eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.3هزار عکس
41.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
مرد تمام مرد تمام آنکه نگفت و بکرد وانکه بگوید بکند نیم مرد وانکه بگوید نکند زن بود نیم زنست آنکه نگفت و نکرد از اشعار منسوب به امام علی علیه السلام است که می‌فرماید: فرزندم برخی انسانها حیوان در صورت انسان شنوا و بینا هستند، این عده در امور دنیوی زیرک و در امور دینی احساسی ندارند. ابنی ان من الرجال بهیمة فی صورة الرجل السمیع المبصر فطن فی کل رزیة فی ماله و اذا اصیب بدینه لم یشعر شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ۷- نشاط و دوام داشته باشد بی نشاطی در عبادت، نشانه ای از نفاق است. قرآن منافقان را چنین توصیف می‌کند که وقتی به نماز می‌ایستند، نشاط ندارند. (۱۲۲) در مقابل، نشاط بندگی، ارزش است و نیز تداوم عبادت، کمال آفرین است. در احادیث، اعمال اندکی که پیوسته و مستمر باشد، بهتر از عبادت زیاد ولی همراه با تنبلی و ملالت و رها کردن بشمار آمده است. قرآن وعده پاداش‌ها و بهره مندی‌های زیاد در علم و فکر و... به کسانی داده که در طریقت اسلام، پایدار باشند: «وَأَن لَوِ اسْتَقَمُواْ عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَهُمْ مَّآءً غَدَقاً» (۱۲۳) ۸ - عبادت خود را بزرگ نشمارد انسانهای مغرور، عبادت خود را بزرگ و مهم می‌بینند و از این راه، دچار تباهی اعمال می‌شوند. شرط کمال عبادت آنست که عابد، عباداتش را زیاد نبیند و مغرور نشود. امام سجّاد در دعای «مکارم الاخلاق» از خداوند چنین می‌طلبد: «اللّهُمَّ عَبِّدْنی لَکَ وَ لا تُفْسِدْ عبادَتی بالعُجْبِ» خدایا به من توفیق عبادت بده و عبادتم را با «عُجب» تباه مساز. احادیث بسیاری به این مضمون است که انسان عبادات و کارهای نیک خود را بزرگ نشمارد. خداوند در قرآن، از عبادت و تسبیح بسیار فرشتگان و ذکر دائمی آنان یاد می‌کند. (۱۲۴) شاید به این جهت که بندگان روی زمین، مغرور چند رکعت نماز و عبادت خود نشوند. ۹- با بصیرت باشد آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است. علی علیه السلام می‌فرماید: «اَلا، لا خَیرَ فیِ عِبادةٍ لَیْسَ فیها تَفَکُرٌ» (۱۲۵) عبادت بدون بصیرت و فکر، بی ارزش است. در حدیث دیگری تعبیر «یقین» آمده است: «اِنّ الْعَمَلَ الدائم الْقَلیل عَلی الْیَقینِ، اَفْضَلُ عِنْدَاللّهِ مِنّ العَمَل الکَثیر عَلی غَیْرِ یَقینٍ» (۱۲۶) عمل اندک ولی همیشگی بر اساس «یقین»، برتر است نزد خداوند، از کار بسیار بدون یقین و بصیرت. به همین مقدار، در بیان شرایط کمال عمل و عبادت اکتفا می‌کنیم. باید بپذیرند و عمل کنند. چرا که خداوند، هم مهربان تر است، هم داناتر و حکیم تر. هم آینده را می‌داند، و هم آثار ظاهری و باطنی و نهان و آشکار را. ۷- اگر گوشه ای از اسرار حکم خدا را دانستیم، نباید خیال کنیم بر همه اسرار واقف گشته ایم. آنکه دست خود را در دریا فرو می‌برد، حق ندارد پس از بیرون آوردن دستش، به مردم بگوید: این، آب دریاست، بلکه باید بگوید: از آب دریا، این مقدار به سرانگشت من رسیده است. آنکه فلسفه حکمی را بفهمد، نمی تواند خیال کند آنچه فهمیده، تمام است و دیگر جز آن چیزی نیست. مگر با عقل و فکر محدود انسانی، می‌توان به عمق احکامی که از علم بی انتهای خدا سرچشمه گرفته، پی برد؟ ۸ - همان عقلی که مارا به فهمیدن فلسفه احکام دعوت می‌کند، همان می‌گوید: اگر جایی ندانستی، از آگاهانِ با تقوا بپرس. این همان تعبّد در مقابل اولیاء دین است. اینک، پس از این مقدّمات، نمونه‌هایی را از قرآن و حدیث نقل می‌کنیم که اشاره به فلسفه احکام دارد. از نماز ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357
استاد علیرضا پناهیان4_5886514878331488897.mp3
زمان: حجم: 21.07M
فایل صوتی/سخنرانی با بیان استاد قسمت3️⃣ *فلسفه ی تکراری بودن نماز *آثار نماز مؤدبانه 1. حقارت دنیا در چشم انسان 2. استقلال شخصیت 3. سایر فواید... *نماز متفکّرانه *نماز، راه خودسازی
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 🍃نکته های ناب درباره دعوت فرزندان به نماز ✅ ره 🏵🌹🌺🌸🌷🌼
✍ نماز در فرودگاه آمریکا 🌸 عبدالله برای تحصیل رفته بود آمریکا. با ورود به فرودگاه متوجه شد که وقتِ نماز داره می‌گذره. توی همون فرودگاهِ آمریکا سجاده‌اش را پهن کرد و ایستاد به نماز. 🌸 تعداد زیادی از مسافران، به همراهِ خدمه‌ی فرودگاه دورش جمع شدند تا ببینند داره چیکار می‌کنه. عبدالله هم که مسلط به زبانِ انگلیسی بود، بعد از براشون توضیح داد و گفت: «من مسلمانم و مشغول عبادت هستم» 📚 کتاب مدافعِ فکور 🥀
.......: فصل هفتم در پاره اى از آداب باطنیه ازاله نجاست و تطهیر از اخباث است بدان که ازاله حدث - چنانچه گذشت - خروج از انّیت و انانیـت و فنـاى از نفـسیت اسـت، بلکـه خروج از بیت النّفس است بالکلّیۀ؛ و تا عبد را بقایایى از خویش باقى اسـت، محـدث بـه حـدث اکبر است و عابد و معبود در او شیطان و نفس است . و منازل سیر اهل طریقـت و سـلوك اگـر براى وصول به مقامات اس ت و حصول معارج و مدارج اسـت، از تـصرّف نفـس و شـیطان خـارج نیست و سیر و سلوك معلّل است؛ پس سلوك در منازل نفس است و سیر در جوف بیت اسـت . و چنین سالکى مسافر و سالک نیست؛ و مهاجر الى اللَّه و رسوله نیـست؛ و از حـدث اکبـر، کـه عین عبد است، پاك نشده؛ و چون از این حدث بکلّ ى تطهیر شود، عابـد و معبـود حـقّ شـود و ( کُنْت سمعه و بصره 122 (که نتیجه قرب نافله است حاصل شود . و از این جهـت در طهـارت از حدث غسل جمیع بدن لازم است، زیرا که تا عین عبد به وجهـى از وجـوه بـاقى اسـت، حـدث مرتفع نشده : فانَّ تَحت کُلِّ شَعرَةٍ جنابۀٌ (123 .(پس تطهیر از حـدث تطهیـر از حـدوث اسـت و فناى در بحر قدم است . و کمال آن، خروج از کثرت اسمائى است که بـاطن شـجره اسـت؛ و بـا این خروج، از خطیئه ساریه آدم، که اصل ذریه است، خارج شود . پس، حدث از قذارات معنویه است و تطهیر از آن نیز از امور غیبیه باطنیـه اسـت و نـور اسـت؛ لکن وضوء نور محدود است و غسل نور مطلق است واى وضوء انْقى ( منَ الْغُسل 124 .(و اما ازاله خَبث و نجاسات ظاهریه را این مکانت نیست، زیرا که آن تنظیف صورى و تطهیر ظاهرى است . و آداب قلبیه آن آن است که بنده سالک که اراده حضور به محضر حق دارد بدان د کـه بـا رجـز شیطان و رجس آن خبیث در محضر حقّ نتوان راه یافت و تا خروج از امهات مذام اخلاقـى کـه مبدأ فساد مدینه فاضله انسانیه است و منشأ خطیئات ظاهریه و باطنیه است دست ندهد، راهى به مقصد پیدا نکند و طریقى به مقصود نیابد شیطان که مجاور عالم قدس و در سل ک کرّوبین به شمار مى رفت، آخر الأمر به واسـطه ملکـات خبیثه از مقام مقرّبین درگاه تبعیدش و به نداى : ( فـاخْرُج منْهـا فَانَّـک رجـیم 125 (مرجـومش نمودند. پس، ما بازماندگان از کاروان عالم غیب و فرو رفتگان در چاه عمیق طبیعت و مـردودان به اسفل السافلین چطور مى توانیم با دارا بودن ملکات خبیثه شیطانیه لایق محضر قدس گردیم و مجاور روحانیین و رفیق مقرّبین شویم . شیطان خودبینى کرد و ناریت خود را دید و انَـا خَیـرٌ ( منْه 126 (گفت؛ این اعجاب به نفس موجب خودپرستى و تکبر شد و از آدم علیه السلام تحقیر و توهین کرد و خَلَقْتَ ه منْ طین گفت و قیاس غلط باطل نمود؛ خوبى آدم و کمـال روحانیـت او را ندید، و ظاهر آدم و مقام طینیت و ترابیت او را دید، و از خود مقام ناریت را دیـد و از شـرك خودخواهى و خودبینى خویش غفلت نمود . حب نفس پرده رؤیت نقص و حجاب شهود عیوبش شد، و این خودبینى و خودخ واهى اسباب خودپرستى و تکبر و خودنمایى و ریا و خـود رأیـى و عصیان شد و از معراج قدس به تیه ظلمتخانه طبیعت تبعید شد . پس، بر سالک الى اللَّه لازم است که در وقت تطهیر از ارجاس صوریه، از امهات رذائل و ارجـاس باطنیه شیطانیه خود را تطهیر کند، و بـا آب رحمـت حـقّ و ارتیـاض شـرعى مدینـه فاضـله را شست و شو دهد و تصفیه قلب، که محلّ تجلّى حقّ است، نماید و خلع نعلین حب جاه و شرف نماید تا لایق دخول در وادى مقدس ایمن گردد و قابل تجلّى رب شود . و تا تطهیـر از ارجـاس خبیثه حاصل نیاید، تطهیر از احداث ممکن نشود، زیرا که تطهیرِ ظـ اهر مقدمـه تطهیـر بـاطن است؛ تا تقواى تام ملکى دنیائى بر وفق دستور شریعت مطهره حاصل نـشود، تقـواى قلبـى رخ ندهد؛ و تا تقواى قلبى از امورى که شمرده شد حاصل نشود، تقواى روحى سرّى حقیقـى پیـدا نشود. و تمام مراتب تقوى مقدمه این مرتبه است که آن، ترك غیر حقّ است . تا سالک را بقایائى از انانیت است تجلّى حق بر سرّ او نگردد . بلى، گاهى شود کـه بـه مقتـضاى سبق رحمت و غلبه جنبه یلى اللّهى دستگیرى غیبى از سالک شود و با جذبه الهیه بقایایى اگر از انیت مانده بسوزد . و شاید در کیفیت تجلّى حـق بـراى جبـل و منـدك نمـودن آن و صـعق حضرت موسى اشارتى به آنچه ذکر شد باشد؛ و بین سالک مجذوب و مجذوب سـالک نیـز ایـن فرق هست . و اهل حقیقت از آنچه ذکر شد پى مى برند به یک نکته دانستنى و مطلب مهم ،کـه جهل به آن سر منشأ بسیارى از ضلالتها و غوایتها و بازماندن از راه حق است و بـر هـیچ طالـب حق جهل آن روا نب اشد و غفلت از آن جایز نیست، و آن اینست که شخص سالک و طالب حـق باید خود را از افراط و تفریط بعضى از جهله اهل تصوف و بعضى غفله أهل ظاهر مبـرّا کنـد تـا سیر إلى اللَّه براى او ممکن شود، چه که بعضى از آن طایفه را عقیده بر آنست که علـم و عمـل ظاهرى قالبى حشو است و ب ر