eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
نا، وقتی که نهایت شدّت روحی برای پیامبر بود، جناب ابی طالب که پشتیبان پیامبر و امید او محسوب می‌شد، و خدیجه ی کبری که او هم بزرگترین کمک روحی برای پیامبر به شمار می‌رفت، در ظرف یک هفته از دنیا رفتند! حادثه ی خیلی عجیبی است؛ یعنی پیامبر تنهای تنها شد. من نمی دانم شما هیچ وقت رئیس یک مجموعه ی کاری بوده اید، تا بدانید معنای مسؤولیّت یک مجموعه چیست!؟ در چنین شرایطی، انسان واقعاً بیچاره می‌شود. در این شرایط، نقش فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) را ببینید. آدم تاریخ را که نگاه می‌کند، این گونه موارد را در گوشه کنارها هم باید پیدا کند؛ متأسّفانه هیچ فصلی برای این طور چیزها باز نکرده اند. فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) مثل یک مادر، مثل یک مشاور، مثل یک پرستار برای پیامبر بوده است. آن جا بوده که گفتند فاطمه «امّ ابیها» - مادر پدرش - است. این مربوط به آن وقت است؛ یعنی وقتی که یک دختر شش، هفت ساله این گونه بوده است. البتّه در محیطهای عربی و در محیطهای گرم، دختران زودتر رشد جسمی و روحی می‌کنند؛ مثلاً به اندازه ی رشد یک دختر ده، دوازده ساله ی امروز. این، احساس مسؤولیّت است. آیا این نمی تواند برای یک جوان الگو باشد، که نسبت به مسائل پیرامونی خودش زود احساس مسؤولیّت و احساس نشاط کند؟ آن سرمایه ی عظیم نشاطی را که در وجود اوست، خرج کند، برای این که غبار کدورت و غم را از چهره ی پدری که مثلاً حدود پنجاه سال از سنّش می‌گذرد و تقریباً پیرمردی شده است، پاک کند. آیا این نمی تواند برای یک جوان الگو باشد؟ این خیلی مهمّ است. نمونه ی بعد، مسأله ی همسرداری و شوهرداری است. یک وقت انسان فکر می‌کند که شوهرداری، یعنی انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تر و تمیز و پتو را پهن کند و مثل قدیمیها تشکچه بگذارد که آقا از اداره یا از دکان بیاید! شوهرداری که فقط این نیست. شما ببینید شوهرداری فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر در مدینه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین (علیهماالسّلام) با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نُه سال، جنگهای کوچک و بزرگی ذکر کرده اند - حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده - که در اغلب آنها هم امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بوده است. حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می‌ماند - این قدر جبهه وابسته ی به اوست - از لحاظ زندگی هم وضع روبه راهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیده ایم: و یطعمون الطّعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً انّما نطعمکم لوجه الله [۱] ؛ یعنی حقیقتاً زندگی فقیرانه ی محض داشتند؛ در حالی که دختر رهبری هم هست، دختر پیامبر هم هست، یک نوع احساس مسؤولیّت هم می‌کند. ببینید انسان چقدر روحیه ی قوی می‌خواهد داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند؛ دل او را از وسوسه ی اهل و عیال و گرفتاریهای زندگی خالی کند؛ به او دلگرمی دهد؛ بچه‌ها را به آن خوبی که او تربیت کرده، تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام)، امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب (علیهاالسلام) که امام نبود. فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) او را در همین مدّت نُه سال تربیت کرده بود. بعد از پیامبر هم که ایشان مدّت زیادی زنده نماند. این طور خانه داری، این طور شوهرداری و این طور کدبانویی کرد و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفت. آیا اینها نمی تواند برای یک دختر جوان، یک خانم خانه دار یا مُشرف به خانه داری الگو باشد؟ اینها خیلی مهم است. حالا بعد از قضیه ی وفات پیامبر، آمدنِ به مسجد و آن خطبه ی عجیب را خواندن، خیلی شگفت انگیز است! اصلاً امثال ما که اهل سخنرانی و حرف زدن ارتجالی هستیم، می‌فهمیم که چقدر این سخنان عظیم است. یک دختر هجده ساله، بیست ساله و حدّاکثر بیست وچهار ساله - که البتّه سنّ دقیق آن حضرت مسلّم نیست؛ چون تاریخ ولادت آن بزرگوار مسلّم نیست و در آن اختلاف است - آن هم با آن مصیبتها و سختیها به مسجد می‌آید، در مقابل انبوه جمعیت، با حجاب سخنرانی می‌ک ند که آن سخنرانی، کلمه به کلمه اش در تاریخ می‌ماند. عربها به حافظه ی خوش معروف بودند. یک نفر می‌آمد یک قصیده ی هشتاد بیتی می‌خواند، بعد از این که جلسه تمام می‌شد، ده نفر می‌گرفتند آن را می‌نوشتند. این قصایدی که مانده، غالباً این گونه مانده است. اشعار در نوادی - یعنی آن مراکز اجتماعی - خوانده می‌شد و ضبط می‌گردید. این خطبه‌ها و این حدیثها، غالباً این گونه بود. نشستند، نوشتند و حفظ کردند و این خطبه‌ها تا امروز مانده است. کلماتِ مفت در تاریخ نمی ماند؛ هر حرفی نمی ماند. این قدر حرفها زده شده، آن قدر سخنرانی شده، آن قدر مطلب گفته شده، آن قدر شعر سروده شده؛ امّا نمانده است و کسی به آنها اعتنا نمی کند. آن چیزی که تاریخ در دل خودش نگه می‌دارد و بعد از هزاروچهارصد سال هر
انسان که می‌نگرد، احساس خضوع می‌کند، این یک عظمت را نشان می‌دهد. به نظر من، این برای یک دخترِ جوان الگوست. شما راست می‌گویید؛ تقصیر ما متصدّیان این امور است. البتّه منظورم امور دولتی نیست؛ منظورم امور معنوی و دینی است که این جوانب را، آن چنان که باید و شاید، درست در مقابل نسل جوان قرار نداده ایم؛ امّا شما خودتان هم می‌توانید در این زمینه‌ها کار کنید. همه ی زندگی ائمّه از این قبیل دارد. زندگی امام جواد (علیه السّلام) هم الگوست. امام جواد (علیه السّلام) - امامی با آن همه مقامات، با آن همه عظمت - در بیست وپنج سالگی از دنیا رفت. این نیست که ما بگوییم؛ تاریخ می‌گوید؛ تاریخی که غیر شیعه آن را نوشته است. آن بزرگوار، در دوران جوانی و خردسالی و نوجوانی، در چشم مأمون و در چشم همه، عظمتی پیدا کرد. اینها چیزهای خیلی مهمّی است؛ اینها می‌تواند برای ما الگو باشد. البتّه در زمان خودمان هم الگو داریم. امام الگوست. این جوانان بسیجی ما الگو هستند؛ هم کسانی که شهید شدند، و هم کسانی که امروز زنده اند. البتّه طبیعت انسان این گونه است که درباره ی کسانی که رفته اند و شهید شده اند، راحت تر می‌شود حرف زد. ببینید چه الگوهایی می‌شود پیدا کرد! ما در جنگ کسانی را دیدیم که از شهر یا از روستای خودشان بیرون آمده بودند؛ در حالی که یک آدم کاملاً معمولی به نظر می‌رسیدند. اشاره کردم که آن رژیم نمی توانست استعدادها را رشد دهد، یا به بروز بیاورد. اینها در آن رژیم یک آدم معمولی بودند؛ امّا در این نظام، به میدان جنگ - که میدان کار بود - آمدند؛ ناگهان استعدادشان بروز کرد و یک سردار بزرگ شدند، بعد هم به شهادت رسیدند. از این قبیل زیاد داریم. ---------- [۱]: . سوره ی انسان، آیات ۸ -۹. چند سال پیش، شرح حال اینها را در جزوه‌هایی به نام «فرمانده ی من» می‌نوشتند؛ خاطرات جوانان از فرماندهانشان در جبهه بود. نمی دانم اینها ادامه پیدا کرد یا نه؟ یک داستان کوتاه، یا یک خاطره ی کوچک را نقل کرده اند، آن خاطره عظمت این شخصیّت را به انسان نشان می‌دهد. اینها می‌توانند الگو باشند. البتّه در شخصیتهای علمی خودمان، در شخصیتهای ورزشی خودمان، در شخصیتهای ادبی خودمان، در شخصیتهای هنری خودمان، می‌شود الگوهایی پیدا کرد؛ شخصیّتهایی که انصافاً برجستگیهایی دارند. البتّه انسان هم الگو را با معیارهای خودش انتخاب می‌کند. من خواهش می‌کنم هر الگویی که خواستید انتخاب کنید، معیار «تقوا» را که توضیح دادم، حتماً در نظر داشته باشید. تقوا چیزی نیست که بشود از آن گذشت. برای زندگی دنیوی هم تقوا لازم است؛ برای زندگی اُخروی هم تقوا لازم است. و امّا این که چه شخصیتهایی روی من اثر گذاشته اند، باید بگویم شخصیهای زیادی بودند. آن کسی که در دوره ی جوانی من خیلی روی من اثر گذاشت، در درجه ی اوّل، مرحوم نوّاب صفوی بود. آن زمانی که ایشان به مشهد آمد، حدوداً پانزده سالم بود. من به شدّت تحت تأثیر شخصیّت او قرار گرفتم و بعد هم که از مشهد رفت، به فاصله ی چند ماه بعد، با وضع خیلی بدی شهیدش کردند. این هم تأثیر او را در ما بیشتر عمیق کرد. بعد هم امام روی من اثر گذاشتند. من قبل از آن که به قم بیایم و قبل از شروع مبارزات، نام امام را شنیده بودم و بدون این که ایشان را دیده باشم، به ایشان علاقه و ارادت داشتم. علّت هم این بود که در حوزه ی قم، همه ی جوانان به درس ایشان رغبت داشتند؛ درس جوان پسندی داشتند. من هم که به قم رفتم، تردید نکردم که به درس ایشان بروم. از اوّل در درس ایشان حاضر می‌شدم و تا آخر که در قم بودم، به یک درس ایشان مستمرّاً می‌رفتم. ایشان هم روی من خیلی اثر داشتند. البتّه پدرم در من اثر داشت، مادرم در من خیلی اثر داشت. از جمله شخصیتهایی که عمیقاً روی من اثر گذاشته، مادرم است؛ خانم خیلی مؤثّری بود. پرسشهای دانشجویان ✍مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
🔰شأن نماز جمعه را رعایت کنید در هر شهری با هم در هر هفته یک روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگویند. اگر یک خیالی دارند، اگر یک کاری دارند او را بگویند، حل کنند بین خودشان و هیچ وقت یک مسئله‌ای را به خطبه‌های نماز جمعه نکشانند، چه اشکال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاکم یا فلان وزارتخانه و چه‌ اشکال داشته باشند به فلان آدم یا فلان شخص. این جای خطبه نماز جمعه، جای است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمین را در او گفتن، و تعرض به این خرده‌ریزی‌ها، اینها از شان ائمه جمعه خارج است؛ پرهیز کنند از این معنا. 📆 امام خمینی (ره) | ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیات (عاریت و متاع) دنیوی برای کافران جلوه نمود و آنها اهل ایمان را فسوس و مسخره می‌کنند ولی مقام تقوا پیشگان روز قیامت برتر از کافران است، و خدا به هر که خواهد روزی بی‌حساب بخشد. 📚سوره بقره ایه۲۱۲ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: مضمون ايمان متن حديث مضمون الإيمان ۱- الصدوق قال: حدّثنا أبى رضى الله عنه قال: حدّثنا محمّد بن معقل القرميسينى عن محمّد بن عبدالله بن طاهر، قال: كنت واقفاً علي أبى و عنده أبوالصلت الهروى و إسحاق بن راهويه، و أحمد بن محمّد بن حنبل، فقال أبى: ليحدّثنى كلّ رجلّ منكم بحديث، فقال أبوالصلت الهروى: حدّثنى علىّ بن موسي الرضا عليه السلام - و كان والله رضى كما سُمِّى - عن أبيه موسي بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمّد عن أبيه محمّد بن علىّ عن أبيه علىّ بن الحسين عن أبيه الحسين بن علىّ عن أبيه علىّ عليهم السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: الإيمان قول و عمل، فلمّا خرجنا قال أحمد بن محمّد بن حنبل: ما هذا الإسناد، فقال له أبى: هذا سعوط المجانين إذا سعط به المجنون أفاق. ۲- عنه قال: حدّثنا أبو أحمد محمّد بن جعفر البندار، قال: حدّثنا أبوالعباس الحمّادى، قال: حدّثنا محمّد بن عمر بن منصور البخلى بمكّة، قال: حدّثنا أبويونس أحمد بن محمّد بن يزيد بن عبدالله الجمحى، قال: حدّثنا عبدالسلام بن صالح عن علىّ بن موسي عن أبيه موسي بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمّد عن أبيه محمّد بن علىّ عن علىّ بن الحسين عن الحسين بن علىّ عن علىّ بن أبى طالب عليهم السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: الإيمان معرفة بالقلب، و إقرار باللّسان، و عمل بالأركان. ۳- عنه قال: حدّثنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضى الله عنه قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصفّار عن أحمد بن محمّد بن عيسي عن بكر بن صالح الرازى عن أبى الصلت الهروى، قال: سألت الرضا عليه السلام عن الإيمان، فقال: الإيمان عقد بالقلب و لفظ باللّسان، و عمل بالجوارح، لايكون الإيمان إلّا هكذا. مضمون ايمان ۱- صدوق گويد: پدرم (رض) ما را حديث كرد كه محمد بن معقل قرميسيني از محمد بن عبدالله بن طاهر نقل كرد و گفت: نزد پدرم بودم، ابوصلت هروي، اسحاق بن راهويه و احمد بن محمد بن حنبل نيز آنجا بودند. پدرم گفت: خوب است هر يك از شما ما را حديثي گويد. ابوصلت هروي گفت: علي بن موسي الرضا -كه به خدا سوگند چون نامش راضي بود- از پدرش موسي بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از پدرش علي بن حسين، از پدرش حسين بن علي، از پدرش علي (ع) نقل كرد و گفت: پيامبر (ص) فرمود: ايمان، سخن و كردار است، و چون خارج شديم احمد بن محمد بن حنبل گفت: اين ديگر چه إسنادي است؟! پدرم به او گفت: اين أنفيه ديوانگان است كه چون ديوانه آن را استفاده كند، بهبود يابد۱. ۲- از صدوق نقل است كه گفت: ابو احمد محمد بن جعفر بندار ما را چنين حديث گفت: ابوعباس حمادي گفت: محمد بن عمر بن منصور بجلي در مكه ما را حديث گفت: ابو يونس احمد بن محمد بن يزيد بن عبدالله جمحي گفت: عبدالسلام بن صالح از علي بن موسي، از پدرش موسي بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از علي بن حسين، از حسين بن علي، از علي بن ابي طالب (ع) نقل نمود كه آن حضرت فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: ايمان، شناخت دل و اقرار به زبان و عمل به اعضاست۲. ۳- از صدوق است كه محمد بن حسن بن احمد بن وليد (رض) گفت: محمد بن حسن صفار از احمد بن محمد بن عيسي، از بكر بن صالح رازي، از ابوصلت هروي ما را چنين حديث كرد كه ابوصلت گفت: از امام رضا (ع) درباره ايمان پرسيدم، فرمود: ايمان پيوندي در دل و واژه اي بر زبان و كاري به اعضاست، ايمان جز اين نيست۳. منبع حديث ۱- خصال ۵۳. ۲- خصال ۱۷۸. ۳- خصال ۱۷۸- ۱۷۹. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: برتر از حج مستحبی احمد بن محمد بزنطی گوید: در دست خط حضرت رضا (علیه السلام) خواندم: به شیعیان من برسان این پیام را که زیارت من نزد خداوند عزّوجّل به هزار حج می‌رسد. بزنطی گوید: به امام جواد (علیه السلام) گفتم: هزار حج؟! حضرت فرمود: آری به خدا سوگند، هزار هزار (یک میلیون) حج برای کسی است که او را با معرفت به حقش زیارت کند. و در روایتی دیگر حضرت کاظم (علیه السلام) فرمود: هرکه قبر پسرم علی را زیارت کند، ثواب هفتاد هزار حج دارد. حضرت رضا (علیه السلام) در روایتی فرمود: خداوند (برای زوّار من) ثواب هزار حج نیکو و هزار عمره مقبول می‌نویسد. و در روایت دیگری فرمود: هرکه مرا در غربت زیارت کند، خداوند برای او ثواب هزار حج و عمره می‌نویسد. مؤلف گوید: شاید این اختلاف در ثواب، به خاطر اختلاف زیارت‌ها از نظر سختی و آسانی، اخلاص و مراتب آن، و اختلاف زوّار در کمالات باشد. 📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357