#تعریف_خلاقیت
یک ماژیک را در نظر بگیرید، آن را مثلا برای اولین باربه یک فردباهوش نشان میدهیم فکرمی کنید اولین سؤالی که بپرسد چیست؟ این چیه! جواب: ماژیکه. به چه دردی می خوره؟ جواب: نوشتن. از این به بعد دیگر سؤالهای فرد باهوش حول محور نوشتن خواهد بود و تمام اطلاعات در زمینه ی نوشتن و ماژیک را جمع آوری و طبقه بندی می کند و نگاه می دارد و هر لحظه به روزترین اطلاعات را درمورد آن می دهد ولی در این اطلاعات هیچ دخالتی نمی کند.
حال یک فرد خلاق علاوه براین یک سؤال دیگر می پرسد که این ماژیک غیر از نوشتن به چه کار دیگری می آید؟! پرت کردن، اهرم، بادربش سوت بزنیم، اندازه گیری، خط کشیدن، اشاره کردن، لای درب پنجره گذاشتن تا بسته نشود، ضربه زدن، چای هم زدن و.... پس خلاقیت یعنی پیدا کردن چند مصرف برای یک شیء واحد.
هوش اطلاعات را انباشت می کند و خلاقیت اطلاعات را بهم می ریزد تا به ابداع برسد، با این ماژیک چگونه می توان به محیط زیست کمک کرد چگونه می توان با آن بیزنس کرد، چگونه می توان به دانش کمک کرد و غیره. خلاقیت یعنی رفتن به دنیای ناشناخته ها. زندگی یعنی حرکت، رشد یعنی حرکت، مسیر حرکت ما ناشناخته است بهمین دلیل اکثر انسان ها ترجیح می دهند که حرکت نکنند و فقط دور خودشان بچرخند.
اگر احساس امنیت نداشته باشیم، می ترسیم؛ ترس همیشه مانع حرکت است. ذهن باز از سمت پایین بسته است ولی از بالا باز است و به سمت ناشناخته ها است و نا امنی در آن نیست. اما ذهن بسته هم از سمت پایین بسته است هم از سمت بالاو اگر احساس ناامنی کنیم در ذهن بسته و مخروط برعکس خواهیم ماند. ما ترجیح می دهیم که دنبال چیز نو نباشیم، کشف نکنیم. ما نمی توانیم کشف و پردازش و ابداع را از هم جدا کنیم، یک ذهن فعال در نهایت یک ذهن خلاق است. (ادامه دارد...)
#خلاقیت {قسمت3}
[مباحث کودک متعادل]
https://eitaa.com/zandahlm1357