#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✍ نوشتار تربیتی "خانواده و زوجین" ✴️ دور دوم / شماره ۱ 📝 موضوع بحث: طلاق خاموش 💠 قسمت اول 📝 مقدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍نوشتار تربیتی "خانواده و زوجین "
✴️ دور دوم / شماره ۲
📝 موضوع بحث: طلاق خاموش
💠 قسمت دوم
💢 در قسمت قبل یک سری از عوامل طلاق خاموش بیان شد.
🔰 حال به بررسی این میپردازیم که چگونه باید زندگی کرد که به سمت طلاق خاموش نرویم.
🌀 مهارت
❓حالا چه کسی میتواند از اینجاده استفاده کند؟
🚖 کسی که مهارت رانندگی (زندگی کردن) را بلد باشد میتواند از جاده پر پیچ و خم عبور کند.
🔸 حالا شما ببینید ما اول این جاده (زندگی) بهترین آدم رو بیاریم و بهترین ماشین رو هم بهش بدیم ولی این فرد رانندگی بلد نباشد چه اتفاقی میافتد؟
🔺 به اولین پیچ نرسیده یا به کوه میزند یا ته دره میرود یا تصادف میکند و نمیتواند جلو برود.
✅ الان مشکلات ما در زندگی همین است که #مهارتهای_زندگی مشترک رو به ما یاد ندادند.
📋 نقدی که به تربیت ما وارد است این است که از بچگی زوجیت رو به ما یاد ندادند که کنار یکی دیگر باشیم.
🌺 مثال :
🌷 میرویم مهمانی خانه اقوام، ما بچه کوچک داریم آنها هم یه بچه هم سن بچه ما دارند.
بعد این بچهها با هم دعوا میکنند.
دعواها زیاد میشود و ما دیگر ارتباطمان را با آنها کم میکنیم.
📣 امروز خیلی از پدر و مادرها نهایت تجربشون این هست که میگویند:
"ببین مادر جون باباتم مثل همینه من یه عمر صبر کردم توهم صبر کن"
🔺 این راهنمایی پدر و مادریه که خودشان بلد نیستند زندگی کنند.
🤔 زوجهای قدیمی هم مهارت نمیدانستند پس چطور طلاق کم بوده است؟
🥀 طلاق حقیقی کم بوده است ولی طلاق عاطفی زیاد بوده است.
🔮با ما همراه باشید
#ادامه_دارد ...
#نوشتار_تربیی
#خانواده_زوجین
#طلاق_خاموش
#خانواده
#زوجین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👥گفتگوی دکتر انوشه و شهرام اسلامی
قسمت اول(1)
#اعتیاد_همسر
سلام شبتون بخیر.من ۳۷ ساله و همسرم ۴۱ ساله هست حدود ۱۳ سال پیش همسرم اعتیاد داشت اول به تریاک وبعد هم به شیشه .بعد هم ترک کرد .همسرم خیلی رفیق باز هست الان کمی کمتر شده .۲ پسر دارم ۸ ساله و ۱۵ ساله.الان یه مدت هست متوجه شدم تریاک استفاده میکنه .سیگار هم خیلی وقت هست میکشه .حالا نمیدونم چه جوری بهش بگم.چون میدونم اعتیاد خودش رو قبول نمیکنه .من برای اینکه زندگیمو حفظ کنم خیلی تحمل کردم حالا هم دوست ندارم با اعتیادش زندگیم از بین بره.همسرم لجباز و کینه ای هم هست .حالا به نظر شما چی کار کنم ؟ بهش بگم که میدونم اعتیاد داره یا نه؟چه کار کنم تا ترک کنه ؟با بچه ها هم بد اخلاقی میکنه .متوسل به آقا امام زمان شدم وچله زیارت آل یس رو گرفتم . لطفا برام دعا کنید.
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
9e.mp3
8.54M
#اعتیاد_همسر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت بیست و شش: آنقدر سرعتِ چرخیدنِ سرم به سمت دانیال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت بیست و هفت:
از فرط دردمعده،محکم خودم را جمع کردم که عثمان در جایش ایستاد و به سرعت به سمتم برگشت.و من در چشم بر هم زدنی از سرمای زمین کنده شدم.محکم بازویم را در مشتش گرفته بود و به دنبال خود میکشاند. یارای مقابله نداشتم،فقط تهوع بود و درد...معده ام بهم خورد.
چند بار..و هر بار به تلافی خالی بودنش، قسمتی از زندگیم را بالا آوردم؛ تنهایی..بدبختی..بی کسی...
و عثمان هربار صبورانه، فقط سر تکان میداد از جایگاه تاسف.
دوباره به کافه رفتیم و عثمان با ظرفی از کیک و فنجانی چای مقابلم نشست:( همه اشونو میخوری...فقط معده ات مونده که بالا نیاوردیش!)
رو برگردانم به سمت شیشه ی باران خورده ایی که کنارش نشسته بودم. من از چای متنفر بودم و او، این را نمیدانست.ظرف کیک را به سمتم هل داد:(بخور..همه اشو برات تعریف میکنم..قضیه اصلا اونطور که تو فکر میکنی نیست!گفتم صوفی رفته،اما نه از آلمان. فقط رفته محل اقامتش تا استراحت کنه. من گفتم که بره. واسه امروز زیادی زیاد بود..اگه میخوای به تمام سوالات جواب بدم،اینا رو بخور..)
و من باز تسلیم شدم:( من هیچ وقت چایی نخوردم و نمیخوردم). لبخند زد. رفت و با فنجانی قهوه برگشت:( اول اینو بخور.. معدت گرم میشه.. ) با مهربانی نگاهم میکرد و من تکه تکه و جرعه جرعه کیک و قهوه به خورده معده ام میدادم و این تهوعم را بدتر و بدتر میکرد:(شروع کن.. بگو..)
با دستی زیر چانه اش ابرویی بالا انداخت:(اول تا تهشو میخوری بعد..) انگار درک نمیکرد بدی حالم را! (حوصله ی این لوسبازیارو ندارم..) ایستادم، قاطع و محکم. دست به سینه به صندلیش تکیه داد:(باشه، هرطور مایلی.. پس صبر کن تا خونه برسونمت. دیر وقته..). چقدر شرقی بود این مرده پاکستانی...
گرمای داخل کافه، تهوعم را به بازی گرفته بود و این دیوانه ام میکرد. پس بی توجه به حرفهای عثمان به سرمای خیابان پناه بردم. هوا تاریک بود و خیابانها به لطف چراغها، روشن. من عاشق پیاده روی در باران بودم، تنها! و چتری که بالای سرم، صدای پچ پچ قطرات را بلندتر به گوشم برساند. عثمان آمد با چتری در دست:(حتی صبر نکردی پالتومو بردارم..)
بی حرف و آرام کنار هم قدم میزدم و چتر بالای سرم چقدر خوش صدا بود، همخوانی اش با گریه آسمان. حالا خیالم راحتتر بود، حداقل میدانستم دانیال زنده است و صوفی جایی در همین شهر به خواب رفته.
اما دلواپسی و سوال کم نبود. با چیزهایی که صوفی گفت، باید قید برادرم را میزدم چون او دیگر شباهتی به خدای مهربان من نداشت و این ممکن نبود. اما امیدوارم بودم همه اینها دروغی هایی احمقانه باشد.
(سارا! وقتی فهمیدم چی تو کله اته، نمیدونستم باید چیکار کنم.. داشتم دیوونه میشدم. چند ماه پیش یه عکس از دانیال بهم داده بودی. یادته؟ واسه اینکه وقتی دارم دنبال هانیه میگرد، عکس برادرتم نشون بدم تا شاید کسی بشناسدش. همینطورم شد. به طور اتفاقی یکی از دوستان صوفی، عکس دانیال روشناخت. با کلی اصرار تونستم راضیش کنم تا شماره ی تلفن صوفی رو بهم بده. وقتی با صوفی تماس گرفتم حتی حاضر نبود باهام حرف بزنه. دو هفته طول کشید تا تونستم راضیش کنم بیاد اینجا. اولش منم مطمئن نبودم که راست گفته باشه، اما وقتی عکسا و فیلمهای خودشو دانیال رو نشونم داد، باور کردم. هیچ نقشه ای در کار نیست... فردا صوفی میاد تا بقیه ی نگفته هاشو بگه..)
مکث کرد:)همه مسلمونها هم بد نیستند، سارا.. یه روز اینو میفهمی.. فقط امیدوارم اون روز واسه زندگی، دیر نشده باشه..)چند قدم بیشتر به خانه نمانده بود.. مِن مِن کرد:(بابت سیلی، متاسفم..) رو به رویم ایستاد. چشمانش چه رنگی بود؟ هر چه بود در آن تاریکی، تیره تر نشان میداد. صدایش آرام و سرسخت شد:( دیگه هیچ وقت نگو ازت متنفرم..)
انگار حرفهای صوفی در مورد عثمان، درست بود!!
ادامه دارد.............
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 نیمـه مــاه
مبـارک بـس شـرافـت دارد امشـب✨
چون خدا💚
بربندگان خود عنایت دارد امشـب✨
جشن میلاد🎊
حسن (ع) درعرش اعلا گشته برپا🌸
زین سبب🌸
بـر لیلـةالاسرا شباهت دارد امشـب🌸🎊🌸
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 10 👈 آداب دعا کردن و چگونگی حمد خدا قبل دع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخلاق مهدوی 35.mp3
3.79M
💠 #مبانی_دعا
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
🎬 جلسه 11
👈 نقش مکان و زمان در استجابت دعا
❇️ 90 جلسه
CQACAgQAAxkDAAFlUeNiWrqME32GCotF7W06M76xm6wM3QACqQgAAhLJqVGLcNNYDET0wiME.mp3
5.67M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐طوبی طوبی طوبی ثمردار شدنت مبارک
💐دریا دریا دریا گوهردار شدنت مبارک
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۷۵. منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن کسی است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد. کمال الدین
۱۷۶. دوری از گناه، همراه و همدوش انتظار فرج است.
خصال صدوق
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🎊💚🎊🌸
🌸🎊ولادت باسعادت
💚🎊دومینشمسامامت و ولایت
🌸🎊کریم اهل بیت
💚🎊امام حسن مجتبی علیهالسلام را
🌸🎊به پیشگاه
💚🎊حضرت ولی امر عجلاللهفرجه
🌸🎊وهمه شیعیانشان
💚🎊تبریک عرض مینمایم
CQACAgQAAxkDAAFlUeBiWrqMrbO2dQABwiAHmqaZxDtu4soAAnYJAAJkc0hQi16Cb5TCHmgjBA.mp3
682.5K
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
♨️امتحان صلح
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 پرتوی از زندگانی و نورانیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
🌹 ۱۵ رمضان سالروز ولادت امام حسن(ع) تهنیت باد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻برکت نان به خاطر حسن(ع) است ...🌻
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
🌴🌹توسل به امام حسن(ع)
با 118 صلوات به تعداد اسم مبارک ابجد ایشان
برای رفع گرفتاری و بیماری
ظلم؛ مکر و آزار دشمن🌹🌴
🌹 🍃🍂
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•