eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.9هزار عکس
41.6هزار ویدیو
1.9هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 پاسخ به شبهه بودجه ۹۷ موسسات فرهنگی 🔸 بعد از ارائه لایحه بودجه توسط دولت به مجلس، متنی در فضای مجازی دست به دست می شود که با مقایسه بودجه چند نهاد مثل علمیه، جامعه المصطفی، صندوق توسعه فرهنگ قرآنی، ستاد اقامه نماز، راهیان نور و ... با برخی وزارتخانه ها به دنبال شبهه افکنی و تخریب این نهادها است. اما پاسخ اجمالی به این تخریب: 1️⃣ جمع کل بودجه این 13 نهاد فرهنگی، "مبلغ 2250 میلیارد تومان" است در حالی که کل دولت 425000 میلیارد تومان است. یعنی سهم این نهادها از بودجه عمومی دولت فقط حدود است. آیا ما نباید برای نهادهای فرهنگی کشور نیم درصد هزینه کنیم؟ هر چند ممکن است انتقاداتی به برخی از این نهادها هم داشته باشیم. 2️⃣ بودجه این 13 نهاد فرهنگی حدود یک پنجم صندوق فرهنگیان است.⚠️ یعنی با رقم اختلاس صندوق فرهنگیان می توان بودجه 5 سال این موسسات را تامین کرد!!! 3️⃣ انتشار دهندگان این موج تخریبی با ردیف کردن بودجه تعدادی از ها و سپس مقایسه آن با بودجه این نهادها فریاد وا مردما سر داده و این سوال را مطرح می کنند که چرا بودجه نهادهای فرهنگی صرف نمی شود! اما در این لیستها، اعداد مربوط به دستگاهها و وزارتخانه های دولتی به صورت ناشیانه ای شده و با کمتر از میزان واقعی اعلام شده است!!! مثلا بودجه ارگانهای دولتی را اینگونه نشان می دهد که بسیار کمتر از میزان واقعی است: ❌« وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با ۱۶۲ میلیارد تومان (صفحه۵۸۶) سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با ۲۶۰ میلیارد تومان (صفحه ۱۷۴) سازمان غذا و دارو با ۳۳ میلیارد تومان (صفحه ۵۲۹) وزارت صنعت، معدن و تجارت با 97 میلیارد تومان (صفحه ۵۲۹) و ....» ✅ارقام مندرج در بودجه اعلامی دولت بسیار بیشتر از رقمهای فوق است. ببینید: وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از بودجه رقم 1707 میلیارد تومان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری 359 میلیارد تومان سازمان غذا و دارو با 183 میلیارد تومان وزارت صنعت،معدن و تجارت 232 میلیارد تومان و .... بر اساس لایحه بودجه دولت فقط رقم بودجه ای (و نه کل بودجه) وزارت تعاون، میراث فرهنگی و سازمان غذا و دارو برابر 2250 میلیارد تومان است که برابر بودجه 13 نهاد فرهنگی مورد اشاره است!👌 5️⃣ نکته جالب دیگر اینکه حقوق و دستمزد پرسنل وزارتخانه ها جدا از بودجه هزینه ای آنها است. مثلا باید هزینه های حقوق و دستمزد کارکنان وزارت تعاون را به رقم بودجه هزینه ای آن که 1707 میلیارد تومان است اضافه کنیم تا کل بودجه آن حاصل شود در نتیجه رقم بودجه اصلی وزارت تعاون بسیار بیشتر از عدد 1707 میلیارد تومان خواهد شد. ✍️ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: ✅ حکایتی واقعی و بسیار آموزنده : از لحظه ای که در یکی از اتاق های بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های متوجه شدم که زن یک دارد و حالش بسیار است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد شده و یک پسر که در درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد می‌شود. به زودی برمی‌گردیم...» چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که می‌کرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. با موفقیت انجام شده بود. مرد از سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به برگشت. مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه نزد. فقط در کنار همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی‌هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می‌شد. روزی در راهرو قدم می‌زدم. وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم.» نگاهم به او افتاد و ناگهان با دیدم که کارتی در داخل نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که تمام شد. بعد آهسته به من گفت: «خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای عمل جراحیش ام. برای این که نگران آینده‌مان نشود، می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم.» در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز نداشت، اما قلب دو نفر را می‌کرد. https://eitaa.com/zandahlm1357