#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت پنجاه و پنج: آُسمان ابری بود و چکیدنِ نم نمِ بار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت پنجاه و شش:
موبایل وتلفن خونه ات از طریق اون حسام عوضیو رفقاش کنترل میشه..تو فردا مرخص میشی.. این گوشی رو یه جای مناسب قایم کن تا وقتی رفتی خونه بتونم باهات تماس بگیرم.. فقط مراقب باش که کسی از جریان بویی نبره.. بخصوص اون سگه نگهبانت.. دانیال واسه دیدنت لحظه شماری میکنه.. فعلا بای)
اینجا چه خبر بود؟ صوفی چه میگفت؟؟ او و دانیال در ایران چه میکردند؟؟ منظورش از اینکه همه چیز با دیده ها
ی او و شنیده های من فرق دارد، چیست؟؟
فردای آن شب از بیمارستان مرخص شدم. و گوشیِ مخفی شده در زیر تشک را با خود به خانه بردم. تمام روز را منتظر تماسِ صوفی بودم اما خبری نشد..
نگران بودم .چه چیزی انتظارم را میکشید.تازه به حسام و صبوری هایش عادت کرده بودم اما حرفهایِ تلگرافی صوفی نفرتِ دوباره را در وجودم زنده کرد.
بعد از یک روز گوشی روشن شد. صوفی بود:( سارا تو باید از اون خونه فرار کنی.. در واقع حسام با نگهداشتن تو میخواد دانیال رو گیر بندازه.. اون خونه به طور کامل تحتِ نظره..)
ابهام داشت دیوانه ام میکرد:( من میخوام با دانیال حرف بزنم.. اون کجاست؟؟)
با عجله جواب داد:( نمیشه.. من با تلفن عمومی باهات تماس میگیرم تا ردمونو نزنن، اون نمیتونه فعلا از مخفیگاش بیاد بیرون..سارا..تو باید از اونجا خارج شی، البته طبق نقشه ی ما)
نقشه؟؟ چه نقشه ایی؟؟
حسام خوب بود،یعنی باید به صوفی اعتماد میکردم؟؟
اسم دانیال که درمیان باشد، به خدا هم اعتماد میکنم.
ترس، همزادهِ آن روزهایم شده بود و سپری شدنِ ثانیه ایی بدون اضطراب نوعی هنجار شکنی محسوب میشد.
دو تماسش بیشتر از یک دقیقه طول نکشید و تقریبا فقط خودش حرف زد.
دو روز بعد دوباره تماس گرفت تا نقشه ی فرار را بگوید. اما سوالی تمامِ آن مدت مانندِ خوره به جانم افتاده بود.
به تندی شروع به گفتن اسلوبِ نقشه اش کرد. به میان حرفش پریدم:(چرا باید بهت اعتماد کنم؟ از کجا معلوم که همه ی حرفات دروغ نباشه و نخوای انتقامِ همه ی بلاهایی رو که دانیال سرت آورده از من بگیری ؟ حسام تا اینجاش که بد نبوده.. )
لحنش آرام اما عصبی بود:( سارا، الان وقتِ این حرفا نیست..حسام بازیگر قهاریه.. اصلا داعش یعنی دروغ گفتن عین واقعیت.. اگه قرار بود بلایی سرت بیارم، اینکارو تو اون کافه، وسط آلمان میکردم نه اینکه این همه راه به خاطرش تا ایران بیام.)
دیگر نمیدانستم چه چیز درست است:( شاید درست بگی.. شایدم نه..)
تماس را قطع کرد، بدون خداحافظی...
حکمِ ذره ایی را داشتم که معلق میانِ زمین و آسمان، دست و پا میزد.. صوفی و حسام هر دو دشمن به حساب میآمدند.. حسامی که برادرم را قربانی خدایش کرد و صوفی که نویدِ انتقام از دانیال را مهر کرد بر پیشانیِ دلم.. به کدامشان باید اعتماد میکردم؟؟ حسام یا صوفی..؟؟
شرایط جسمی خوبی نداشتم. گاهی تمام تنم پر میشد از بی وزنی و گاهی چسبیده به زمین از فرط سنگینی ناله میکرد. و در این میان فقط صدای حسام بود و عطرِ چایِ ایرانی...
آرام به سمت اتاق مادر رفتم. درش نیمه باز بود. نگاهش کردم. پس چرا حرف نمیزد؟ من به طمعِ سلامتی اش پا به این کشور گذاشته بودم، کشوری که یک دنیا تفاوت داشت با آنچه که در موردش فکر میکردم. فکری که برشورهای سازمانیِ پدر و تبلیغات غرب برایم ساخته بود. اما باز هم میترسیدم.. زخم خورده حتی از سایه ی خودش هم وحشت دارد..
مادر تسبیح به دست روی تختش به خواب رفته بود.. چرا حتی یکبار هم در بیمارستان به ملاقاتم نیامد؟ مگر ایران آرزویِ دیرینه اش نبود؟ پس چرا زبان باز نمیکرد؟!
صدای در آمد و یا الله گوییِ بلند حسام. پروین را صدا میزد، با دستانی پر از خرید.. بی حرکت نگاهش میکردم و او متوجه من نبود.. او یکی از حل نشده ترین معماهایِ زندگیم بود. فردی که مسلمانیش نه شبیه به داعشی ها بود و نه شبیه به عثمان.. در ظرفِ اطلاعاتیم در موردِ افراد داعش کلامی جز خشونت، خونخواری، شهوت و هرزگی پیدا نمیشد و حسام درست نقطه ی مقابلش را نشانم میداد، مهربانی، صبر، جذبه، حیا و حسی عجیب از خدایی که تمام عمر از زندگیم حذفش کردم. صوفی از مهارتش در بازیگری میگفت، اما مگر میشد که این همه حسِ ملس را بازی کرد؟ نمیدانم.. شاید اصلا دانیال را هم همینطور خام کرده بود..
اسلام ِعثمان هم زمین تا آسمان با این جوان متفاوت بود. عثمان برای القایِ حس امنیت هر کاری که از دستش برمیآمد، دریغ نمیکرد.از گرفتن دستهایم تا نوازش..اما حسام هنوز حتی فرصتِ شناسایی رنگِ چشمانش را هم به من داده ومن آرام بودم، به لطفِ سر به زیری و نسیمِ خنکِ صدایش...
بعد کمی خوش و بش با پروین، جا نمازی کوچک از جیبش در آورد و به نماز ایستاد!
ادامه دارد........
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 38 👈 انصاف در دعا ❇️ 90 جلسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_263144184.mp3
4.66M
💠 #مبانی_دعا
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
🎬 جلسه 39
👈 کثرت بر دعا
❇️ 90 جلسه
@shervamusiqiirani-12 - ساز و آواز.mp3
340K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
#خیام
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
۲۳۲. کسی که در چهار چیز شک کند، به جمیع کتابهای خدای تعالی کافر شده است؛ یکی از آنها معرفت امام است.
کمال الدین
۲۳۳. پدرم فدای کسی باد که در راه خدا ملامت ملامت گران در او تأثیر نمی گذارد، او چراغ هدایت در تاریکیهای مطلق است. صحیفه مهدیه
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: پيام به دكتر ولايتي به مناسبت تخريب يكي از مساجد مسلمانان در هند جناب آقاي دكتر ولايتي وزي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيام تبريك به مناسبت سالروز ميلاد حضرت مسيح (عليه السّلام) بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم ميلاد پيامبر بزرگ الهي حضرت عيسي مسيح را به همه ي مسيحيان و مسلمانان مخصوصاً به هم ميهنان مسيحي تبريك ميگويم. اين رسول مكرم مانند همه ي انبياء عظام الهي مبشر سعادت بشر و حامل پرچم توحيد و تكريم انسان بود و امروز بشريت بيش از هميشه به اين پيام نجات بخش نيازمند است. امسال در منطقه بالكان جمعي از كساني كه خود را به غلط به حضرت مسيح نسبت ميدهند عيد ولادت آن حامي مظلومان را با خون هزاران زن و كودك و مرد بي گناه مسلمان آلوده كردند و به ظلمي بزرگ دست زدند. شگفتا كه در سراسر جهان مسيحيت، هيچ كس از قدرتمندان حاضر نشد يك قدم در راه دعوت مسيح بردارد و براي نجات مظلومان بوسنيايي عملي به جدّ انجام دهد. دنياي تحت قدرت استكبار، دنياي فريفته به فرهنگ زر و زور، دنياي آفت زده از تعاليم غرب، امروز نمي تواند اين همه جنايت را با خونسردي تماشا كند و در همان حال خود را پيرو موسي، عيسي و محمّد (عليهم سلام اللَّه وبركاته) بداند، در بخش ديگري از همين دنياي گمراه صهيونيستهاي خون آشام فاجعه ي تازه يي آفريده اند. آنها چند صد تن از بهترين فرزندان فلسطين خونين را از خانه و ميهن خود تبعيد كرده اند. اكنون در زمستان سرد و در روز و شبهاي ولادت مسيح نجات بخش، در اروپا و خاورميانه،
صربها و صهيونيستها كه منصوب به دو مذهب اند، با پيروي از مذهب زور و ظلم و استكبار دست به فاجعه سازي گشوده اند و جاي آن است كه همه ي پيروان راستين اديان توحيدي، همه ي مسلمانان و مسيحيان و يهوديان دلسوز به هر كار مناسب و ممكن براي مقابله با اين جنايتها دست زنند. اين است نشان پيروي از پيامبران و سپاس حقيقي ميلاد مسعود حضرت مسيح. اميد است الطاف الهي و توجهات حضرت ولي عصر پشتيبان كساني باشد كه از دعوت عقل و دين پيروي ميكنند. والسّلام علي عباداللَّه الصالحين - سيّد علي خامنه اي - ۱۱/۱۰/۷۱
#پیامهای مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: كاپيتولاسيون در ماجراي كاپيتولاسيون تنها فرياد و نطق افشاگر امام خميني بود كه مردم را رهبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
كارمند
نگذاريد ساعتي از ساعات كار شما، به بطالت يا به كم كاري بگذرد.
محيط كارمندي، محيط شرافت و پاكدامني و محيط كار براي اسلام و مسلمين است.
ماهيت كارِ كارمند، خدمت است.
در محيط كار، سعي كنيد از همه ي توان و استعداد و ابتكار خودتان استفاده كنيد.
خيال نكنيد بدون عشق و ايمان ميشود كاري كرد! اين روح را تقويت كنيد. اين كه من اين قدر تكيه ميكنم كه نيروهاي مؤمن و حزب اللهي را در بخشهاي مختلف كار و تشكيلات دولتي بياوريد و به كار بگماريد، براي خاطر اين است كه نيروي مؤمن و دل مؤمن، اين روح را تأمين خواهد كرد. به جسم اكتفا نكنيد.
در گزينش افراد ملاحظه كنيد، كساني باشند كه اين خصوصيات را رعايت بكنند -هم جهات اسلامي، هم جهات انقلابي، هم جهات ارزشي را - تا كار، واقعاً چنان كه بايد و شايد، پيش برود و هيچ لنگي و مشكلي پيدا نكند و به ابتكار، ميدان بدهيد.
#کلمات قصار نویسنده ؛آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(دام ظله)
https://eitaa.com/zandahlm1357
#یک_آیه_تدبر
-و زمانی را که موسی به قوم خود گفت:
"ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید؛ و به سوی خالق خود بازگردید."
📚سوره#بقره - 55
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوتی زیباازاستادعبدالباسط
درباره روزقیامت همراه باتصویر
سوره مبارکه مدثر
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
محمد بن يونس بن عبدالرحمان وى از اصحاب حضرت رضا و جوادالائمه است، ولى شيخ كه وى را در شمار اصحاب اي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
يحيى بن يحيى تميمى
وى گرچه از عامه است ولى مورد توثيق بوده است. ابن حجر در « تقريب التهذيب » وى را به عنوان (ثقة، ثَبَت، امام) مى ستايد و فوتش را در ۲۲۴ مى نويسد.
يونس بن عبدالرحمان
وى از ثقات اصحاب موسى بن جعفر و حضرت رضاست. او از وجوه شيعه و صاحب منزلتى عظيم بوده است كه در ايام هشام بن عبد۲الملك متولد شده و حضرت صادق (ع) را بين صفا و مروه ديدار كرده ولى از حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا روايت نموده است و حضرت رضا (ع) بعضى از اصحاب را در علم وفتوى به او ارجاع داده اند.
نوشته اند كه واقفه حاضر شدند اموال فراوانى به وى بپردازند تا از قول به امامت حضرت رضا (ع) منصرف گردد و او قبول نكرد و بر حق ثابت ماند.
تفريشى از كتاب « مصابيح الانوار » شيخ مفيد نقل مى كند كه ابوهاشم جعفرى كتاب « يوم وليله » يونس را به حضرت عسكرى (ع) عرضه داشت، حضرت پرسيد: تصنيف كيست؟ عرض كرد: نوشته يونس مولى آل يقطين است. امام فرمود: خداوند در روز رستاخيز در برابر هر حرف آن نورى به وى عطا فرمايد.
عبدالعزيز بن مهتدى قمى كه سمت وكالت حضرت رضا (ع) را داشته به آن حضرت عرض كرد: من همه وقت موفق به زيارت شما نمى شوم، معالم دين را از چه كسى بگيرم؟ فرمود: از يونس بن عبدالرحمان
. نقل شده است كه حضرت رضا (ع) سه بار بهشت را براى يونس ضمانت فرمود.
يونس از كسانى است كه شيعه بر فقاهت و مقام علمى آنان و صحت احاديث منقوله از ايشان اجماع دارند. ابن نديم وى را علامه زمان خود شمرده است.
يونس داراى تأليفات بسيارى است كه به قول شيخ در فهرست، بيش از سى كتاب است كه نام آنها را در فهرست مزبور و رجال نجاشى مى توان ديد.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357