيها را برانگيزد، به وجود نيامد. روزهاي آخر، روزهاي غريبي براي بسيجيان بود. هم دل تنگيها رو به افزايش بود و هم لذت ها. نخلستان حاشيه ي اروند، پناه گاه بچهها بود. وصيت نامههاي زيادي پاي درختان نخل نوشته ميشد. نمازها، نيازها، گريه ها، دل تنگي ها، قرار و مدارها با خدا و شهدا، عهد اخوت بستنها و...
نخلستان در لحظات غروب، حال و هواي ديگري داشت؛ گوشه اي از تصوير تنهايي و غم اميرالمومنين (ع). نخلها شاهد صميمي ترين و پاك ترين لحظات بسيجيان بودند.
منطقه به تدريج تغيير ميكرد. جاده ي عملياتي را شن ريزي كردند، فرمان دهان محورهاي عملياتي و گردانها براي توجيه منطقه مرتب در حال رفت و آمد بودند. سلاحهاي سنگين در منطقه مستقر شد و برنامه ريزي براي انتقال نيروها به منطقه و جست و جوي محل مناسب، شروع شده بود.
بالاخره يك روز صبح، جاده آماده ي عبور شده بود. مهدي و علي شيخ علي زاده، اولين قدمها را بر روي جاده ي عملياتي گذاشتند. علي، انگار طور ديگري شده بود. روي جاده ميدويد، ميخنديد، بالا و پايين ميپريد، معلق ميزد و فرياد ميكشيد. فرمان دهان گردانها براي توجيه به منطقه آمدند و داخل آب رفتند. آنها تا حدي جلو برده شدند كه بتوانند محل ماموريت شان را ببينند. اروند مطمئن شده بود كه خبرهايي هست....
دفاع مقدس
خاطرات اروند.....
https://eitaa.com/zandahlm1357
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا را واسطه قرار دهیم تا شفاعت مارا بکنند🌺🌺🌺