eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 سلسله جلسات پاسخ به 3 💠 قسمت سوم 3️⃣ ، ادامه بحث قبلی ، 👈 اثبات اسناد تاریخی درباره امام زمان (عج) در کتب تاریخی ، میخ آخر بر تابوت این شبهه جناب سروش ! 🎤 با پاسخ از اساتید مهدویت و‌ مدرس علوم حدیث و تاریخ 👌خود را در برابر شبهات قوی کنیم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: بايد مي‌رفتم حبيب آقاجاني بعد از عمليات بيت المقدس [۴] در تبريز به عضويت رسمي سپاه در آمدم. دو ماه از عضويتم در سپاه مي‌گذشت كه تقاضاي اعزام به جبهه كردم. تقاضا براي اعزام زياد بود، بيشتر بچه‌ها مي‌خواستند بروند جبهه. به خاطر كنترل نيروهاي اعزامي و خالي نشدن واحدهاي سپاه، براي هر واحد سهميه معين كرده بودند كه در بين داوطلبين قرعه كشي مي‌شد و آنهايي كه در قرعه برنده مي‌شدند، مي‌رفتند جبهه. در قرعه كشي نام من در نيامد و بايد مي‌ماندم اما بايد مي‌رفتم، به هر شكلي كه بود. افتادم دنبال آنهايي كه بايد اعزام بشوند. تا رضايت يكي را جلب كنم و به جايش بروم، اما موفق نشدم. هيچكس قبول نكرد. از هيچ كس گلايه نداشتم فقط از شانس خودم گله مند بودم. ناصر داداشي يكي از برادران سپاه جزو اعزامي‌ها بود و از طرفي هم متأهل بود. به او متوسل شدم و صغري و كبري چيدم؛ تو متاهلي و صدها مشكل داري و... تا اينكه بزرگواري كرد و نوبتش را داد به من. حضورم در جبهه مقارن شد با عمليات و الفجر ۲ و ۴. در عمليات و الفجر ۴ فرمانده دسته بودم كه پس از تصرف تپه كله قندي كوچك مجروح شدم. از بيمارستان تازه مرخص شده بودم و با عصا راه مي‌رفتم. در واحد عمليات سپاه تبريز هنگام ظهر وضو گرفتم و رفتم نمازخانه، وقتي وارد نمازخانه شدم، چهره صميمي آقا مهدي باكري در قاب چشمانم جا گرفت. عده اي از پاسداران دورش حلقه زده بودند و آقا مهدي برايشان صحبت مي‌كرد. من او را مي‌شناختم كه فرمانده لشكر است. ولي او مرا به نام نمي شناخت. وقتي مرا ديد از جايش بلند شد و آمد نزديكتر، ابراز محبت كرد، از تواضع آقا مهدي خجالت زده شدم و خواستم برگردم. ولي ديدم بد مي‌شود. عرق شرم پيشاني‌ام را پوشانده بود. مرا گرم در آغوش كشيد و جوياي احوالم شد. - اسمت چيست؟ - حبيب آقاجاني - كجا مجروح شدي؟ - تصرف كله قندي كوچك تركش خوردم... پس از صحبت با من برگشت در جمع برادران پاسدار. جوري با من برخورد كرد كه انگار سالهاست همديگر را مي‌شناسيم و... https://eitaa.com/zandahlm1357
Part05_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
5.39M
👆🏻 ◉━━━━━──── ↻ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ 🎧کـــتاب صــوتی " خاطــرات شهیــد علــی صیــادشــیرازی"« ره» 🔴قسمــت 5 💚سلامتی و تعجیل در فرج حضرت امــام زمــان «عــجل الله تعالی فرجه الشریف» و شــادی ارواح طــیبه شهــدا و حــاج_قــاسم صلــوات 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: وحدت اسماء و اشاره به وحدت اسماء و انطواء آنها در ذات بسیط حقّ است ما ورد فی الدعاء: « سبحانک یا لا إله إلاّ أنت، وحدک لا شریک لک، اللّهم أنت الأوّلُ فلیس قبلک شی ء، و أنت الآخر فلیس بعدک شی ء، و أنت الظاهر فلیس فوقک شی ء، و أنت الباطن فلیس دونک شی، و أنت العزیز الحکیم ». [۱] ---------- [۱]: ۲ - الکافی، ج ۲، ص ۵۰۳ ؛ إقبال الأعمال، ج ۱، ص ۲۵ ؛ عدّة الداعی، ص ۲۶۰ ؛ مکارم الأخلاق، ص ۳۰۸. 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357