.......:
۶۵- فکر پلید
در زمان حکومت موسی هادی (چهار خلیفه بنی عباس) مرد توانگری در بغداد زندگی میکرد. وی همسایه ای نسبتا فقیری داشت که همیشه به ثروت او حسد میبرد و برای اینکه به همسایه توانگرش آسیبی برساند از هیچ گونه تهمت نسبت به وی کوتاهی نمی کرد. ولی هر چه تلاش میکرد به مقصد پلید خود نمی رسید. روز به روز حسدش شعله ور گشته و خویشتن را در شکنجه سخت میدید. پس از آن که از همه تلاش و کوشش ناامید شد. تصمیم گرفت نقشه خطرناکی را پیاده کند، لذا غلام کوچکی را خرید و تربیت کرد تا اینکه غلام جوانی نیرومند گشت. روزی به غلام گفت: فرزندم! من تو را برای انجام کار مهمی خریدهام و به خاطر آن مسأله این همه زحمتها را تحمل کردهام و با چنان مهر و محبت تو را بزرگ نموده ام. در انجام آن کار چگونه خواهی بود؟ ای کاش میدانستم آن گاه که به تو دستور دادم، هدفم را تأمین میکنی و مرا به مقصود میرسانی یا نه؟ غلام گفت: ای آقا! مگر بنده در مقابل دستور مولا و بخشنده اش چه میتوانم بکنم؟ آقا! به خدا قسم اگر بدانم رضایت تو در این است که خود را به آتش بزنم و بسوزانم یا خود را در
آب انداخته و غرق بسازم، حتما این کارها را انجام میدهم...
همسایه حسود از سخنان غلام سخت خوشحال گشت و او را در آغوش کشید و چهره اش را بوسید و گفت:
- امیدوارم که لیاقت انجام خواسته مرا داشته باشی و مرا به مقصودم برسانی.
غلام گفت: مولایم! بر منت بگذار و مرا از مقصود خود آگاه ساز تا با تمام وجود در راه آن بکوشم. همسایه حسود گفت: هنوز وقت آن نرسیده. یک سال گذشت روزی او را خواست و گفت:
- غلام! من تو را برای این کار میخواستم. همسایهام خیلی ثروتمند شده و من از این جریان فوق العاده ناراحتم! میخواهم او کشته شود.
غلام مانند یک مأمور آماده گفت: اجازه بدهید هم اکنون او را بکشم.
حسود اظهار داشت: نه! این طور نمی خواهم؛ زیرا میترسم توانایی کشتن او را نداشته باشی و اگر هم او را بکشی، مرا را قاتل دانسته، مرا بجای او بکشند و در نتیجه به هدفم نمی رسم. لکن نقشه ای کشیدهام و آن این که مرا در پشت بام او بکشی تا به این وسیله او را دستگیر نمایند و در عوض من او را قصاصش کنند. غلام گفت: این چگونه کاری است؟ شما با خودکشی میخواهید آرامش روح داشته باشید. گذشته از این شما از
پدر مهربان نسبت به من مهربان ترید. مرد حسود در برابر سخنان غلام اظهار داشت این حرفها را کنار بگذارد من تو را به خاطر همین عمل تربیت کرده ام. من از تو راضی نمی شوم مگر اینکه فرمانم را اطاعت کنی. هر چه غلام التماس کرد مولای حسودش از این فکر پلید صرف نظر کند فایده ای نداشت. در اثر اصرار زیاد غلام را به انجام این عمل حاضر نمود. سه هزار درهم نیز به او داد. و گفت: پس از پایان کار، این پولها را بردار و به هر کجا که میخواهی برو. فرد حسود در شب آخر عمرش به غلام گفت:
- خودت را برای انجام کاری که از تو خواستهام آماده کنی. در اواخر شب بیدارت میکنم. نزدیک سپیده دم غلامش را بیدار کرد و چاقو را به او داد و با هم به پشت بام همسایه آمدند و در آنجا رو به قبله خوابید و به غلام گفت: زود باش کار را تمام کن.
غلام ناچار کارد را بر حلقوم آقای حسودش کشید و سر او را از تن جدا نمود و در حالی که وی در میان خون دست و پا میزد، غلام پایین آمده در رختخواب خود خوابید.
فردای آن شب خانواده مرد حسود به جستجویش پرداختند و نزدیک غروب جسدش را آغشته به خون در پشت بام همسایه پیدا
کردند! بزرگان محله را حاضر کردند. آنان نیز قضیه را مشاهده کردند. این ماجرا به موسی هادی رسید. خلیفه، همسایه توانگر را احضار کرد و هر چه از وی بازجویی نمود مرد ثروتمند اظهار بی اطلاعی کرد. خلیفه دستور داد او را به زندان بردند. غلام هم از فرصت استفاده نموده و به اصفهان گریخت. اتفاقا یکی از بستگان توانگر زندانی در اصفهان متصدی پرداخت حقوق سپاه بود. غلام را دید. چون از کشته شدن صاحب غلام آگاه بود قضیه را از وی پرسید. غلام نیز ماجرا را بدون کم و زیاد به او بازگو نمود. وی چند نفر را برای گفتار غلام شاهد گرفت. سپس او را پیش خلیفه فرستاد. غلام در آنجا نیز تمام داستان را از اول تا به آخر بیان نمود. خلیفه از این موضوع بسیار تعجب کرد. دستور داد زندانی را آزاد کردند و غلام را نیز مرخص نمودند. [۱]
----------
[۱]: بحار: ج ۷۳، ص ۲۵۹.
جلد ۲
📚داستانهای بحار الانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
«بمذاکرا ت است چون رفتن بمسجد و برگشتن خیلی از وقت مجلس گرفته میشود» «خوبست تا این مجلس برقرار اس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
داعی- بفرمائید حاضرم برای استماع.
نواب- سؤال بنده خیلی مختصر است چون مدتها است در دلم بوده که از آقایان با اطلاع شیعیان سؤال نمایم فرصتی بدستم نیامده اینک مقتضی موجود گردیده خواستم عرض نمایم چرا آقایان شیعیان بر خلاف سنّت رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را جمع میخوانند.
پیغمبر نماز ظهرین و مغربین را بجمع و تفریق اداء میفرمود
داعی- اوّلا آقایان (اشاره بعلماء مجلس) میدانند که در مسائل فرعیه ما بین علماء اختلاف بسیار است چنانچه ائمه اربعه شما هم بسیار اختلاف دارند.
ثانیا اینکه فرمودید عمل شیعیان بر خلاف سنت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میباشد امر را بر شما اشتباه نمودند زیرا که آن حضرت نمازها را گاهی جمع و گاهی بتفریق اداء مینمودند.
نواب- (رو بعلماء خودشان) آیا چنین است رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم بنحو جمع و تفریق اداء مینمودند.
حافظ- فقط در سفر و مواقع عذر از قبیل باران و غیره این نوع عمل مینمودند برای آنکه امّت در تعب و مشقّت نباشند و الاّ در حضر پیوسته بنحو تفریق اداء مینمودند گمان میکنم قبله صاحب اشتباه نمودند سفر را تصور حضر نمودند.
داعی- خبر اشتباه ننمودم بلکه یقین دارم حتّی در روایات خودتان وارد است که گاهی در حضر و بدون عذر هم بنحو جمع اداء مینمودند.
حافظ- گمان میکنم روایات شیعه را با روایات ما اشتباه نمودید.
داعی- روات شیعه که اتفاق بر این معنی دارند، گفتگو در روات شما میباشد روایات صحیح چندی در صحاح و کتب معتبره شما در این باب وارد است.
حافظ- ممکن است اگر در نظر دارید محلّ آنها را معیّن فرمائید.
داعی- مسلم بن حجّاج در باب الجمع بین الصّلاتین فی الحضر در صحیح خود با نقل سلسلۀ روات از ابن عباس نقل نموده که گفت صلی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و سلّم الظهر و العصر جمعا و المغرب و العشاء جمعا فی غیر خوف و لا سفر [۱]
و نیز از ابن عباس نقل نموده که گفت صلیت مع النبی ثمانیا جمعا و سبعا جمعا [۲] و همین حدیث را امام احمد بن حنبل در ص ۲۲۱ جزء اول مسند نقل نموده بعلاوۀ حدیث دیگر که ابن عباس گفت صلی رسول الله فی المدینة مقیما غیر مسافر سبعا و ثمانیا [۳] چند حدیث از این قبیل مسلم نقل مینماید تا آنجا که مینویسد عبد اللّه ابن شقیق گفت روزی بعد العصر ابن عباس برای ما خطبه میخواند و صحبت مینمود تا آنکه آفتاب غروب کرد ستارهها ظاهر شد صدای مردم برخاست الصلاة الصلاة ابن عبّاس اعتنا نکرد در همان حین مردی از بنی تمیم با صدای بلند گفت الصلاة الصلاة ابن عبّاس گفت أ تعلمنی بالسنة لا امّ لک رأیت رسول الله جمع بین الظهر و العصر و المغرب و العشاء [۴] عبد اللّه گوید از این کلام در دل من خدشه ای پیدا شد رفتم از ابو هریره سؤال نمودم تصدیق نمود و گفت همان قسم است که ابن عباس گفته.
و نیز بطریق دیگر از عبد اللّه بن شقیق عقلی نقل مینماید که وقتی منبر عبد اللّه
----------
[۱]: ۱) رسول خدا (ص) نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را بدون خوف و ترس و سفر جمعا اداء مینمود.
[۲]: ۲) با رسول خدا هشت رکعت نماز ظهر و عصر و هفت رکعت نماز مغرب و عشاء را با هم اداء مینمودیم.
[۳]: ۳) نماز گذارد رسول خدا در مدینه در حال اقامت نه مسافرت هفت رکعت و هشت رکعت (یعنی مغرب و عشاء و ظهر و عصر را با هم).
[۴]: ۴) بی مادر تو مرا سنت یاد میدهی خودم دیدم رسول خدا جمع کرد بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء.
ابن عباس طول کشید تا هوا تاریک شد مردی سه مرتبه پی درپی ندا در داد الصلاة ابن عباس متغیّر شد گفت لا امّ لک أ تعلمنا بالصلاة و کنا نجمع بین الصلاتین علی عهد رسول الله [۱]
و نیز زرقانی که از اکابر علماء شما است در ص ۲۶۳ جزء اول شرح موطاء مالک در باب جمع بین الصّلاتین از نسائی از طریق عمرو بن هرم از ابی الشعثاء نقل مینماید که در بصره ابن عباس نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را جمع میخواند بدون آنکه بین آنها فاصله و چیزی بوده باشد و میگفت رسول خدا این قسم نماز اداء مینمود (یعنی ظهر را با عصر و مغرب را با عشاء جمع مینمود).
و نیز مسلم در صحیح و مالک در باب جمع بین الصّلاتین موطاء و امام احمد بن حنبل در مسند با نقل سلسلۀ روات از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت نموده اند که گفت صلی رسول الله الظهر و العصر جمعا بالمدینة فی غیر خوف و لا سفر [۲] ابو زبیر گوید از سعید سؤال نمودم برای چه پیغمبر جمع مینمود نماز را سعید گفت همین سؤال را من از ابن عباس نمودم گفت اراد أن لا یحرج احدا من امته یعنی برای آن جمع مینمود که احدی از امتش در سختی و مشقت نباشند.
و نیز در چند خبر نقل مینمایند که ابن عباس گفت جمع رسول الله بین الظهر و العصر و المغرب و العشاء فی غیر خوف و لا مطر [۳] اخبار در این باب بسیار نقل نموده اند ولی واضح تر دلیل بر جواز جمع همین تعیین ابواب است بنام جمع بین الصّلاتین و نقل نمودن احادیث جمع را
در همین باب تا از ادلّۀ جواز جمع باشد مطلقا و اگر غیر از این بود باب مخصوصی برای جمع در حضر و بابی در سفر باز مینمودند پس این روایات منقوله در صحاح و سایر کتب معتبرۀ شما مربوط بجواز در سفر و حضر است.
----------
[۱]: ۱) بی مادر تو مرا نماز یاد میدهی و حال آنکه ما در زمان رسول خدا جمع بین دو نماز مینمودیم (یعنی ظهر را با عصر و مغرب را با عشاء).
[۲]: ۲) نماز گذارد رسول خدا (ص) ظهر و عصر را با هم در مدینه بدون ترس و سفر.
[۳]: ۳) جمع نمود رسول خدا (ص) بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء بدون اینکه ترسی باشد و بارانی بیاید.
#شبهای پیشاور
https://eitaa.com/zandahlm1357
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ «لشکر نامرئی #امام_زمان عج»👤 استاد پناهیان
.......:
۸۳. حجت بر خلق تنها توسط امام قائم است. اصول کافی
۸۴. اگر در روی زمین به جز دو نفر ساکن نباشند؛ هرآینه یکی از آنها حجّت و امام خواهد بود. اصول کافی
https://eitaa.com/zandahlm1357