eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.6هزار عکس
34.6هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: خوش خلقي و بد خلقي متن حديث حسن الخلق و سوء الخلق ۱- الصدوق قال: حدّثنا أبوالحسن محمّد بن علىّ بن الشاه الفقيه المروزى بمروالروذ فى داره قال: حدّثنا أبوبكر بن محمّد بن عبدالله النيسابورى، قال: حدّثنا أبوالقاسم عبدالله بن أحمد بن عامر بن سليمان الطائى بالبصرة، قال: حدّثنا أبى فى سنة ستّين و مائتين قال: حدّثنى علىّ بن موسي الرضا عليه السلام سنة أربع و تسعين و مائة، و حدّثنا أبومنصور أحمد بن إبراهيم بن بكر الخورى بنيسابور قال: حدّثنا أبواسحاق إبراهيم بن هارون بن محمّد الخورى، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن زياد الفقيه الخورى بنيسابور، قال حدّثنا أحمد بن عبدالله الهروى الشيبانى عن الرضا علىّ بن موسي عليه السلام. و حدّثنى أبوعبدالله الحسين بن محمّد الأشنانى الرازى العَدل ببلخ قال: حدّثنا علىّ بن محمّد بن مهرويه القزوينى عن داود بن سليمان الفرّاء عن علىّ بن موسي الرضا عليه السلام قال: حدّثنى أبى موسي بن جعفر قال: حدّثنى أبى جعفر بن محمّد، قال: حدّثنى أبى محمّد بن علىّ قال: حدّثنى أبى علىّ بن الحسين قال: حدّثنى أبى الحسين بن علىّ قال: حدّثنى أبى علىّ بن أبى طالب عليه السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: عليكم بحسن الخلق، فإنّ حسن الخلق فى الجنة لامحالة، و إيّاكم و سوء الخلق فإنّ سوء الخلق فى النار لامحالة. ۲- و بهذا الإسناد عن الرضا عليه السلام عن آبائه عن علىّ عليه السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: الخلق السيّئ يفسد العمل كما يفسد الخلّ العسل. ۳- و بهذا الإسناد قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: إنّ العبد لَينال بحسن خلقه درجة الصائم القائم. ۴- و بهذا الإسناد قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: ما مِن شى ء أثقل فى الميزان من حسن الخلق. ۵- و بهذا الإسناد قال: قال أميرالمؤمنين علىّ بن أبى طالب عليه السلام: أكملكم إيماناً أحسنكم خلقاً. ۶- و بهذا الإسناد قال: قال علىّ بن أبى طالب عليه السلام: حسن الخلق خير قرين. ۷- و بهذا الإسناد قال: قال علىّ بن أبى طالب عليه السلام: سئل رسول الله صلّي الله عليه و آله عن أكثر ما يدخل به الجنّة قال: تقوي الله و حسن الخلق، و سئل عن أكثر ما يدخل به النار قال: الأجوَفان: البطن و الفرج. ۸- و بهذا الإسناد قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: أقربكم منّى مجلساً يوم القيامة أحسنكم خلقاً و خيركم لأهله. ۹- و بهذا الإسناد: قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: أحسن الناس إيماناً أحسنهم خلقاً و ألطفهم بأهله، و أنا ألطفكم بأهلى. خوش خلقي و بدخلقي ۱- صدوق گويد: ابوالحسن محمد بن علي بن شاه فقيه مروزي در خانه خود در مرو رود ما را چنين حديث گفت: ابوبكر بن محمد بن عبداللّه نيشابوري گفت: ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن عامر بن سليمان طائي در بصره گفت: پدرم در سال ۲۶۰ گفت: علي بن موسي الرضا در سال ۱۹۴ ما را چنين حديث كرد كه ابومنصور احمد بن ابراهيم بن بكر خوري در نيشابور نقل كرد كه ابواسحاق ابراهيم بن هارون بن محمد خوري ما را چنين حديث گفت كه جعفر بن محمد بن زياد فقيه خوري در نيشابور گفته است: احمد بن عبدالله شيباني از علي بن موسي الرضا (ع) ما را حديث كرد، و ابوعبدالله حسين بن محمد اشناني رازي عدل در بلخ مرا حديث گفت كه علي بن محمد بن مهرويه قزويني از داود بن سليمان فرّاء، از علي بن موسي الرضا (ع) نقل كند كه حضرتش فرمود: پدرم موسي بن جعفر گفت: پدرم جعفر بن محمد مرا حديث كرد كه پدرم محمد بن علي فرمود: پدرم علي بن حسين گفته است پدرم حسين بن علي مرا چنين حديث گفت كه پدرم علي بن ابي طالب فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: بر شما باد بر حسن خلق كه به طور قطع خوش خلقي در بهشت است و از تندخويي دوري كنيد كه بي هيچ گريزي تندخويي در آتش است۱. ۲- و به همين اسناد از امام رضا (ع) از پدرانش (ع) از علي (ع) نقل است كه رسول خدا (ص) فرمود: اخلاق بد، عمل [ صالح ] را تباه مي‌كند آن گونه كه سركه عسل را۲. ۳- و به همين اسناد رسول خدا (ص) فرمود: بنده با اخلاق نيك خود مي‌تواند به درجه روزه دارِ شب زنده دار رسد۳. ۴- و به همين اسناد فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: هيچ چيز در ميزان [ اعمال ] سنگين تر از خوش خلقي نيست ۴ . ۵- و به همين اسناد فرمود: اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) فرمود: كامل ترين شما از نظر ايمان، خوش خلق ترين شماست ۵. ۶- و به همين اسناد فرمود: علي بن ابي طالب (ع) فرمود: خوش خلقي بهترين همنشين است ۶. ۷- و به همين اسناد فرمود: علي بن ابي طالب (ع) فرمود: از رسول خدا (ص) سؤال شد: بيشتر به چه چيز مي‌توان وارد بهشت شد؟ فرمود: تقواي خدا و حسن خلق، و پرسيده شد: بيشتر به چه چيز وارد جهنّم شوند؟ فرمود: به آن دو ميان تهي، شكم و فرج ۷. ۸- و به همين اسناد فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: نزديكترين شما به من از نظر همنشيني در روز رستاخيز، خوش خلق ترين شماست و آنكه براي خانواده خود پرخيرتر بوده است۸. ۹- و
به همين اسناد فرمود رسول خدا (ص) فرموده است: نيكوترين مردم از نظر ايمان، خوش خلق ترين و با لطفترين آنها نسبت به اهل خويش است و من با لطفترين شما به اهل خود مي‌باشم ۹. منبع حديث ۱- عيون اخبار الرضا ۲/ ۳۱. ۲- عيون اخبار الرضا ۲/ ۳۷. ۳- عيون اخبار الرضا ۲/ ۳۷. ۴- عيون اخبار الرضا ۲/ ۳۷. ۵- عيون اخبار الرضا ۲/ ۳۸. ۶- عيون اخبار الرضا ۲/ ۳۸. ۷- عيون اخبار الرضا ۲/ ۳۸. ۸- عيون اخبار الرضا ۲/ ۳۸. ۹- عيون اخبار الرضا ۲/ ۳۸. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ۳. دانش گسترده ی حضرت در علوم غیبی گوشه ای از دریای علوم حضرت رضا (علیه السلام) در خبرهای غیبی بسیار فراوانی که حضرت داده، جلوه گر می‌باشد که به بخشی از آن اشاره می‌شود: پیشگویی‌های حضرت در مورد برامکه حضرت مکرّر به نابودی برامکه که نزدیک ترین افراد به هارون و همه کاره ی دستگاه او بودند، اشاره نمود. هنگامی که نگاه حضرت در سفر حج، به صورت غبار آلود یحیی بن خالد برمکی در سرزمین مِنی افتاد، فرمود: این بیچاره‌ها خبر ندارند که امسال چه بلایی بر سرشان می‌آید. [۱] محمد بن فضل گوید: همان سال که هارون دودمان برامکه را برانداخت، در سرزمین عرفات حضرت رضا (علیه السلام) را دیدم که ایستاده بود و دعا می‌کرد، ناگاه سر خود را به زیر انداخت. پرسیدند: چرا چنین کردید؟ فرمود: در حق برامکه از خداوند کیفر می‌خواستم، امروز دعایم مستجاب شد! [۲] چون داوود بن کثیر از حضرت رضا (علیه السلام) شنید که یحیی بن خالد باخرمای زهر آلود سبب شهادت حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) شده است، به حضرت گفت: فدایت شوم، اگر یحیی بن خالد قاتل پدر شماست، من جانم را به خدا می‌فروشم و او را می‌کشم. حضرت فرمود: با او کاری ---------- [۱]: الارشاد، ج ۲/۲۵۸؛ الکافی، ۱/۴۹۱. [۲]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام) ؛ ۱/۲۴۵؛ دلائل الامامه، ۳۷۳. نداشته باش، بلایی که امسال بر سر او و فرزندانش می‌رسد، از آن چه تو قصد کرده ای سخت تر است. [۱] ---------- [۱]: دلائل الامامه، ۳۷۲. 📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلسله کلیپهای 7 🔰 بررسی ویژگی های حکومت عجل الله فی فرجه 🎬 قسمت 7 : دین رسمی در حکومت امام زمان چه دینی است و تکلیف بقیه ادیان الهی و مذاهب خرافی و جعلی مثل بهائیت چه می شود؟ 🎙با توضیحات از اساتید مهدویت کشور 👌دنیای بعد ظهور را بهتر بشناسیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اگر همه‌ ما واقعاً امیدوار بودیم که عج این هفته ظهور می‌کنند، باورتون می‌شه که آقا حتما ظهور می‌کرد؟....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: من دائم كنارش بودم و روحياتش را بهتر مي‌دانستم. راضي اش كردم كه من ببرم. سوار تويوتا شدم. راننده تويوتا ماند همانجا. نشستم پشت فرمان، يكي از بچه‌هاي اطلاعات هم نشست كنارم تا راهنمايي‌ام كند. من جلوتر از آنجا را نمي شناختم. از داخل كانال حركت كرديم. نمي شد از روي جاده رفت. با تير مستقيم تانك مي‌زدند؛ ولي دشمن به داخل كانال ديد مستقيم نداشت هر چند توپ و خمپاره و... مي‌افتاد. حدود صد متر مانده به خط از سمت راست جاده، كانال يك انشعابي داشت كه بايد از آن انشعاب كه بلندتر هم بود، رد مي‌شدي تا به پل مي‌رسيدي. ماشين كه مي‌رفت روي آن بلندي دوشكاها مي‌زدند. وقتي رسيديم به انشعاب، ديدم اينجا پر از مهمات است. يعني مهماتي كه ما فرستاده ايم تا به دست حميد و مرتضي برسد، اينجا تلنبار شده است. بچه‌هاي توي خط گفته اند اينجا خالي كنيد ما مي‌بريم، هيچ كس هم نبرده يا به خاطر تيراندازي‌هاي شديد ريخته اند اينجا و برگشته اند. بلند شدم تا از روي جاده منطقه را ديد بزنم. تا سرم را بردم بالا دوشكا روي جاده را با رگباري درو كرد و به دنبالش با سمينوف زدند. ديدم اين جوري نمي شود. در امتداد جاده حدود ۵۰ متر پياده رفتم به سمت راست كه آنجا تقريبا جاده هم سطح زمين مي‌شد. در همين حال متوجه ايفايي شدم كه آمد از كنار تويوتاي ما رد شد و رفت روي جده و افتاد آن طرف جاده و همان جور بي حركت ماند. پشت ايفا تانكر آب بسته بودند. حدس زدم راننده اش را زدند. برگشتم پيش تويوتا، ايفا مال لشكر نجف بود. راننده را زده بودند و ماشين هم خاموش شده بود. با خودم كلنجار مي‌رفتم كه چه جور اين مهمات را از اين جاده عبور دهم. ارتفاع جاده از سطح زمين به سه متر مي‌رسيد. همان برادري كه به همراه من آمده بود، گفت: مي‌بيني برادر سفيدگري، امكان جلوتر رفتن ديگه نيست. گفتم: من به هر قيمتي شده مي‌رم. مهمات را هم مي‌برم. تويوتا با باري كه داشت از جاده رد نمي شد. بنابراين در امتداد جاده كه شناسايي كرده بودم، آمدم از جايي كه جاده هم سطح زمين مي‌شد پيچيدم درست برعكس مسير آمده منتهي از آن طرف جاده رفتم. حالا پهلوي تويوتا به سمت دشمن بود مجبور بودم باز از كنار جاده بروم چون جلوتر آب بود. حاشيه جاده به اندازه حركت يك تويوتا خشكي داشت و بقيه را آب گرفته بود. «و جعلنا... » بر لب زير بارش بي امان گلوله‌هاي دوشكا رفتم رسيدم كنار پل. تنها رفته بودم و همراهم ماند همانجا. خواست خدا بود كه طوريم نشود. بار تويوتا را خالي كردم. جعفر ودادي و اصغر ديزجي [۲۴] آنجا بودند. اصغر گفت: «نگاه به جاي پيشاني ات كردي؟ » برگشتم نگاه [ صفحه ۴۴] كردم ديدم گلوله شيشه جلو را سوراخ كرده و از شيشه عقب خارج شده، به حدي سر و صدا بوده كه من صداي خرد شدن شيشه را نشنيده بودم. وقتي نشستم پشت فرمان، ديدم درست در مسير پيشاني‌ام خورده است. وقتي مي‌خواستم برگردم پيش آقا مهدي، به ديزجي و ودادي گفتم به آقا مرتضي بگوييد كه مهمات را در كنار پل خالي كرديم. برگشتيم سنگر قرارگاه، تويوتا را دادم ببرند دوباره مهمات بار بزنند و مقداري هم كمپوت و كنسرو و نان و... تا ببرم جلو. تا اين ماشين برود و بيايد، آقا مهدي با آقا مرتضي تماس گرفت و گفت كه مهمات فلان جا خالي شده و برادران ديزجي و ودادي هم آنجا هستند و... تويوتا كه پر مهمات برگشت باز حركت كردم و رفتم به همان شيوه اول. بچه‌ها تا مهمات و آذوقه را ديدند كلي خوشحال شدند. ولي به قدري خسته بودند كه حال برداشتن مهمات را نداشتند. گفتم: شما اينارو چه جوري مي‌برين جلو. راه رو نشان بدين با ماشين ببرم. گفتند: از اينارو كه كمي جلوتر بري با تانك مي‌زنن. امكان رفتن با ماشين نيست. نيروهاي ما پشت كانال صوئيپ مستقر بودند سمت چپ، لشكر نجف بود و سمت راست هم بچه‌هاي ما. يعني جايي كه ما رفته بوديم هنوز با خط فاصله داشت. آقا مرتضي گفته بود بچه‌ها را مي‌فرستم مهمات را مي‌آورند. يك لحظه به فكرم رسيد و از بچه‌ها پرسيدم: جنازه حميد آقا كجاست؟ [ صفحه ۴۵] گفتند: «اونجاست! » جنازه را نشانم دادند. بار اولي كه آمده بودم، يادم نبود و الا مي‌توانستم با ماشين ببرمش عقب. در اين حين ديدم احمد كاظمي [۲۵] با بي سيم چي اش و يك نفر ديگر پياده مي‌آيند به سمت ما. همديگر رو خوب مي‌شناختيم، مدام با آقا مهدي رفت و آمد داشت. تا چشمش افتاد به من، گفت: غلامحسين حالت چطوره؟ چه خبر؟ مهدي چطوره؟... گفتم: خوبند، سلامتي، اونجا توي سنگر قرارگاه تاكتيكي است. با دستم سمتي كه آقا مهدي بود اشاره كردم. باز پرسيد: حالش خوبه؟ گفتم: آره گفتم: حاجي! اينجا خطرناكه، چرا اومدي اينجا؟ گفت: اومده بودم به بچه‌هاي خودمون سري بزنم گفتم سري هم به بچه‌هاي مهدي بزنم و برم. حس كردم اصلا اين احمد آقا ترس نمي شناسد. به قول امروزي‌ها آخر شجاعت بود. رفتم پيش بچه‌ها و گفتم: كمك كنين جنازه حميد آقا را بذاريم پشت تويوتا. آن دور و برها جنازه ديگري
نبود. جنازه حميد پشت خاكريز بود. پايين خاكريز را هم آب گرفته بود. تكيه داده بود به خاكريز و پاهايش داخل آب بودند. تركش كوچولويي از گيج گاهش خورده بود و از گوشش هم خون زده بود بيرون. زخم ديگري در بدن نداشت. آرام خوابيده بود و لبخند مليحي بر چهره داشت انگار به يكي لبخند زده باشد. [۲۶]. [ صفحه ۴۶] احمد آقا داشت در حالي كه به خط دشمن نگاه مي‌كرد، با بي سيم حرف مي‌زد. من رفتم زير شانه‌هاي حميد را گرفتم و اصغر ديزجي هم پاهاي حميد آقا گرفت. در اين حين خمپاره ۸۱، افتاد درست كنار تويوتا. تويوتا روشن بود. چرخ و رادياتور و و ديفر ماشين را زد لت و پار كرد. در همان لحظه اي كه خمپاره افتاد و منفجر شد، صداي احمد كاظمي را هم شنيدم كه گفت: آخ؟ برگشتم طرف احمد. خودم نيز سوزشي در پايم حس كردم. [۲۷] بي توجه به اين اتفاقات به بچه‌هايي كه آنجا بودند، گفتم: بيايين كمك كنين جنازه حميد را ببريم عقب. منتهي اينها از شدت خستگي حال بلند شدن نداشتند به قدري خسته بودند كه قدرت پر كردن خشاب هايشان هم نبود. گفتم: پس من جنازه رو مي‌كشم تا كنار تويوتا، شما فقط كمك كنين بذاريم داخل ماشين. https://eitaa.com/zandahlm1357
📝وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید: 🔺سردار حاج حسین کاجی می گوید: بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. 🌸در وصیت‌نامه نوشته بود : من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم... پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند. و... 🌸 بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است. 📚برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195 ┅═ೋ❅✿🌸✿❅ೋ═┅
مکونّات و یا فعل خدا هم مسبوق به ماده و هم به مدّت است، چون موالید ثلاثة، اعنی کلیه معدنیات و نباتات و حیوانات انواعها و اقسامهای [۱] مختلفهِ که هم مسبوق به مادّه و هم مسبوق به مدّت اند، و به این اعتبار خدا را « یا مکوّن » گویند، اگر چه متکوّن به معنای ذی کون و ذی وجود عام تمام مراتب مذکوره را شامل است، کما قیل: اوّل ز مکوّنات عقل و جان است واندر پس او نه فلک گردان است زین جمله چو بگذری چهار ارکان است پس معدن و پس نبات و پس حیوان است [۲] ---------- [۱]: ۳ - کذا در اصل. [۲]: ۴ - رباعیات، بابا افضل کاشانی. 📚✍شرح بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
عقل و عاقل راغب در محاضرات گوید: حکیمی به شاگردش می‌گفت: با عاقلان بنشینید چه دشمن باشند یا دوست چرا که عقل، عقل را یاری می‌دهد. سه پند سفیان ثوری بر امام صادق علیه السلام وارد شد و گفت: ای فرزند رسول خدا چیزی که خدا تو را آموخته به من بیاموز. امام فرمود: وقتی گناهان به تو رو آوردند، بر تو باد استغفار؛ وقتی نعمتها به تو رو آوردند، بر تو باد شکر؛ وقتی غمها بر تو رو آوردند، بگو: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الاّ بِاللّٰه. سفیان رفت و می‌گفت: سه چیز مهم. عجب سه چیزی. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357