.......:
حلوای ننه!
در آغاز جنگ، مادرانی بودند که تا خط مقدم حضور مییافتند و مشوق رزمندگان بودند. در جبهه فیاضیه آبادان، پیر زنی با نشاط حتی در سنگرها حضور مییافت و همه او را «ننه» صدا میزدند. وقتی گلولههای خمپاره و توپ به اطراف میخورد با لحنی آرام و مهربان میگفت: «ننه نترسید! ننه چیزی نیست! خدا پشت و پناهتان. » در آن لحظهها و صحنهها کمتر رزمنده ای بود «حلوای ننه» کام او را شیرین نساخته باشد. [۱]
----------
[۱]: همان
مادر ۵ شهید
یکبار چند شهید را با هم برای تدفین آورده بودند. عجب غوغایی بود. یکی از مادران بیش از همه بی تابی میکرد. تلاش برای آرام کردن او چندان نتیجه بخش نبود. ناگهان زنی
که چادر دور کمر گره زده بود پیش آمد در گوش او چیزی گفت که آرام شد و او را با خود همراه کرد. بعد معلوم شد که او مادر شهید است و اکنون پنجمین شهید او را آورده بودند تا به خاک بسپارند.
آن مادر پنجمین شهیدش را با دستهای خود در مزار نهاد و صبور و آرام بالا آمد و با اشاره به جوانان و همرزمان حاضر گفت: «همه شما پسران من هستند و آن که رفت عزیزتر از علی اکبر امام حسین (ع) که نیست. »
سپس ادامه داد: «عزیزان من! جبهه، کربلاست. امام حسین (ع) را تنها نگذارید. » [۱]
----------
[۱]: همان
📚خاطراتی از حضور زنان در دفاع مقدس
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ملائکه عمّاله و باطن ملائکه عمّاله اشاره به قواء سبعه نباتیه است که هریک در عملی که مأمور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
حمد بی اندازه بر خداوند
قوله علیه السلام: ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَیْنَا وَ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الاْءَشْیَاءِ، وَ مَکَانَ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.
الحمد: مبتدا است، و « له » خبر او است. و علاوه بر آن که لام « له » لام اختصاص است، مع ذلک، خبر، حقّ او تأخیر از مبتدا است، و تقدیم ما هو حقّه التأخیر یفید الحصر.
یعنی حمد خاص خدا است به ازاء هر نعمتی از نِعم ظاهره و باطنه که از او بر
ما است، و به ازاء هر نعمتی که به تمام خلق ذی حیات او است از گذشتگان و باقیان، و به عدد اشیائی که احاطه دارد علم خدا به آنها از ذرات موجودات علوی و سفلی به اَضعاف مضاعف، أی أمثالاً کثیراً أبداً، أی دهراً طویلاً سرمداً، أی دائماً مستمرّاً الی یوم القیامة، انتهاء عمر العالم ؛ و حمدت اللّه بجوامع الحمد، أی بکلمات جمعت أنواع الحمد و الثناء علی اللّه.
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: رضی الدین علی لالا جامی در اوائل«ثلث» و آخر «نفحات» میگوید: رضی الدین به هند رفت و در آنج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
ابن دهان به خاطر شادی از سلامتی یکی از حکام به او نوشت: مردم برای سلامتی تو نذر کردند که روزه بگیرند، و من نذر کردم افطار کنم، زیرا بهبودی تو عید است و روزه عید هرچند نذری باشد، باطل است.
نذر الناس یوم برئک صوما
غیر انی نذرت وحدی فطرا
عالما ان یوم برئک عید
لا اری صومه و ان کان نذرا
فریاد از ظواهر
خواجه عبداللّٰه انصاری گوید: فریاد از معرفت رسمی و حکمت تجربتی و محبت عاریتی و عبادت عادتی.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_232
و قال عليهالسلام
مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ.
امام عليه السلام فرمود:
كسى كه با دست كوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشيده مىشود. ١
مرحوم سيد رضى مىگويد:«معناى اين كلام اين است كه آنچه انسان از اموال خود در راه خير و نيكى انفاق مىكند هرچند كم باشد خداوند جزا و پاداش او را بسيار مىدهد و منظور از دو دست (دست كوتاه و بلند) در اينجا دو نعمت است كه امام عليه السلام ميان نعمت پروردگار و نعمت انسان را با كوتاهى و بلندى فرق گذاشته است؛ نعمت و بخشش از سوى بنده را كوتاه و آنچه را از ناحيۀ خداوند است بلند شمرده است و اين بدان جهت است كه نعمت خدا همواره چندين برابر نعمت مخلوق است، زيرا نعمتهاى الهى اصل و اساس تمام نعمتهاست؛ تمام نعمتها به او باز مىگردد و از سوى او سرچشمه گرفته مىشود (حتى نعمتى كه انسان آن را به ديگرى مىبخشد آن هم از سوى خداست و با توفيق الهى بذل و بخشش مىشود)»؛
(قالَ الرَّضِيُّ وَ مَعنى ذلِكَ أنَّ ما يُنْفِقُهُ الْمَرْءُ مِنْ مالِهِ فِي سَبيلِ الْخَيْرِ وَ الْبِرِّ وَ إنْ كانَ يَسيراً فَإنَّ اللّهَ تَعالى يَجْعَلُ الْجَزاءَ عَلَيْهِ عَظيماً كَثيراً وَ الْيَدانِ هاهُنا عِبارَةٌ عَنِ النِّعْمَتَيْنِ فَفَرَّقَ عليه السلام بَيْنَ نِعْمَةِ الْعَبْدِ وَ نِعْمَةِ الرَّبِّ تَعالى ذِكْرُهُ بِالْقَصيرَةِ وَ الطَّويلَةِ فَجَعَلَ تِلْكَ قَصيرَةً وَ هذِهِ طَويلَةً لِأنَّ نِعَمِ اللّهِ أبَداً تَضْعُفُ عَلى نِعَمِ الْمَخْلُوقِ أضْعافاً كَثيرَةً إذْ كانَتْ نِعَمِ اللّهِ أصْلُ النِّعَمِ كُلُّها فَكُلُّ نِعْمَةٍ إلَيْها تَرْجِعُ وَ مِنْها تَنْزِعُ) .
شرح و تفسير
فزونى پاداشهاى الهى
امام عليه السلام در اين گفتار نورانى اشاره به تفاوت پاداش الهى نسبت به اعمال بندگان كرده مىفرمايد:«كسى كه با دست كوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشيده مىشود»؛ (مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ) .
اشاره به اينكه عطاى بندگان هرقدر زياد باشد در مقابل عطاى الهى و پاداشهاى بسيار عظيمش كم و كوچك است. قرآن مجيد مىفرمايد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» ؛هر كس كار نيكى را به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد». ١
در جاى ديگر مىفرمايد: «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ» ؛ كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند؛ كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد و خدا آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته باشد)، دو يا چند برابر مىكند؛ و لطف خدا گسترده، و او (به همه چيز) داناست». ٢
در اين آيه ملاحظه مىكنيم كه پاداش الهى هفتصد برابر و گاهى دو يا چند برابر اين مقدار است كه قابل مقايسه با كار نيك بندگان نيست.
سرانجام در آيۀ ديگرى خداى متعال به بندگان عطاى «غير مجذوذ»(بخشش هميشگى و جاويدان) را نويد مىدهد. ١
البته جاى تعجب نيست؛ عظمت خداوند و وسعت رحمت او و جود و بخشش چنين اقتضايى را دارد و همۀ اينها جزو برنامهاى تشويقى براى ايجاد انگيزههاى قوىتر در بندگان براى انجام كارهاى خير است.
تعبير به «يَد طَويله» (دست بلند) و «يَد قَصيره» (دست كوتاه) كنايه از نعمتهاى بزرگ و كوچك است، زيرا انسان معمولا چيزى را كه مىبخشد با دست خود مىبخشد. در حديثى كه مسلم در كتاب صحيح خود نقل كرده است مىخوانيم كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به همسرانش فرمود:
«أسْرَعُكُنَّ لِحاقاً بي أطْوَلُكُنَّ يَداً ؛از ميان شما كسى زودتر به من ملحق مىشود كه دستش از همه بلندتر باشد» ٢ همسران پيامبر صلى الله عليه و آله معناى اين سخن را نفهميدند و گمان كردند اشاره به همين عضو مخصوص است و گاه طول دست خود را با هم مقايسه مىكردند تا اينكه «زينب بنت جحش»(همسر پيامبر صلى الله عليه و آله) از دنيا رفت و نخستين كسى از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه به آن حضرت ملحق شد و او زنى بود كه بسيار در راه خدا صدقه مىداد و كارهاى خير فراوانى مىكرد حتى وسائلى با دست خود مىساخت و مىفروخت و بهاى آن را در راه خدا انفاق مىكرد اينجا بود كه آنها مراد پيامبر صلى الله عليه و آله را فهميدند.
علامۀ شوشترى رحمه الله بعد از نقل اين سخن در شرح نهج البلاغۀ خود از عايشه چنين نقل مىكند كه زينب (بنت جحش) به مقامى رسيد كه هيچ كس به آن نرسيد؛ پيامبر صلى الله عليه و آله به او بشارت داد كه به زودى به وى ملحق مىشود و همسرش در بهشت خواهد بود. ١
مرحوم «مغنية» تفسير ديگرى براى اين گفتار گرانبهاى مولا كرده و «يَد قَصيره» را اشاره به جهاد در راه خدا و شهادت و امثال آن مىداند در حالى كه اين تفسير مناسبتى با تعبير «يد» ندارد به خصوص اينكه تعبير به «يد» در مورد بخشش در راه خدا در روايات ديگر نيز آمده است. اضافه بر اين چنين تفسيرى سبب مىشود كه «يد طويلة» و «يد قصيرة» با يكديگر هماهنگ نباشند در حالى كه در تفسيرى كه در بالا آمد و مرحوم سيد رضى نيز بعداً ذكر مىكند اين دو يد با يكديگر هماهنگاند و هر دو به معناى بخشش نعمتاند.
مرحوم سيد رضى در اينجا بر خلاف روش معمولى خود، شرح نسبتاً مفصلى براى اين سخن آورده، مىگويد:«معناى اين كلام اين است كه آنچه انسان از اموال خود در راه خير و نيكى انفاق مىكند هرچند كم باشد خدا پاداش او را بسيار مىدهد و منظور از دو دست (دست كوتاه و بلند) در اينجا دو نعمت است كه امام عليه السلام ميان نعمت پروردگار و نعمت انسان را با كوتاهى و بلندى فرق گذاشته است؛ نعمت و بخشش از سوى بنده را كوتاه و آنچه را از ناحيۀ خداوند است بلند شمرده است و اين بدان جهت است كه نعمت خدا همواره چندين برابر نعمت مخلوق است، زيرا نعمتهاى الهى اصل و اساس تمام نعمتهاست؛ تمام نعمتها به او باز مىگردد و از سوى او سرچشمه گرفته مىشود (حتى نعمتى كه انسان آن را به ديگرى مىبخشد آن هم از سوى خداست و با توفيق الهى بذل و بخشش مىشود)»؛ (قالَ الرَّضِيُّ وَ مَعنى ذلِكَ أنَّ ما يُنْفِقُهُ الْمَرْءُ مِنْ مالِهِ فِي سَبيلِ الْخَيْرِ وَ الْبِرِّ وَ إنْ كانَ يَسيراً فَإنَّ اللّهَ تَعالى يَجْعَلُ الْجَزاءَ عَلَيْهِ عَظيماً كَثيراً وَ الْيَدانِ هاهُنا عِبارَةٌ عَنِ النِّعْمَتَيْنِ فَفَرَّقَ عليه السلام بَيْنَ نِعْمَةِ الْعَبْدِ وَ نِعْمَةِ الرَّبِّ تَعالى ذِكْرُهُ بِالْقَصيرَ
ةِ وَ الطَّويلَةِ فَجَعَلَ تِلْكَ قَصيرَةً وَ هذِهِ طَويلَةً لِأنَّ نِعَمِ اللّهِ أبَداً تَضْعُفُ عَلى نِعَمِ الْمَخْلُوقِ أضْعافاً كَثيرَةً إذْ كانَتْ نِعَمِ اللّهِ أصْلُ النِّعَمِ كُلُّها فَكُلُّ نِعْمَةٍ إلَيْها تَرْجِعُ وَ مِنْها تَنْزِعُ) .
نكته:
اهميت صدقه و كمك به نيازمندان در اسلام
در آيات و روايات اسلامى تأكيد فراوانى بر انفاق در راه خدا و كمك به نيازمندان شده كه در كمتر چيزى اين گونه تأكيد وارد شده است.
اهميت اين مسئله به اندازهاى است كه در قرآن مجيد هنگامى كه به پرهيزگاران نويد بهشت برين را با وسعتى كه به اندازۀ آسمانها و زمين است مىدهد اولين صفت آنها را انفاق در هر حال مىشمارد، مىفرمايد: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ* اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» ؛ و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است*(همان) كسانى كه در توانگرى و تنگدستى، انفاق مىكنند؛ و خشم خود را فرو مىبرند؛ و از (خطاى) مردم درمىگذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد». ١
در جاى ديگر به كسانى كه آشكارا و پنهان در راه خدا انفاق مىكنند وعده مىدهد كه هيچ ترس و اندوهى (در قيامت) در برابر عذابهاى الهى نخواهند داشت: «اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» ؛آنها كه اموال خود را، شب يا روز، پنهان يا آشكار، انفاق مىكنند، مزدشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند». ٢مرحوم كلينى در كتاب كافى در آغاز جلد چهارم، چندين باب با روايات بسيار ذكر مىكند دربارۀ اهميت صدقه و اينكه تأثير عميقى در دفع بلا دارد و موجب افزايش و بركت اموال مىشود از جمله در حديثى از امام باقر عليه السلام مىخوانيم:
«الْبِرُّ وَالصَّدَقَهُ يَنْفِيانِ الْفَقْرَ وَيَزيدانِ فِي الْعُمْرِ وَيَدْفَعانِ تِسْعينَ ميتَةَ السّوءِ ؛نيكى و صدقه فقر را از انسان دور مىكند و سبب طول عمر مىشود و نود (و در بعضى از نسخههاى سبعين به معناى هفتاد) نوع مرگ بد را دور مىسازد». ١
در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است كه فرمود:
«وَلَاَنْ اعْوَلَ أهْلَبَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمينَ أشْبَعُ جَوْعَتَهُمْ وَأكْسُوَ عَوْرَتَهُمْ وَأكُفَّ وُجُوهَهُمْ عَنِ النّاسِ أحَبُّ إلَىَّ مِنْ أنْ احُجَّ حَجَّةً وَحَجَّةً وَحَجَّةً حَتَّى انْتَهى إلى عَشْرٍ وَعَشْرٍ وَعَشْرٍ وَمِثْلَها وَمِثْلَها حَتَّى انْتَهى إلى سَبْعينَ ؛اگر خانوادهاى از مسلمانان را كه فقيرند تكفل كنم، گرسنگى آنها را برطرف سازم، برهنگان آنها را بپوشانم و آنها را از اينكه دست نياز به سوى مردم دراز كنند باز دارم براى من محبوبتر از آن است كه يك حج و يك حج و يك حج، و همچنان امام عليه السلام ادامه داد تا ده حج و ده حج و ده حج تا به هفتاد حج رسيد به جا آورم». ٢
احاديث در اين زمينه بسيار است. با حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام اين سخن را پايان مىدهيم، فرمود،
«بَكِّرُوا فِي الصَّدَقَةِ وَارْغَبُوا فِيها فَما مِنْ مُؤْمِنٍ يَتَصَدَّقُ بِصَدَقَةٍ يُريدُ بِها ما عِنْدَاللّهِ لِيَدْفَعَ اللّهُ بِها عَنْهُ شَرَّ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ إلَى الْأرْضِ في ذلِكَ الْيَوْمِ إلّاوَقاهُ اللّهُ شَرَّ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ إلَى الْأرْضِ في ذلِكَ الْيَوْمِ؛ صبحگاهان صدقه دهيد و به آن علاقهمند باشيد. هيچ مؤمنى نيست كه براى خدا به نيازمند صدقه دهد تا شر بلاهايى كه از آسمان به زمين نازل مىشود در آن روز ازاو باز دارد مگراينكه خداوند چنين خواهد كرد و اين شرور را از او دفع مىكند»