.......:
#پاسخ_مشاوره
با درود خدمت شما؛
وقتی که انسان ازدواج میکنه ، دیگه باید بپذیره که وارد یک محیط جدید با شرایط جدید شده و سعی کنه یه مقدار تغییرات در خودش به وجود بیاره و خودشو با محیط جدید وفق بده و زن و شوهر پیش از هر چیزی باید هدفشون راضی نگه داشتن همدیگه باشه ، چون یک زندگی مشترک رو با همدیگه شروع کردند و به عنوان همسر و یار و غمخوار و مونس همدیگر باید در کنار هم به زندگیشون ادامه بدهند.
مسلَم هست که نباید پدر و مادر و خانواده های خودشون رو از یاد ببرند و همچنان بهشون سرکشی کنند و معاشرت داشته باشند و احترام اونها رو حفظ کنند اما هر چیزی باید در حد تعادل خودش حفظ بشه. الان خانم شما باید ابتدا نسبت به شوهر و بچه و زندگی خودش مسعولیت و پایبندی نشون بده , بعد نسبت به خانواده پدری...
زیرا که این زندگی متعلق به خودش هست و در هر صورت ابتدا چیزی که بیشتر مربوط به خودش میشه رو باید در نظر بگیره.
پدر و مادر ریشه انسان هستند و احترامشون واجب هست و تا جایی که ممکن هست نباید فرزندان باعث دل شکستی اونها بشوند اما رسم طبیعت این هست که انسان وقتی به سن بلوغ میرسد ، دیگه به نحوی از پدر و مادر جدا میشود و معمولا طبق یک قرار داد اجتمایی به نام #ازدواج ، با یک نفر از جنس مخالف وارد یک زندگی مشترک میشه که در کنار هم به رشد و تعالی یکدیگر کمک کنند و با کمک همدیگه یک زندگی زیبا برای خودشون بسازند و کم کم صاحب فرزند بشوند و این زندگی رو توسعه بدهند و...
اما دوست عزیز ، شاید لازم باشه شما هم اینقدر حساسیت به خرج ندهید ، البته حرف شما هم تا حدود زیادی "منطقی" هست و بهتون حق میدم که با این وضع ، نگران زندگیتون باشی ولی سعی کن از راه درست تر وارد بشی و خدای نکرده طوری رفتار نکنی که ایشون فکر کنه که به خودش و خانوادش بی احترامی میکنی!! باهاش بیشتر حرف بزن و گفتگوهای منطقی و احترام آمیز داشته باش و سعی کن به شکل درست قانعش کنی که کارش اشتباه هست. حالا بعضی وقتها هم از ماشین و خودرو شما استفاده بشه که خانواده همسرت رو جابه جا کنی باز جای دوری نمیره ، وقتی که به خانواده ایشون احترام بذاری ، در حقیقت به همسر خودت احترام گذاشتی و احترام گذاشتن به همسر و شریک زندگی هم احترام به خودت محسوب میشه , چون شما دیگه یک زندگی اشتراکی دارید و در واقع تبدیل به #ما شده اید.
اگر از راه احترام وارد بشی و طوری رفتار کنی که ایشون حس کنه که براش ارزش و احترام قایل هستی ، مطمعنا بیشتر به حرف شما گوش میده و سعی میکنه واقعیتها رو بپذیره.
بهتره که در ایشون حساسیت به وجود نیاری و نظر خودتو به زور و اجبار بهش تحمیل نکنی...
البته بعضی وقتها هم رک بودن و قاطعیت شاید به عنوان یک تلنگر لازم باشد ولی در هر صورت تا جایی که ممکن هست بهتره که احترامات حفظ بشه و با دلیل و منطق و بیان زیبا ، همدیگر رو قانع کنید.
شما دشمن همدیگه نیستید ، یار و غمخوار همدیگر هستید ، زندگیتون مال همدیگه هست ، من و تویی وجود نداره ، شما دو نفر #ما هستید ، برای پیشرفت این زندگی تلاش کنید و رضایت و خرسندی همدیگر رو به دست بیارید و لبخند روی لبهای همدیگه بکارید و موجب شادی و خوشحالی و آرامش همدیگه باشید.
قضیه شما هم به لطف خدا که حل میشه ، یه مقدار دیدگاههای شما متفاوت هست ، ایشون از یک خانواده ای هست که همش میخواد گردش و تفریح و این ور و اون ور باشه و یک حس وابستگی تقریبا شدید به پدر و مادر و خانوادش داره و شما معتقدید که هر کسی بیشتر به زندگی خودش بچسبه و دید و بازدیدها و این طرف و اون طرف رفتنها کمتر باشه و حد و حدود رعایت بشه.
دیگه خانم شما به دلایلی که مطرح شد ، باید سعی کنه وابستگیشو کم کنه و شما هم کمکش کنید اما انتظار نداشته باشید که این جریان سریع و فوری رخ بده ، یک مقدار زمان لازم هست و باید آرام آرام و قدم به قدم این اتفاق بیفته و وابستگیش کمتر بشه و خودش به این نتیجه برسه که با این شرایط کنار بیاد.
فکر میکنم شما هم باید قدمهایی به سمت ایشون بردارید و چندان خشک برخورد نکنید ، بالاخره زندگی هم نیاز به تنوع و دید و بازدید داره ، امیدوارم که هر دوتاتون به یک حد تعادل برسید و همدیگر رو بفهمید و درک کنید.
به همدیگه برای تغییر و تحول فرصت بدید و چندان تحمیل کننده نباشید و شرایطی رو فراهم کنید که طرف مقابل مسایل براش جا بیفته و به یک تحلیل و نتیجه گیری درست دست پیدا کنه.
براتون آرزوی موفقیت و سربلندی دارم🌹🌸
https://eitaa.com/zandahlm1357
باسلام وادب خدمت تمامی دوستان قدیم ##ما کهنه سربازان جنگ، شاید اکنون *پریشان* از دست بعضی مسئولان باشیم اما *پشیمان* نیستیم.
همان *رزمندگان پیادهایم* که *سواری* نیاموخته و به *وسوسهی کسب مال و قدرت* نرفته بودیم.
سن ما کم بود ولی هدفی بزرگ داشتیم.
*تعداد ما* در همه هشت سال جنگ، تنها *۳/۵ درصد* جمعیت کشور بود ولی بار دفاع را تا آخر بر دوش داشتیم و *مردانگی را تنها نگذاشتیم*
ما *غارت* را آموزش ندیدیم. رفتیم تا *غیرت* را تجربه کنیم.
اکنون نیز *فریاد* میزنیم که:
این *حرامیان خائن قافلهی اختلاس* از ما نیستند...
این *گرگهای مال مردم خور* و
این *خوارج خرافه پسند* از ما و وصله ی شهیدان ما نیستند.
*ما* نه اسب امام زمان دیدیم و نه به عشق حورالعین رفتیم ولی با ذکر سالار شهیدان، جنگیدیم.
اما امروز *استخوان در گلو* و *خار در چشم*، از حال و روز امروز مردم خوبمان *شرمندهایم*
شرمنده ایم، با صورتی سرخ.
شرمنده ایم، با دستانی که در فکه و شلمچه و مجنون و دهلران و ارتفاعات وقلل سر به فلک کشیده غرب جا مانده است
ای همه ی آنانی که *احساس پاک* را می شناسید!
*ما*، اگر به جبهه نمیرفتیم، با دشمنی که به تلافی قادسیه، برای هلاک مردم و میهن مان، آمده بود، چه می کردیم؟
پس بچههای ما را *به درستی قضاوت* کنید و
حساب اندکی از ما که *آلوده* شدند و *شرافت* خود را فروختند، به پای همه ما ننویسید.
⚘⚘⚘
*بسیجی م و هرگز نکنم پشت به میدان*
*گر سر برود من نروم از سر پیمان*
*فاسد بود آن خون که به پای تو نریزد*
*ای خاک مقدس که بود نام تو ایران*
⚘⚘⚘
تقدیم به خانواده های محترم شهدا و جانبازان وازادگان.و ایثارگران و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که مرد و مردانه از وجب به وجب این خاک حراست نمودند.
ای جاماندگان از قافله دوران دفاع مقدس برشما درود و سلام
🌹🌴🌹🌴