eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
توکل به معنای تنبلی نیست - @Maddahionlin.mp3
1.93M
♨️توکل به معنای تنبلی نیست! 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام
داستان ضرب المثل 💥ﻓﻮﺍﺭﻩ ﭼﻮﻥ ﺑﻠﻨﺪﺷﻮﺩﺳﺮﻧﮕﻮﻥ ﺷﻮﺩ. فواره چون بلند شود سرنگون شود ﻧﯿﻢﺑﯿﺘﯽ ﺑﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻪﺻﻮﺭﺕ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺩﺭﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﺍﺯ ﺣﺪﻭﺩ ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻭ ﻣﺸﺨﺺ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﻓﻮﻕ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻭ ﺑﻠﮑﻪ ﺷﺄﻥ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ. ﺳﺎﺩﻩﺗﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺷﺨﺺ ﺍﺯ ﮔﻠﯿﻢ ﺧﻮﺩ ﭘﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﻧﻬﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺤﺪﻭﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﺑﺮﺗﺮ ﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﺑﺪﯾﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﻧﻘﺎﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﺮﮐﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺧﻮﺩ ﺟﺎﯼ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺳﻬﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺘﺎﺏ ﺳﻘﻮﻁ ﻭ ﺍﻋﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﺤﻞ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺑﻪﻗﺪﺭﯼ ﺷﺪﯾﺪ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻼﺷﯽ ﻭ ﺍﻧﻬﺪﺍﻡ ﻋﺎﻣﻞ ﺟﺴﻮﺭ ﻣﻨﺘﻬﯽ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ. ﺩﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺑﺎﻻ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭﺻﺮﻓﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻭ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﻗﺮﺍﺭﻣﯽﺩﻫﺪ. ﮔﺎﻫﯽ ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﻭﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺑﮑﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻭ ﻣﻌﺎﻧﺪ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﺭﺗﻘﺎﺀ ﻭ ﺗﺮﻗﯽ ﺑﯿﺶﺍﺯ ﺣﺪ ﺗﺼﻮﺭ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦﺻﻮﺭﺕ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ریشه و داستان مثل ﻫﻨﮕﺎﻣﯽﻛﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺧﻠﯿﻔﻪﯼ ﺩﻭﻟﺖ ﻋﺒﺎﺳﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﺯﯾﺮ ﻛﺎﺭﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺫﻛﺎﻭﺗﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﺩﺍﺷﺖ، ﻛﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ و ﻋﻼﻗﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﻮﺩ. ﯾﻚ ﺭﻭﺯ ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﺎ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﻗﺪﻡﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻍﻫﺎﯼ ﻗﺼﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺟﻌﻔﺮ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻛﺸﻮﺭ، ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎﺗﯽ ﻛﻪ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯽﺩﺍﺩ، ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻓﺘﻨﺪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﯿﺐ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻛﻪ ﺳﯿﺐﻫﺎﯼ ﺳﺮﺥ ﻭ ﺩﺭﺷﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ. ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﯿﺐﻫﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪ. ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﻫﻢ ﻫﺮﭼﻪ ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩ، ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻪﺳﯿﺐﻫﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪ. ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﺎﻕ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ، ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺗﻜﯿﻪﺩﺍﺩ، ﺩﺳﺖﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻼﺏ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﭘﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖﻫﺎﯼ ﻗﻼﺏﺷﺪﻩ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺳﯿﺐﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﭽﯿﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﺩﺳﺖ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﺑﻪ ﺳﯿﺐﻫﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪ. ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ: ﺑﯿﺎ ﭘﺎﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺷﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺮﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺳﯿﺐ ﺑﭽﯿﻨﯽ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﺑﻪ ﺳﯿﺐﻫﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪ. ﺩﺭﻧﻬﺎﯾﺖ ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﮔﻔﺖ: ﯾﻚ ﭘﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮ ﻣﻦ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﺳﯿﺐﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﭽﯿﻦ. ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺩﺳﺖ ﺟﻌﻔﺮﺑﺮﻣﻜﯽ ﺑﻪ ﺳﯿﺐ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﺳﯿﺐ ﺑﭽﯿﻨﺪ. ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﭘﯿﺮ ﻗﺼﺮ ﺍﺯ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ ﻭ ﻫﺮﻟﺤﻈﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯽﻛﺮﺩ. ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﻣﺴﺘﺒﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻩ ﺑﻪ ﺟﻌﻔﺮﺑﺮﻣﻜﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﯾﺴﺘﺪ. ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﻛﻪ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺁﯾﻨﺪﻩﯼ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ. ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩﺍﯼ ﻛﻪ ﻫﺮﻛﺲ ﺳﻌﯽ ﻣﯽﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺤﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﻭﺯﯾﺮ ﻛﺎﺭﺩﺍﻥ ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﺍﺯ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﻭ ﺗﺴﻬﯿﻼﺕ ﻫﻤﻨﺸﯿﻨﯽ ﺟﻌﻔﺮﺑﺮﻣﻜﯽ ﺑﺎ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﭘﯿﺶ ﻣﻨﺸﯽﺩﺭﺑﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﺻﻔﺤﻪﺍﯼ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﺑﺎ ﺟﻌﻔﺮﺑﺮﻣﻜﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﻣﻨﺸﯽ ﺑﺎ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﺑﻮﺩ. ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺄﯾﯿﺪ ﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﻛﻨﻨﺪ. ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ. ﺑﺮﺁﺷﻔﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻣﮕﺮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪﺍﯼ؟ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﺴﺎﺏ ﺑﻪ ﻧﻮﻛﺮﯼ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭼﻪ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺐ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺧﻼﻑ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﻛﻨﻢ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﻛﻨﺎﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﻣﺘﻨﯽ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ. ﻣﺪﺗﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻛﺎﺭﺷﻜﻨﯽ ﺑﯽﻭﻗﻔﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺟﻌﻔﺮﺑﺮﻣﻜﯽ ﻛﻢﻛﻢ ﺍﺧﺘﻼﻓﺎﺕ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ. ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﻛﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻦ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺑﺮﺍﻣﻜﻪ ﺩﺍﺩ. ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﯽﮔﺸﺘﻨﺪ ﻭ ﻫﺮﻛﺠﺎ ﯾﻚ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺑﯽﻫﯿﭻ ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺑﺪﻧﺶ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺗﺎ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻫﻤﯿﻦﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻨﺪ ﺣﻜﻢ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﺖﺧﻂ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺑﺮﻣﻜﯿﺎﻥ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻗﺘﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻪﯼ ﺑﺮﻣﻜﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﺩﻩﺍﯾﻢ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻭ ﻣﻬﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ. ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ. ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻛﺮﺩ. ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺁﻥﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺍﯾﻦﻛﺎﺭ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﻛﻠﯽﺧﻨﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺗﻮ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯽ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺭﻓﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﮔﺮﻓﺘﯽ. ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﺍﺯ ﺷﺎﻧﻪﻫﺎﯼﺷﻤﺎ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺳﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﺳﯿﺐ ﺑﭽﯿﻨﺪ. ﻣﻦ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺫﻟّﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﯼ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺑﺮﻣﻜﯽ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺍﺳﺖ. ﻫﺎﺭﻭﻥﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯽ؟ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﭘﯿﺸﺮﻓﺖﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩ ﺩﻧﯿﺎ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻓﻮّﺍﺭﻩﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻩ،ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺳﺮﻧﮕﻮﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺟﻌﻔﺮﺑﺮﻣﻜﯽ ﭘﺎ ﺑﺮ ﺷﺎﻧﻪ ﻭ ﺳﺮ ﺷﻤﺎ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺳﯿﺐ ﺑﭽﯿﻨﺪ ﻣﻦ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻛﻪ ﺟﺎﻩ ﻭ ﺟﻼﻝ ﺑﺮﻣﻜﯿﺎﻥ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﭘﺲ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺍﻓﻮﻝ ﻭ ﺭﯾﺰﺵ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺍﺳﺖ. https://eitaa.com/zandahlm1357
سؤال👇 سلام دو سوال ۱_بنده سر صندوق رای بودم برای نماز مغرب وضو گرفتم به نیت طهارت و نماز مغرب خوندم ،باز با همون وضو نماز صبح خوندم ،چون وضو باطل نشده بود و شرایط دوباره وضو نبود آیا نماز صبح درست هست ۲_یک نفر نماز شو بست و مشغول نماز شد ،وقتی که شروع به نماز شد متوجه شد قبله کمی کج هست ، اینجا طرف میتونه هنگام نشستن برای سجده و هنگام بر خواستن طوری که حالت نماز بهم نخوره خودشو کج کنه و به سمت قبله کنه؟ مرجع:آیت الله مکارم پاسخ👇 سلام علیکم 1. بله 2. هنگامی که متوجه می شود باید رو را به طرف قبله بگرداند.
سؤال👇 ایا تو تلویزیون که فوتبال و والیبال هم میبین خانمها مورد داره ؟؟؟ یا نه آیت الله مکارم پاسخ👇 سلام علیکم با توجه به اينكه نگاه به اين نوع برنامه ها باعث فساد و تهييج شهوت مى شود، جايز نيست.
سؤال👇 سلام وقت بخیر یه سوال میخوام مطرح کنم نمیدونم درسته یانه طلاق گرفتن از کسیکه دوسش نداری و بهت آزار روحی و جسمی زده و ازش سرد شدی گناهه؟ بطور کلی طلاق گرفتن گناهه؟ یا نه باید بشینی تا تمااام توانت اصلاح کنی پاسخ👇 سلام علیکم اصل طلاق یکی از حلال های الهی است و هرچه حلال است گناه ندارد البته طبق روایات طلاق آخرین مرحله است. راه های مختلف را انسان برود اگر به نتیجه نرسید، آن وقت به طلاق فکر کند.
سؤال👇 سلام علیکم ببخشید دوستم یه سوالی از من کرد که نتونستم به درستی جواب بدهم واون را قانع کنم از شما می‌خواهم که جواب قانع کننده ای به من بدهید در مورد رای دادن: چرا امسال مرجع تقلیدها گفتند که زن می‌تواند بدون اجازه شوهرش برای رای دادن از خانه بیرون برود وسالهای پیش از این خبرا نبود ودر ضمن چرا زن برای بیرون رفتن مثلا سر زدن به پدر و مادر یا صله رحم به جا آوردن یا شرکت در نماز جماعت و... نیاز به اجازه شوهر دارد ولی در مورد رای دادن نیازی به اذن شوهر نیست این چه اسلامی است؟؟ پاسخ👇 سلام علیکم در پاسخ به این شبهه باید گفت: اولا چه کسی گفته است چنین فتوایی برای امسال است و سال های گذشته چنین فتوایی وجود نداشته است؟ ثانیا بر فرض قبول این موضوع که این فتوای جدیدی است (که البته قبول نداریم)، بسیاری از امور مستحدثه یعنی جدید همان زمانی که ایجاد می شود پاسخش داده می شود مثلا آیا پنجاه سال پیش مسأله اجاره رحم وجود داشته است؟ این مسأله ای جدید است که مراجع به آن نیز فتوای داده اند. ثالثا برخی از امور از واجبات است و در واجبات اجازه شوهر شرط نیست مانند اینکه حج بر زن واجب بشود برای انجام آن نیازی به اذن شوهر نمی باشد و همچنین درمان بیماری که برای زن ایجاد می شود و لازم است برای درمان به پزشک مراجعه کند. رأی دادن برای حفظ نظام نیز از واجبات است. درباره صله رحم چون راه های دیگری برای صله رحم وجود دارد اجازه شرط شده است چون صله رحم فقط به خانه اقوام رفتن نیست و درباره دیدار پدر و مادر اگر حقیقتا شوهر اجازه ندهد زن می تواند با اجازه حاکم شرع در موارد ضروری این دیدار را داشته باشد.
سؤال👇 باسلام و خسته نباشید سوالم اینکه اگر کسی بگوید که به عنوان شاهد برم دادگاه به عنوان شاهد پرونده رو امضا کنم در حالی که طرفین رو بنده نمی‌شناسم اشکالی دارد نکته اینکه شخص درخواست کننده از دوستان بنده می‌باشد و میگویید طلاق توافقی می‌باشد با تشکر از شما پاسخ👇 سلام علیکم شهادت دروغ گناه کبیره بوده و حرام است. اگر قرار است شاهد طلاق باشید، اشکالی ندارد اما اگر قرار است برای قضیه ای شهادت بدهید و این شهادت دروغ است، حرام است.
به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد صفحه شاعران ایران زمین .......: @zandahlm1357
animation.gif
4.8K
محمدعلی بن ابوطالب متخلص به حزین از آخرین شاعران سبک هندی و از اعقاب شیخ زاهد گیلانی است. او در سال ۱۱۰۳ هجری قمری در اصفهان زاده شد. زندگی او مقارن سقوط دولت صفوی و آشفتگی اوضاع ایران بود که او را درگیر سفرها و ماجراهای فراوان نمود تا جایی که چندین بار جامهٔ رزم پوشید و به نبرد دشمنان رفت. نهایتاً درگیری یا اتهام‌زنی از سوی گماشتگان محلی نادرشاه افشار در جنوب، حزین را در سال ۱۱۴۶ هجری قمری به هندوستان رمانید که البته هیچگاه از آن و در آن دیار دلخوش نبود. او در سال ۱۱۸۱ هجری قمری در شهر بنارس درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. حزین را صاحب تألیفات متعدد در علوم گوناگون دانسته‌اند که نام بیش از پنجاه عدد از آنها در تذکره‌ها آمده است. زندگینامهٔ خودنوشت او به نام تاریخ احوال از  آن جمله و از مستندات ارزشمند تاریخی راجع به احوال مردمان ایران در دوران سقوط سلسلهٔ صفوی است. دیوان حزین از روی تصحیح استاد ذبیح الله صاحبکار که تصویر آن به زحمت آقای مهرزاد شایان فراهم شده و به کمک هزاران داوطلب گمنام که در بازبینی متن استخراج شده از کتاب چاپی آن مشارکت داشته‌اند به  گنجور اضافه شده است. دیوان او در گنجور طبق این بخش‌بندی در دسترس قرار گرفته است: قصاید غزلیات قطعات رباعیات غزلیات ناتمام اشعار عربی مثنویات https://eitaa.com/zandahlm1357
  به هجران، زاری دلهای خونین ز حد بگذشت یا ختم النبیین ز اشک و آه مهجوران بی تاب جهانی غوطه زد در آتش و آب سپاه درد، با جان در ستیز است لب هر زخم دل، خونابه ریز است جهان از جلوهٔ جان پرورت دور به ما شد تنگتر از دیدهٔ مور شدی تا گنج خلوتخانهٔ خاک ز داغ، اندوخت صد گنجینه، افلاک قد محراب، زین محنت دوتا شد که از سرو سرافرازت جدا شد ز قدرش، سایه بر عرش برین بود که بر پای تو، منبر، پایه می سود کنون در گوشه ای افتاده مدهوش به حسرت یک دهن خمیازه آغوش جدا از پرتو آن روی دلکش به دل، قندیل را افتاده آتش ز داغ هجرت ای شمع شب افروز به شبها، شمع می گرید به صد سوز برافروز ای چراغ چشم ایجاد جهان شد بی فروغت ظلمت آباد به رخ، آرایش شمس و قمر کن شب تاربک هجران را سحرکن به کام دل رسید آخر نقابت درین خلوت، ز حد بگذشت خوابت ز خواب ای مهر عالمتاب برخیز تو بخت عالمی، از خواب برخیز خلاصی ده ز هجران جان ما را به جان منّت نه و بنما لقا را بلند آوازه گردان طبل شاهی ز نو، زن نوبت عالم پناهی قدم بر تارک کروبیان زن علم بر بام هفتم آسمان زن مشرف کن بساط خاکیان را منور منزل افلاکیان را سر، ای خورشید جان از خواب برکن کنار خاک را جیب سحر کن چراغ افروز بزم قدسیان شو رواج آموزِ کارِ انس و جان شو چو از جا، هول رستاخیز خیزد رخ از شرمندگیها، رنگ ریزد نظر بگشا بر احوال تباهم بجنبان لب، پی عذر گناهم https://eitaa.com/zandahlm1357
به نام آن که آذر را چمن ساخت دل دوزخ شرر را انجمن ساخت به ناز افروخت در بزم دل، اورنگ قدم زد بر بساط سینه ی تنگ غمش پروانه را شد کارفرما که سوزد داغ شمع محفل آرا نماید عندلیبان را تسلّی به رنگارنک گلهای تجلّی خراب آباد دل را کرده معمور به داغ خانه زادش صد جهان شور شتابان در هوایش کرده محمل تپیدنهای مرغ نیم بسمل به شوخیهای حسن عشوه آمیز ز مغز داغ مجنون، شورش انگیز دل لیلی ست کار افتاده ی او غزالان سر به صحرا دادهٔ او بلاآموز چشم خوش نگاهان چراغ افروز داغ غم پناهان به شورشهای عشق گام فرسای نمک در دیدهٔ داغ درون سای غمش دارد شرابی آتش آلود برآرد از دماغ کفر و دین دود فلک صید زبون دام عشقش نفس می سوزدم از نام عشقش به هر وادی که گردد شورش انگیز رگ سنگش شود موج سبک خیز قبول قبله گاه کج کلاهان صف آرای قیامت دستگاهان نیازافزای عشّاق جگرریش ز خیل ناز خوبان جفاکیش تسلّی بخش جان ناشکیبا به رعنا جلوه های سرو زیبا چه شمع است این که جان پروانهٔ اوست دل هر ذرّه آتشخانه اوست؟ جهان آیینهٔ آن حسن زیباست فروغ جلوه اش را سینه، سیناست به ناز آورده آن گلگون بَر و دوش چو داغ لاله، عاشق را در آغوش تعالی الله، زهی مسکین نوازی که آموزد به موری، شاهبازی برآرد مشت خاکی را بر افلاک کند افلاک را پیشش کم از خاک دهد بارش به عزّت تا بَرِ خویش رَهِ هوشش زند از ساغر خویش کند آزادش از دلق گدایی به تشریف ردای کبریایی چه مضراب است بر تار نفس باز؟ که تار شعله دارد پردهٔ ساز نفس را تا اثر در دام اسیر است نوای عجز نالی دلپذیر است حزین از پردهٔ دل، زن نوایی شلایین نالهٔ درد آشنایی https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه امر به معروف و نهی از منکر .......: @zandahlm1357
📌میگن امر به معروف اولویت داره یا نهی از منکر؟ ×میگن که خدا در قرآن، همه جا اول امر به معروف رو فرموده و بعدا نهی از منکر رو! ×میگن ما اول باید امر به معروف کنیم، بعدا نهی از منکر کنیم! پاسخ به 👇 🔹البته این حرفشون حرف درستی است ولی نتیجه ای که ازش می گیرن نتیجه غلطی هست. ✴️ مثلا خداوند در قرآن اول فرموده الصلاة و بعدش فرموده الزکات، آیا این به این معنی هست که ما اول باید بریم نماز بخونیم و بعدا بریم زکات بدیم؟؟؟ چه ربطی داره! مگه بحث تقدم رُتبی هست؟ ❌اینکه اول باید امر کنیم و بعدا باید نهی کنیم، نخیر این حرفا نیست❗️ ✅ یه وقت هایی واجب میشه، باید امر به معروف کنیم کجاها؟ جاهایی که ترک واجبی ببینیم؛ امر کردن به اون واجب، میشه ✅ یه جاهایی هم واجب میشه، باید نهی از منکر کنیم کجاها؟ جاهایی که از انجام گناه و حرامی مطلع میشیم، اونجا باید نهی از منکر کنیم 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇
.......: ✅ شهید مجید زین الدین یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت. یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت، رسید به چراغ قرمز...ترمز زد و ایستاد !! یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد : الله اکبر و الله اکــــبر … نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب! اشهد ان لا اله الا الله … هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه!؟ قاطی کرده چرا!! خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : مگه متوجه نشدید ؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن، جلو چشم امام زمان داره گناه میشه! به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه؟ دیدم این بهترین کاره ! همین. 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇
چه زمانی صادر می‌شود؟ هنگامی که یک پرونده در مرحله‌ی دادسرا مورد رسیدگی قرار می‌گیرد، مقام قضایی که وظیفه‌ی تحقیق را بر عهده دارد (بازپرس) پس از انجام تحقیقات لازم اگر متّهم را قابل محاکمه در دادگاه کیفری بداند، قرار مجرمیت صادر می‌کند. به ‌عبارت روشن‌تر، قرار جلب به دادرسی زمانی صادر می‌شود که اولاً رفتاری که ارتکاب یافته است، جرم بوده و ثانیاً دلایل و مدارک معتبری وجود داشته باشد که این رفتار مجرمانه توسط متهم انجام شده است. درواقع، اگر اعمال ارتکاب‌یافته جرم بوده و توسط همین متّهم انجام شده باشند و شواهد و ادلّه‌ی به‌ دست ‌آمده نیز قوی باشند، بازپرس قرار مجرمیت را صادر می‌کند. قرار مجرمیت باید به تأیید دادستان برسد با توجه به اهمیت این قرار و تأثیر آن در سرنوشت پرونده‌های کیفری، این قرار باید پس از صدور به تأیید دادستان برسد؛ و به‌همراه پرونده برای اظهار نظر نزد دادستان ارسال می‌کند تا ظرف سه روز موافقت یا عدم موافقت خود را با قرار صادر شده اعلام کند. طبق مواد ۲۶۸ و ۲۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری اگر دادستان با قرار مجرمیت موافق باشد، ظرف دو روز با صدور کیفرخواست از طریق شعبه‌ی بازپرسی بلافاصله پرونده را به دادگاه صالح ارسال می‌کند. بااین‌حال، چنانچه دادستان با عقیده‌ی بازپرس مخالف باشد و بازپرس بر عقیده‌ی خود اصرار کند، پرونده برای حل اختلاف میان این دو به دادگاه صالح (یعنی دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به جرم را با فرض درست ‌بودن قرار جلب به دادرسی دارد) ارسال و طبق تصمیم دادگاه عمل می‌شود. قرار جلب به دادرسی همان قرار مجرمیت است! متهم نمی‌تواند به قرار مجرمیت اعتراض کند! بنابراین، بعد از صدور این قرار و موافقت دادستان با آن، متّهم باید در دادگاه به ارائه‌ی دفاعیّات خود بپردازد و با صدور این قرار، پرونده از دسترس دادسرا خارج و به دادگاه صالح سپرده می‌شود. حواستان به آخرین دفاع باشد! یکی از مراحل مهم رسیدگی در دادسراها، مرحله‌ی اخذ آخرین دفاع از متّهم پس از پایان تحقیقات و پیش از صدور یکی از قرار‌های نهایی است. با توجه به این‌که قرار مجرمیت هم یک قرار نهایی می‌باشد، باید پیش از صدور آن، آخرین دفاع از متهم گرفته شود. اخذ آخرین دفاع مستلزم ابلاغ احضاریه و صرف وقت طولانی در برخی موارد است. بنابراین، اگر متهم در مرحله‌ی دادسرا برای ارائه‌ی آخرین دفاع خود احضار شود، باید توجه داشته باشد که این احضاریه می‌تواند حاکی از آن باشد که بازپرس می‌خواهد قرار جلب به دادرسی صادر کند. Mr_Vakiil
💠شروطی که زن می تواند تقاضای طلاق کند: دفترچه‌های ازدواج که در دفاتر ازدواج ثبت می‌شوند دارای بند‌هایی هستند که در صورت امضاء از سوی شوهر، زن این اختیار را خواهد داشت که پس از حصول این شرایط راسا در دادگاه‌های خانواده حاضر شده و تقاضای طلاق نماید. در بند «الف» این عقد نامه‌ها آمده است: ضمن عقد نکاح خارج لازم زوج شرط کرد هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نبود، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با او به دست آورده است طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل کند. در بند «ب» آن نیز ضمن عقد نکاح خارج لازم زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر می‌دهد که زن در صورت تحقق شرایطی، از ناحیه مرد وکیل است خودش شخصاً یا با انتخاب فرد دیگری به عنوان وکیل به دادگاه مراجعه کند و پس از اثبات ادعا، درخواست طلاق کند. شروط ضمن عقد نکاح شامل ۱۲ شرط است که به آن شروط دوازده گانه عقد نکاح می‌گویند. این شروط عبارتند از : ۱- زن می‌تواند از دادگاه تقاضای صدور طلاق کند، در صورت خودداری شوهر از دادن خرجی زن و انجام سایر حقوق واجب زن به مدت ۶ ماه. ۲- دومین شرط ذکر شده در عقدنامه که به زن اجازه طلاق می‌دهد، بدرفتاری زوج است به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل کند. ۳- سومین شرطی که با وجود آن زن اختیار طلاق دارد، بیماری خطرناک غیر قابل درمان مرد است در حدی که سلامت زن را به خطر اندازد. ۴- شرط چهارم دیوانه بودن مرد است در زمانی که امکان فسخ وجود ندارد. ۵- پنجمین شرط مندرج در عقدنامه، اشتغال مرد به کاری است که به حیثیت و آبروی زن و مصالح خانوادگی او لطمه بزند در این صورت زن می‌تواند تقاضای طلاق کند. ۶- محکومیت شوهر به مجازات ۵ سال حبس یا بیشتر، یا به جزای نقدی که بر اثر ناتوانی از پرداخت، منجر به ۵ سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعاً منتهی به ۵ سال بازداشت یا بیشتر شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد نیز یکی دیگر از شروط ضمن عقد نکاح است که به زن امکان مطلقه شدن را می‌دهد. ۷- ابتلاء زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خللی وارد آورد و ادامه زندگی را برای زوجه دشوار کند مانند اعتیادی که منجر به بیکاری مرد، فروش اثاثیه منزل و وارد نمودن ضرر به سلامت جسمی و روحی زن و فرزند شود. ۸- هشتمین شرطی است که به استناد آن زن حق طلاق می‌یابد. چنانچه زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند یا اینکه ۶ ماه متوالی بدون عذر موجه غیبت کند، زن می‌تواند با مراجعه به دادگاه و بدون حضور شوهر طلاق خود را ثبت کند. ۹- از جمله مواردی که دادگاه تقاضای زن را برای طلاق می‌پذیرد و در عقدنامه نیز ذکر شده، محکومیت قطعی زوج بر اثر ارتکاب به جرم و اجرای هر گونه مجازات اعم از حد و تعزیر است که مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی زن باشد تشخیص این امر نیز با توجه به وضع و موقیعت زن و عرف و موازین دیگر با دادگاه است. ۱۰- دهمین شرط از شروط دوازده گانه عقد نکاح، بچه‌دار نشدن مرد پس از گذشت ۵ سال از زندگی مشترک به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر است که در این صورت زن می‌تواند تقاضای طلاق کند. ۱۱- همچنین چنانچه زوج مفقودالاثر شود و ظرف ۶ ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود نیز دادگاه حکم طلاق را صادر می‌کند. ۱۲- آخرین شرطی که زوج در عقدنامه آن را امضا می کند و اختیار طلاق را به همسرش می‌دهد، ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر است که در صورت وقوع این مورد، زن حق طلاق را از مرد می‌گیرد. زن علاوه بر شرایط مندرج در قباله ازدواج می‌تواند حق سکونت که اختیار تعیین محل سکونت را به زن واگذار می کند، حق تحصیل و حق اشتغال یا هر شرطی که مخالف اقتضای عقد نکاح نباشد را در سند ازدواج خود با توافق شوهر درج کند. با تحقق یکی از شرایط دوازده گانه و اثبات آن در دادگاه، زن می‌تواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طی تشریفات قانونی نسبت به اجرای طلاق اقدام کند. در مواردی هم اتفاق می‌افتد که مرد و زن بر سر داشتن حق طلاق زن بدون هیچ پیش‌شرطی رضایت دارند یا زنانی در پی دریافت این حق هستند که این مورد خارج ار این دوازده شرط در صورتی محقق می‌شود که مرد در دفاتر استاد رسمی «وکالت در طلاق» را به زن بدهد که در این صورت زن هر زمانی و فارغ از هر پیش‌شرطی می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند. Mr_Vakiil
💠شروطی که زن می تواند تقاضای طلاق کند: دفترچه‌های ازدواج که در دفاتر ازدواج ثبت می‌شوند دارای بند‌هایی هستند که در صورت امضاء از سوی شوهر، زن این اختیار را خواهد داشت که پس از حصول این شرایط راسا در دادگاه‌های خانواده حاضر شده و تقاضای طلاق نماید. در بند «الف» این عقد نامه‌ها آمده است: ضمن عقد نکاح خارج لازم زوج شرط کرد هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نبود، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با او به دست آورده است طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل کند. در بند «ب» آن نیز ضمن عقد نکاح خارج لازم زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر می‌دهد که زن در صورت تحقق شرایطی، از ناحیه مرد وکیل است خودش شخصاً یا با انتخاب فرد دیگری به عنوان وکیل به دادگاه مراجعه کند و پس از اثبات ادعا، درخواست طلاق کند. شروط ضمن عقد نکاح شامل ۱۲ شرط است که به آن شروط دوازده گانه عقد نکاح می‌گویند. این شروط عبارتند از : ۱- زن می‌تواند از دادگاه تقاضای صدور طلاق کند، در صورت خودداری شوهر از دادن خرجی زن و انجام سایر حقوق واجب زن به مدت ۶ ماه. ۲- دومین شرط ذکر شده در عقدنامه که به زن اجازه طلاق می‌دهد، بدرفتاری زوج است به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل کند. ۳- سومین شرطی که با وجود آن زن اختیار طلاق دارد، بیماری خطرناک غیر قابل درمان مرد است در حدی که سلامت زن را به خطر اندازد. ۴- شرط چهارم دیوانه بودن مرد است در زمانی که امکان فسخ وجود ندارد. ۵- پنجمین شرط مندرج در عقدنامه، اشتغال مرد به کاری است که به حیثیت و آبروی زن و مصالح خانوادگی او لطمه بزند در این صورت زن می‌تواند تقاضای طلاق کند. ۶- محکومیت شوهر به مجازات ۵ سال حبس یا بیشتر، یا به جزای نقدی که بر اثر ناتوانی از پرداخت، منجر به ۵ سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعاً منتهی به ۵ سال بازداشت یا بیشتر شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد نیز یکی دیگر از شروط ضمن عقد نکاح است که به زن امکان مطلقه شدن را می‌دهد. ۷- ابتلاء زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خللی وارد آورد و ادامه زندگی را برای زوجه دشوار کند مانند اعتیادی که منجر به بیکاری مرد، فروش اثاثیه منزل و وارد نمودن ضرر به سلامت جسمی و روحی زن و فرزند شود. ۸- هشتمین شرطی است که به استناد آن زن حق طلاق می‌یابد. چنانچه زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند یا اینکه ۶ ماه متوالی بدون عذر موجه غیبت کند، زن می‌تواند با مراجعه به دادگاه و بدون حضور شوهر طلاق خود را ثبت کند. ۹- از جمله مواردی که دادگاه تقاضای زن را برای طلاق می‌پذیرد و در عقدنامه نیز ذکر شده، محکومیت قطعی زوج بر اثر ارتکاب به جرم و اجرای هر گونه مجازات اعم از حد و تعزیر است که مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی زن باشد تشخیص این امر نیز با توجه به وضع و موقیعت زن و عرف و موازین دیگر با دادگاه است. ۱۰- دهمین شرط از شروط دوازده گانه عقد نکاح، بچه‌دار نشدن مرد پس از گذشت ۵ سال از زندگی مشترک به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر است که در این صورت زن می‌تواند تقاضای طلاق کند. ۱۱- همچنین چنانچه زوج مفقودالاثر شود و ظرف ۶ ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود نیز دادگاه حکم طلاق را صادر می‌کند. ۱۲- آخرین شرطی که زوج در عقدنامه آن را امضا می کند و اختیار طلاق را به همسرش می‌دهد، ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر است که در صورت وقوع این مورد، زن حق طلاق را از مرد می‌گیرد. زن علاوه بر شرایط مندرج در قباله ازدواج می‌تواند حق سکونت که اختیار تعیین محل سکونت را به زن واگذار می کند، حق تحصیل و حق اشتغال یا هر شرطی که مخالف اقتضای عقد نکاح نباشد را در سند ازدواج خود با توافق شوهر درج کند. با تحقق یکی از شرایط دوازده گانه و اثبات آن در دادگاه، زن می‌تواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طی تشریفات قانونی نسبت به اجرای طلاق اقدام کند. در مواردی هم اتفاق می‌افتد که مرد و زن بر سر داشتن حق طلاق زن بدون هیچ پیش‌شرطی رضایت دارند یا زنانی در پی دریافت این حق هستند که این مورد خارج ار این دوازده شرط در صورتی محقق می‌شود که مرد در دفاتر استاد رسمی «وکالت در طلاق» را به زن بدهد که در این صورت زن هر زمانی و فارغ از هر پیش‌شرطی می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند. Mr_Vakiil