.......:
روز دوم عملیات هم برای
نیروهای گردان پایان مییابد. بچههای گردان کم و بیش خسته شده اند. تعدادشان زیاد نیست؛ شاید حدود ۱۷۰ نفر. مسئول گردان هنوز کارها را هدایت میکند. با بی سیم درخواست تعویض میکند، ولی مورد موافقت قرار نمی گیرد. او هم با روحیه کامل در برخورد به پرسش بچهها که آیا عوض میشویم یا خیر؟ میگوید: بنا به دستور فرماندهی در منطقه میمانیم و تا نگفته اند عقب نمی رویم و بعد با شوخی و خنده سعی میکند، خود را همراه و همگام با نیروها بداند.
کار او خیلی اصولی و منطقی است. اگر چه خودش متوجه خستگی مفرط نیروهایش شده و احساس میکند اگر به عقب بروند خیلی خوب است ولی در مقابل فرماندهان ارشد مطیع و فرمانبر است و میتواند وضعیت منطقه را نیز در نظر بگیرد. پس باید صبر کرد.
او به این ترتیب اطاعت از فرماندهی را درس میدهد و خود را شاگرد مکتب اطاعت از اولی الامر نشان میدهد. او خسته تر از همه است. دلش بیشتر از هر کس دیگر شکسته. معاونش شهید شده و شهادت هر کدام از نیروهای گردان، ضربه ای به اوست. هر لحظه هم آمار مجروحان و شهدا را میخواهد و با شنیدن آن، دست به سر میگذارد و لحظه ای به زمین نگاه میکند.
معلوم است میسوزد. اما چه کند. او باید اسوه ی صبر و استقامت باشد. پس میماند و به بچهها سرکشی میکند. بچهها او را دوست دارند؛ واقعا مثل برادرشان. اما کسی در چشمان پر نفوذش خیره نمی شود. خصوصا حالا که گاهی اوقات فشار کار باعث میشود خیلی جدی باشد و از هیچ اشتباه و نافرمانی نگذرد.
پس امشب هم همین جا هستیم. نماز
می خوانیم و شامی هم میخوریم. شام داغ. مرغ با پلو. در کیسههای نایلونی. امشب میهمان ارتش هستیم. آشپزخانههای صحرایی ارتش، این غذا را درست کرده و حتی المقدور سعی کرده گرم به بالای ارتفاع برسانند. دستشان درد نکند. چند روزی است که غذای گرم
[صفحه ۶۶]
نخورده ایم. یک غذای حسابی، با دستان نشسته. روی زمین، فارغ از هر گونه تجمل و تشریفات. بهترین نوشابه ها، آب است. قمقمه هم پر از آب است.
جایی برای استراحت و خواب هم فراهم میشود. نیروهای گردان دیگر در خطوط اصلی پدافند قرار گرفته اند و مراتب نگهبانی و آماده باشی نوبتی برقرار میشود. در این گردان نیز قرار است به نوبت نگهبانی بدهیم. ولی حالا موقع استراحت است.
آتش خمپارهها و توپها به طور پراکنده منطقه را روشن و خاموش میکند. عراقیها براساس گرایی که در روز به دست آورده اند شلیک میکنند. اهداف در شب کور هستند. دقیقا معلوم نیست گلولهها کجا میخورند. پس هر لحظه امکان دارد یک گلوله هم مأموریت بیابد و کنار تو فرود آید. منتظر باش. این اتفاقی است که ممکن است در یک ثانیه اتفاق بیفتد. اما این احتمال نباید باعث اضطراب و دلهره ی کامل شود. الان استراحت مورد نیاز است. ممکن است عراقیها امشب حمله کنند. درگیری هنوز ادامه دارد. صدای تیراندازی و رگبار قطع نمی شود. پس باید چشمها را بر هم گذاشت ولی با گوش رد پای هر صدایی را با دقت دنبال کرد. البته خواب هم به آن معنای کامل وجود ندارد. یک لحظه خواب و یک لحظه بیداری. صدای انفجار خیلی زیاد و بلند است و هر بار میتواند تو را به راحتی از خواب
بپراند. محل که مناسب نیست. کنار سنگر و روی زمین سفت و خشن. ولی رزمنده یعنی تحمل همه ی سختیها.
دفاع مقدس
سینای شلمچه
https://eitaa.com/zandahlm1357
#ڪلام_شـهید
«شما را وصیت میکنم که از غافلان نباشید روزی برسد که حسرت بخورید که عمر بر باد رفت و پایم لب گور رسید، ولی آمادگی ندارم و بهترین توشه برای این سفر بزرگ که منزلگاهها و عقبههای هولناک دارد، تقوا و عمل صالح است»
#شهید_محمودرضا_ساعتیان🌷
#سالروز_شهادت
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد رنجبرhafez 86.mp3
زمان:
حجم:
3M
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: دنیا از اشعار منسوب به امیرالمؤمنین علیه السلام عبارت است از: چون دنیا ندیدم که کسان خود ر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
عمل
کسی که عمل گروهی چه خوب یا بد انجام دهد مانند عمل کننده است. کسی که خدا شصت سال به او سن بدهد، راه پوزش برای او باز گذاشته است.
سوانح
ای مغرور به مقام و سلطنت، با چشم حقارت به ما منگر.
ایها المغرور بالجاه و الامارة
لا تنظر الینا بعین الحقارة
ما شیر شکاران فضای ملکوتیم
سیمرغ به دهشت نگرد در مگس ما
*
دنیا نه ذاتاً، بلکه به خاطر بهره بری از لذتهایش مطالبه میشود. عاقل دنیا را نمی خواهد مگر برای اینکه آن را به نیکوکاری ببخشد که امید یاریش میرود یا بدکاری که ترس از اهانت او وجود دارد.
دنیا بکسی ده که بگیرد دستت
یا پیش سگی نه که نگیرد پایت
*
زمان و اهل آن فاسد شده اند. کسانی که دانش اندک و جهل بسیار دارند، متصدی تدریس شده اند. لذا مرتبه دانش و یاران علم پائین آمده و آثار علمی بین طالبان آن کم شده است.
گویم
بساط سبزه لگد کوب شد به پای نشاط
ز بسکه عارف و عامی برقص برجستند
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_206
و قال عليهالسلام
أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ.
امام عليه السلام فرمود:
نخستين نتيجهاى كه شخص بردبار از بردبارى خود مىبرد اين است كه مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمايت خواهند كرد.
شرح و تفسير
در برابر جاهلان بردبار باش
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، به يكى از آثار ارزندۀ حلم و بردبارى در مقابل سفيهان و جاهلان اشاره كرده مىفرمايد:«نخستين نتيجهاى كه شخص بردبار از بردبارى خود مىبرد اين است كه مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمايت خواهند كرد»؛ (أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ) .
بعضى از ارباب لغت «حلم» را به معناى خويشتندارى به هنگام هيجان غضب دانستهاند و از آنجا كه اين حالت از عقل و خرد نشأت مىگيرد، گاه واژۀ «حليم» به معناى عاقل به كار رفته است.
بسيارى از افراد جاهل و نادان پرادعا، بلندپرواز و پرخاشگرند، ازاينرو هنگامى كه در برابر دانشمند وارستهاى قرار گيرند براى اظهار خودنمايى ممكن است انواع اهانتها را روا دارند. حال اگر شخص عالم و دانشمند و انسان با ايمان و متقى بخواهد در برابر آنها عكس العمل نشان دهد، مقام خود را پايين آورده است؛ اما اگر حلم و بردبارى در برابر اين افراد نادان و بىادب به خرج دهد و عكسالعملى از خود ظاهر نكند، مردم به مظلوم بودن او اعتراف مىكنند و به حكم غريزۀ حمايت از مظلوم كه در بسيارى از انسانها نهفته است به حمايت از او بر مىخيزند و جاهل جسور و بىادب را بر سر جايش مىنشانند.
اين نخستين نتيجهاى است كه افراد حليم از حلمشان مىبرند و در واقع دفاع از خود را بر عهدۀ ديگران مىنهند.
قرآن مجيد دربارۀ عباد الرحمان (بندگان خاص خدا) مىفرمايد: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» ؛و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مىگويند (و با بىاعتنايى و بزرگوارى مىگذرند)». ١
در جايى ديگر خداوند به پيامبرش دستور مىدهد كه: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» ؛(به هر حال) با عفو و مدارا رفتار كن، و به كارهاى شايسته دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن)!». ٢
نيز در مقام مدح انبياى پيشين از صفت حلم نام برده شده است؛ از جمله دربارۀ ابراهيم عليه السلام در آيۀ ١١٤ سورۀ «توبه» در مدح ابراهيم به سبب حلم و بردبارىاش در برابر عموى بتپرست مىفرمايد: «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوّاهٌ حَلِيمٌ» ؛به يقين ابراهيم مهربان و بردبار بود».
حلم علاوه بر اين، آثار فراوان ديگرى نيز دارد و آن اينكه به انسان آرامش مىبخشد و وى را از آلوده شدن به گناه به هنگام ستيزهجويى حفظ مىكند و از تشديد عداوت دشمن كه به جسارت و بىادبى پرداخته جلوگيرى مىنمايد.
بر پايه همين نكات است كه اميرمؤمنان على عليه السلام در نهج البلاغه بارها بر اهميت حلم تأكيد ورزيده است؛ از جمله در خطبۀ ١٩٣ (خطبۀ همام) كه اوصاف پرهيزگاران را شرح مىدهد مىفرمايد:«يكى از صفات آنها اين است كه علم را با حلم مىآميزند»؛
(يَمْزَجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ) و در حكمت ٣١ يكى از شاخههاى عدالت، استوارى در حلم شمرده شده است.
در كلام حكيمانهاى كه پس از اين كلام مورد بحث خواهد آمد (حكمت ٢٠٧) نيز همين معنا تأكيد شده و در كلام حكمتآميز ٤٢٤،٤١٨،٢١١ و ٤٦٠ اشارات مهمى به اهميت حلم شده است.
در روايات ديگر اسلامى نيز بر اهميت حلم و آثار مثبت آن تكيه شده؛ از جمله در حديثى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم كه فرمود:
«ألا أُخْبِرُكُمْ بِأشْبَهِكُمْ بي أخْلاقاً؟ ؛آيا به شما خبر دهم كدام يك از شما از نظر اخلاق به من شبيهتريد؟». ١
ياران عرض كردند: آرى اى رسول خدا! فرمود:
«أحْسَنُكُمْ أخْلاقاً وَ أعْظَمُكُمْ حِلْماً وَ أبَرُّكُمْ بِقَرابَتِهِ وَ أشَدُّكُمْ إنْصافاً مِنْ نَفْسِهِ فِى الْغَضَبِ وَ الرِّضا ؛آن كس كه از همه خوش اخلاقتر و بردبارتر و نيكوكارتر به خويشاوندان خود و باانصافتر در حال غضب و خشنودى است». ٢
در حديثى كه در غرر الحكم از امام اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده مىخوانيم:
«أشْجَعُ النّاسُ مَنْ غَلَبَ الْجَهْلَ بِالْحِلْمِ ؛شجاعترين مردم كسى است كه با نيروى حلم، بر جهل (جاهلان) غالب آيد». ٣
در حديث ديگرى از همان حضرت و در همان منبع آمده است:
«إنَّ أفْضَلَ أخْلاقِ الرِّجالِ الْحِلْمُ ؛برترين اخلاق مردان با شخصيت حلم و بردبارى است». ٤
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه فرمود:
«كَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً ؛حلم براى يارى انسان كافى است». ٥
در حديث مفصلى كه مرحوم علامه مجلسى در گفتوگوى امام صادق عليه السلام با «عنوان بصرى» كه براى درك علم به محضر آن حضرت آمده بود نقل مىكند، مىخوانيم كه فرمود: حلم و بردبارى تو بايد به قدرى باشد كه اگر كسى به تو بگويد اگر سخن نسنجيدهاى دربارۀ من بگويى ده برابر آن به تو مىگويم، تو در جواب بگويى اگر تو ده سخن ناسنجيده بگويى من يكى نخواهم گفت
(فَمَنْ قالَ لَكَ إنْ قُلْتَ واحِدَةً