📣 جلیلی: از سال ۱۳۶۸ به اینطرف شغل کارکنان صنعت سینما را ذیل صیادان فصلی جنوب ثبت کرده‌اند! جلیلی: 🔺اگر مدیر فرهنگی فرهنگ را خوب نشناسد با اندک چیزی ممکن است دچار خطاها و انحراف شود که هم هزینه ها را از بین ببرد و هم کمک لازم را نکند. 🔺وقتی دبیر شورای عالی فرهنگی بودم نامه ای درباره فیلمی آمد و گفتند خیلی مشکل دارد؛ فیلمنامه را گرفتم دیدم مشکلی ندارد؛ فیلم ساخته شد و خیلی دیده شد و نه تنها به امنیت ملی لطمه نزد بلکه خیلی هم کمک کرد. 🔺الان ۳۵ صنف داریم که در صنعت سینما مشغول کارند؛ وقتی می‌بینید از سال ۱۳۶۸ به اینطرف شغل کارکنان صنعت سینما را ذیل صیادان فصلی جنوب ثبت کرده‌اند! این خیلی عجیب است! 🔺لان ۳۴ میلیون بازی کننده رایانه ای داریم که هزاران میلیارد تومان گردش مالی آنهاست؛ این فرصت است برای ما. 🔺وقتی تولیداتی مثل بچه زرنگ و فیلشاه و پسردلفینی دارید که می تواند بازار جهانی پیدا کند اینها فرصت‌های شماست. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

⭕️مداحی زیبا ، روشنگرانه وشفاف حاج صادق آهنگران در بارهء چهاردهمبن دورهء انتخابات ریاست جمهوری ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🍂 🔻#زندان_الرشید ۱۶۴ خاطرات سردار گرجی‌زاده بقلم، دکتر مهدی بهداروند احمد تحت تأثیر حرفهایم قرار گرفته بود. این حرفها را زد و از زندان خارج شد. شاید نیم ساعت طول کشید که سروصدای آمدن استوار احمد بلند شد. از پنجره سلول نگاه کردم. دیدم پنج نفر سرباز، که هر یک سینی بزرگی روی سرشان بود، به طرف سلول ما می آیند. یاد خنچه بردن عروس ها افتادم! احمد صدا می‌زد: «زود زود. حرکت کنید.» از آن طرف هم داد می‌زد: «علی علی، کجایی؟ زود بیا.» او در سلول را باز کرد و به سربازها گفت: «سینی را ببرید داخل.» هر یک سینی را روی زمین می‌گذاشتند. مقدار زیادی غذا، ماست، شیر، و میوه در آنها بود. با دیدن این همه غذا و میوه جا خوردم. عباس و اکبر هم دهانشان باز مانده بود. سربازان از سلول خارج شدند؛ ولی احمد همان طور ایستاده بود و در حالی که لبخند میزد گفت: «علی، چطور است؟ راضی شدی، کافیست؟». - بله احمد. اینها از سر ما هم زیاد است. ما که پنج نفر هستیم نه چهل نفر. اینها برای یک ماه هم زیاد است. - دیگر از این حرفها نزن. شما فقط بخورید تا قوی بشوید. صبح حرفهای شما مرا ناراحت کرد. محمد، سیر بخور تا دیگر غش نکنی. بخور تا سر حال بیایی. او بعد از این حرف ها خداحافظی کرد و از سلول خارج شد. تا در سلول بسته شد، صدا زدم: «عباس فکری کن.» اكبر گفت: فکر ندارد، حمله کنیم، بخوریم.» اكبر گفت: «علی آقا، این ها تا دو روز دیگر بمانند فاسد می شوند.» گفتم: «بشوند. احمد جدیدش را می آورد!» - ساعت ده، استوار احمد آمد و در سلول را باز کرد و با مهربانی گفت: «آقایان، هواخوری.» همراه اكبر و عباس مقداری از غذاها و میوه ها را به سلول محمد و رستم بردیم. آنها با دیدن آن همه میوه ناخودآگاه هورا کشیدند. محمد در حالی که سیگار می‌کشید، گفت: «علی آقا، مائده آسمانی نازل شده؟ باز چه کردی که احمد خام شد؟» - طبق معمول یک فیلم هندی بازی کردم. استوار احمد هم این ها را از زندانی‌های عراقی گرفته است؛ وگرنه حاشا که دولت عراق چیزی به ما بدهد. - بابا، تو دیگر که هستی!. - حالا فعلا این قدر حرف نزن. سیگار را هم بگذار کنار. فعلا برویم هواخوری، بعد برمی‌گردیم. مشغول شو. - هواخوری بروم چه کار کنم؟ تا غذاخوری و میوه خوری است، پایم را از سلول بیرون نمی گذارم. - محمد خودش را روی غذا انداخت و شروع به خوردن مرغ سوخاری کرد. با ولع می‌خورد؛ طوری که همه از خوردن او می‌خندیدیم. اکبر با لهجه تهرانی گفت: «داداش، يواش. مواظب باش. خفه نشوی. هنوز هست.» - شدم که شدم. از ضعیف شدن که بهتر است. رستم هم گفت: «علی آقا، شما سهم ما را بدهید، ما امروز هواخوری نمی آییم. بگذارید با غذاها کیف کنیم و خدا را سپاسگزار باشیم.» ۔ اگر دلتان شکست، ما را هم دعا کنید! با خنده از آنها جدا شدم و همراه اکبر و عباس برای هواخوری و آفتابگیری به حیاط زندان رفتیم. در حالی که با اکبر قدم می زدیم و در و دیوار را نگاه می کردیم، گفت: «علی آقا، خدا خیلی ما را کمک می کند. می داند بهترین کمکی که می تواند به اسرا بکند، در اینجاست نه اردوگاهها.» حالا از کی تا حالا خدا کارهایش را با تو هماهنگ می کند؟ - بابا، خواستم یک حرفی زده باشم! همراه باشید ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

هستی سید شریف، در حاشیه شرح تجرید گوید: اگر بگویی: وجود با اینکه عین واجب است و قابل تجزی و قسمت نیست، بر هیکل‌های موجودات انبساط یافته و در همه ی آنها ظهور پیدا کرده است به طوری که هیچ ماهیتی بدون وجود نیست بلکه حقیقت و عین آنها، همان وجود است و امتیاز ماهیت‌ها از هم به اعتبار تقیدات و تعینات و تشخصات اعتباری است، همانند دریا و ظهور آن در امواج متکثره، با اینکه چیزی جز حقیقت دریا وجود ندارد. اینک در باره کسی که چنین اعتقادی یافته چه می‌گویی؟ گویم: این طوری است برتر از طور عقل که به آن با مناظرات عقلی نتوان رسید و تنها با مجاهدات کشفی قابل تحصیل است و هر کسی را توانی است در حد خود. #کشکول_شیخ_بهاء ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🎥از افتخارات کشور ما این است که تاریخش مملو از تولیدات فرهنگی است 👤سعید جلیلی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری در مناظره‌ی سوم: 🔹همانقدر که آمریکا سعی می‌کند از پیشرفت صنعتیِ ما جلوگیری کند، سعی دارد از پیشرفت فرهنگیِ ما هم جلوگیری کند. 🔹برخی تولیدات فرهنگیِ آمریکا نه فقط علیه انقلاب اسلامی بلکه علیه ایران است. 🔹وقتی می‌خواهیم کار فرهنگی کنیم باید مشخص کنیم برای کودک، روستا، طنز و بخش‌های دیگر چقدر سهم قرار داده‌ایم. 🔹مدیر فرهنگی باید کسی باشد که بین اهل هنر و فرهنگ شناخته‌شده باشد و قدرت راهبریِ جوانان را هم داشته باشند؛ مدیر فرهنگی حتی اگر یک تولیدکنندهٔ قویِ محصول فرهنگی هم نیست، باید حداقل یک مصرف‌کنندهٔ قوی در حوزهٔ فرهنگ باشد. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🎥در دیدگاه اعتقادی فرقی بین زن و مرد نیست 👤مسعود پزشکیان، نامزد انتخابات ریاست جمهوری در مناظره‌ی سوم: 🔹زنان ما هم در همان جایگاه‌هایی که مردان ما هستند می‌توانند قرار بگیرند. 🔹نوع برخورد ما با دخترانی که پوشش متفاوت دارند نباید اجباری و خشن باشد. 🔹همان دولتی که این آقایان به او گیر می‌دهند، الان دولت دنبال برجامش می‌رود نمی‌تواند حل کند. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🎥امروز یک جوان سوئدی ملاصدرا را با زبان ساده در یوتیوب منتشر می‌کند و کلی بیننده دارد 👤سعید جلیلی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری در مناظره‌ی سوم: 🔹تولیدات فرهنگی می‌تواند یک جهان را فتح کند. 🔹فرماندهان ایرانی و عراقیِ مقاومت، حاج‌قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس مثل کیان و مختار مقابل داعش ایستادند. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357