15.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خانه_های_تاریخی_ایران در شهر تبریز، رنگ و لعاب و لهجه خودشان را دارند.
#خانه_صدقیانی، #خانه_گوهریون و #خانه_بهنام از مجموعه دانشکده معماری هنر اسلامی تبریز و آخری #موزه_مشروطه در یک خانه تاریخی در یک معرفی مختصر، سیر فضایی تبدیل حیاطهای اندرونی به سرسرای سرپوشیده در موزه را مشاهده می فرمایید.
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبور خانوادگی خرس سبلان از کنار کوهنوردان
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چند ثانیه آرامش در دل طبیعت
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار #شیرآباد در شهرستان #رامیان، استان #گلستان
آبشار شیرآباد در ۶ کیلومتری جنوب شهر خانببین و در میان جنگلی بسیار زیبا واقع شدهاست. تعداد این آبشارها به هفت میرسد. در نزدیکی آنها چندین غار نیز وجود دارد. غارهای این جنگل به دیو سپید و سمندر معروفاند.
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گَلههای شتر در ترکمنصحرا
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
متعال همان وجود و هستی او است. » اگر قرار شد که دو واجب الوجود باشد، هر دوی آنها باید غنی بالذات بو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«زیرا که هر امری عرضی بر حسب آفرینش و فطرت خویش نیازمند به علت میباشد، از آنرو که معنی عرض بودن آن است که نبوده و سپس پدید آمده است، پس نیازمند به پدید آورنده میباشد. جسم سیاهرنگ محتاج به چیزی است که سیاهی را در او پدید آورد. بنابر این صفت اگر عارض بر شیء باشد، نیازمند به علت است. اگر علت صفت، خودش باشد «دور» لازم میآید، و اگر علت از ناحیه غیر باشد، پس محتاج به غیر خواهد بود. از اینرو هر موجود برای دارا شدن صفت علم نیازمند به اصل علم میباشد، زیرا که ثبوت شیء برای خودش ضروری بوده و نفی آن از او محال است، و نیز در صفت قدرت که منتهی به مقام اصل قدرت میشود، و به همان نحو است، در صفات مشیت و حیات. )
موجودات در سلسله وجود باید به اصل حقیقت وجود منتهی شوند، و وجودی که خودش بذاته علم و قدرت و اراده است، صفات را باید از او سلب کرد. چنانکه امیرالمؤمنین علی علیه السلام در ضمن یکی از خطبههای خویش میفرمایند:
.. و کمال التوحید الاخلاص له و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه. لشهادة کل صفه انها غیر الموصوف و شهادة کل موصوف انه غیر الصفه فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه و من قرنه فقد ثناه و من ثناه فقد جزاه و من جزاه فقد جهله و من جهله فقد اشار الیه
و من اشارالیه فقد حده و من حده فقد عده... [۱]
یعنی: «کمال توحید خداوند، خالص شدن برای اوست، و کمال خلوص بنده، نفی صفات از حضرت او است، زیرا که وجود صفت گواه بر این است که غیر از موصوف میباشد و هر موصوفی شاهد بر آن است که غیر از صفت است. پس هر کس که خداوند
سبحان را وصف نمود، بدون تردید او را قرین چیزی قرار داد، و هر کس که او را با چیزی قرین ساخت [۱]، او را دو تا دانست، و آن کس که به دوگانگی در او قائل شد، بیشک او را تجزیه نمود، و هر کس که او را تجزیه نمود، به او جاهل شد، و آنکه نسبت به او جهل ورزید، به سوی او اشاره کرد، و آن کس که او را مورد اشاره قرار داد محدودش کرد، و آنکه او را محدود نمود، بی شک به شمارش او پرداخت... ».
فهم این معانی به برکت نور ولایت ائمه طاهرین (علیه السلام) حاصل میشود. فمن تابع نور الولایه فعلی هذه الوتیره و الناس لیس لهم نورالولایة فیتوهمون أن القلم هو القلم المعروف، و الحال أن المراد هو من یفیض الروح الی الکلمه و المراد بالکتابة هو صورة المعانی فما یفیض الکتابة فهو القلم. » یعنی: «پس کسی که نور ولایت راهنمای او باشد (درک او از توحید و سایر معانی) به این شیوه و طریق است، و مردمی که نور ولایت بر قلب آنان نتابیده است (به عنوان مثال چنین گمان میبرند که مقصود از «قلم» [۲]، همان قلم معروف است، و حال آنکه مراد از آن کسی است که روح را به کلمه افاضه مینماید، و مقصود از نوشتن، ایجاد صورت معانی میباشد، پس آنچه که منشأ
کتابت و نوشتن (یعنی ایجاد صور معانی) است، قلم خواهد بود. » اگر چه روح کلام آن است که قلم معروف طویل است و مجوف، و در ممکنات چیزی که مجوف نباشد، نیست. ممکن یعنی «فاذا نفخ فی الصور فصعق من فی السماء والارض» [۳]، و «قلم اعلی» نیز چنین است، ولی نه این نی است که آواز او دیگر آوازی است. چنین مردمی از میزان غیر از ترازو چیز دیگری نمی فهمند. لذا از کلمات الهی بدین نحو تعبیر شده است که دارای قشر و روح و روح دیگر الی مالانهایه میباشد، که اگر واعظ به این درجه از فهم نباشد، نباید وعظ کند. لذا غیر از شیعه، سایر فرق اسلام کتاب خدا را پشت سر انداختند «نبذوه وراء ظهورهم». در میان آنان دو فرقه کلامی معتزله و اشاعره پدید آمد. اشاعره ملتفت نشدند که صفات خداوند از جمله علم او عین
ذات او میباشد و گفتند که برای او صفاتی زائد بر ذاتش وجود دارد. در حالی که اگر این صفات واقعا زائد بر ذات باشد، در صورت قابل تصور است، با آنکه این صفات همچون خود ذات قدیمند، که در این صورت باید قائل به «قدماء» شد، و یا اینکه باید این صفات را حادث بدانیم، یعنی به عنوان مثال بگوئیم که او جاهل بود و سپس علم به او افاضه گشت، که در این صورت نیز باید قائل به علت موجده دیگری غیر از ذات حق شد، و این علت موجده صفات نمی تواند ذات خود حق باشد، زیرا که فاقد شیء نمی تواند معطی آن گردد.
خشک ابری که بود ز آب تهی
ناید از وی صفت آب دهی
لذا امام المشککین فخر رازی گوید که نصاری قائل به سه اصل قدیم شدند، و تکفیر گشتند، و حال آنکه ما به قدماء ثمانیه (هشتگانه) قائل شدیم و کافر نشدیم. اما معتزله با شعورتر بودند، و کسانی مثل ابو هاشم معتزلی گفتند که این شرکت است. آنها گفتند که خداوند دارای صفات نیست، اما بدل آنرا دارد. ذاتش اثری دارد که کار صاحب علم را میکند. نادانی که کار دانا را میکند، احتیاج به علم ندارد. ابن ابی الحدید به نیابت از سوی معتزله کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) را که فرمود: «کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه». یعنی: «کمال خلوص بنده، نفی صفات از حضرت حق است. »، مطابق مذهب خویش تفسیر نموده است.
در مقام پاسخ به معتزله گوئیم که علم نمونه او در میان ممکنات است و «فاقد الشیء» چگونه میتواند «معطی الشیء» باشد. این کلام به یک لحاظ بدتر از کلام اشعری است، زیرا که تمام کمالات و اسماء حسنی، و بلکه حقیقت در آنجا است و صانع موجودات عین علم و قدرت است. البته باید دانست که مراد از اتحاد صفات با
------ذات، اتحاد مفهومی نیست، زیرا که سمیع غیر از بصیر و بصیر دارای مفهومی غیر از ذات میباشد. لذا در اصول کافی در باب حدوث الاسماء» روایات نقل شده است، حاکی از آنکه آنچه که باید عبادت شود، مسمی است و نه اسم. «و من عبد المعنی باعتبار الاسم فهو المؤمن» یعنی: «مؤمن کسی است که معنی را به اعتبار اسم عبادت کند».----
[۱]: ١- خطبه اول نهج البلاغه
[۱]: ۱- یعنی او را با صفتش در کنار هم قرار داد.
[۲]: ۲- کلمه «قلم» در آیات و روایات، فراوان دیده میشود. مثل آیه کریمه ن والقلم و ما یسطرون».
[۳]: ۳- یعنی هنگامی که در صور دمیده شود، به دنبال آن هر آنچه که در آسمان و زمین است، به فریاد و فغان آمده.
#نشان_از_بی_نشانها......
#شیخ_حسنعلی_اصفهانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
24ميرزا عبدالله شالچي.pdf
2.2M
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357