eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55هزار عکس
40.9هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
تفسیر آیه ۷۱ تا ۷۶ سوره یس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 رَبَّنا وَلا تَحْمِلْ عَلَینا إِصْراً کما حَمَلْتَهُ عَلی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَلا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَاعْفُ عَنّا وَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنَا (286 بقره) 💎 اى پروردگار ما، آن گونه كه بر امّتهاى پيش از ما تكليف گران نهادى، تكليف گران بر ما منه و آنچه را كه طاقت آن نداريم، بر ما تكليف مكن. گناه ما ببخش و ما را بيامرز و بر ما رحمت آور
🌺 🌹امام صادق ع: 🍃هرجوان مومنی که قرآن بخواند،قرآن باگوشت و خون او در می آمیزد و قرآن روز قیامت نگه دارنده او (از دوزخ) خواهد بود 📚الحیاه،ج۲،ص۱۶۴
#آثار_و_برکات_قرآن_در_زندگی 🍃وَ نُنَزِّل‌ُ مِن‌َ الْقُرْءَان‌ِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحْمَة‌ٌ لِّلْمُؤْمِنِین‌َ وَ لاَ یَزِیدُ الظَّـَـلِمِین‌َ إِلآ خَسَارًا🍃 قرآن را نازل می‌کنیم که شفا و رحمت برای مؤمنان است‌... (اسرا،آیه۸۲) ✨امام علی‌می‌فرماید: ❤️از این کتاب بزرگ آسمانی برای بیماری‌های خود شفا بخواهید و برای حل مشکلاتتان از آن یاری بطلبید; چرا که در این کتاب درمان بزرگ‌ترین دردهاست‌: درد کفر و نفاق و گمراهی و ضلالت‌.🌷 📚(مستدرک الوسائل‌، محدث نوری‌، ج‌، ص‌، مؤسسه آل البیت‌.) https://eitaa.com/zandahlm1357
📺باهراختراعی،عقل حکم کند دفترچه راهنماوبروشوری جهت استفاده صحیح بفرستند! خودت قاضی! ما از تلویزیون ویخچال کمتریم ک هیچ مراجعه ای سمت بروشورخالق، ( #قرآن )نمیکنیم؟! 📖بروشورت رابخوان!
☀دانستنی های قرآن 📎عزائم به چه سوره هایی میگویند و چرا این نام را بر این سوره ها گذاشته اند؟ عزائم به معنای فرایض و واجبات است و چون در این سوره‌ها سجده‌های فریضه و واجب آمده است به عزائم نامیده شده اند. و به اين علت چهار سوره👈نجم، فصلت، سجده و علق👉 را ✨عزائم السجود✨ ناميده اند كه اگر انسان چهار آيه سجده را در اين سوره ها بخواند يا گوش دهد، بعد از اتمام آن واجب است سجده كند. نامگذاري اين سوره ها به عزائم از زمان پيامبر اعظم صلی الله عليه و آله و سلم مي باشد. از اين مطلب مي توان استفاده کرد که اين نامگذاري از طرف خود آن حضرت صورت گرفته است و مفسرين و يا دانشمندان علوم قرآني در آن هيچ دخالتي نداشته اند. قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ارواح در عالم برزخ (قسمت ۱۲) ⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشم‌هایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است. ♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟ ❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من می‌شدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم. ❎گفتم: من اصلا تو را نمی‌شناختم. گفت: تو مرا خوب می‌شناختی اما قیافه‌ام را نمی‌دیدی، حالا که قوه بینایی‌ات وسیع شده است مرا مشاهده می‌کنی. 🔆گفتم: خب حالا چه می‌خواهی؟! گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم. ▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه می‌خواستی. گفت: می‌خواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی می‌خواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟ 🔘گفت: نه! می‌خواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان می‌شناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست. 🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر می‌دانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمی‌کرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر می‌کند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند. ⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من می‌آیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز می‌گردانم...🔥 با شنیدن این حرف، لرزه بر بدنم افتاد و مجبور شدم که با او همراه شوم، به شرط این که من از او جلوتر حرکت کنم و او از پشت سر مرا راهنمایی کند. زیرا دیدن قیافه او برایم نوعی عذاب بود. 💥چند قدمی جلوتر رفتم و باز ایستادم و اطراف را نگریستم. حالا دیگر دهانه ابتدای غار هم پیدا نبود. تاریکی و ظلمت بر همه جا حاکم شد. 🍂ترس عجیبی در وجودم رخنه کرده بود. گناه را صدا زدم، اما هیچ جوابی نشنیدم. با وحشت برای مرتبه‌ای دیگر صدایش زدم. وحشت و اضطراب لحظه‌ای راحتم نمی‌نهاد. در اطراف خود چرخی زدم تا شاید راه گریزی بیابم، اما دیگر نه ابتدای دهانه غار را می‌دانستم کجاست نه انتهای آنرا. ◾️بی اختیار نشستم و مبهوتانه سر به گریبان ندامت فرو بردم. غم و اندوه در دلم لبریز شد، و از دوری نیک بسیار گریستم... ✍ادامه دارد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا