#هر_روز_یک_آیه_قرآن
🌺🍃وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرينَ
🌺🍃قطعا، همه شما را با چيزي از ترس،گرسنگي و كاهش در مال ها و جان ها و محصولات آزمايش مي كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان
(قرآن کریم سوره مبارکه بقره آیه 155)
#
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@zandahlm1357
عمر الدريويز - ألم يأن للذين آمنوا أن تخشع قلوبهم - || تلاوات خاشعة •️ tvquran@ ||.mp3
2.62M
🍂||• أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ •||🍂
• القارئ ؛ #عمر_الدريويز
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی ☀️ 9⃣1⃣ قسمت نوزدهم 👈این حدیث خیلی به درد من و شما می خورد. محمد بن فضل
💠☀️💠☀️💠☀️💠
☀️اخلاق مهدوی ☀️
0⃣2⃣ قسمت بیستم
⚠️اندوه خوردن بر امور دنیایی👇
❌یعنی اینکه چیزی از دست ما برود هر چیزی که دنیایی باشد حتی اگر فرزند ،یا عضوی از خانواده ی انسان باشد. این اندوه خوردن خیلی درست نیست!
✅اگر این اندوه خوردن به خاطر از دست رفتن یک چیز آخرتی باشد بسیار عالی است، نه تنها عالی است بلکه کفاره گناهان و ثواب حساب می شود و یک چیز عجیبی است.
👌به قول سعدی که می گوید: ″
🔹گنه کار اندیش ناک از خدای
🔹به از پارسای عبادت نمای″
این گنه کاری که گناه کرده، و می ترسد که خدا او را عذاب کند، بهتر از آن کسی است که عبادت می کند و به این عبادت خودش مغرور است و می گوید من با این عبادت حتما به بهشت می روم.
⬅️این ترس از گناه خیلی فایده دارد! حتی روایت در اصول کافی هم هست در باب گناهان، می گوید اگر کسی گناهی کرده اما می داند که خدا ناظر بود، خدا این را دید و می داند خدا این قدرت را دارد این فرد را عذاب کند یعنی همه ی اینها را می داند، با این حال اگر گناه کرد و پشیمان شد! می گوید خدا این فرد را می بخشد چون قدر و منزلت خدا را کتمان نکرد.
🚫الان متأسفانه هستند خانواده هایی که خمس نمی دهند در توجیه می گوید خمس چیزیست که آخوندها از خودشان در آورده اند. این خیلی حرف بدی است یعنی ″یک واجب اصل دین را منکر می شوند″. ❌
♦️یک موقع است طرف می گوید خمس هست قبول! اما من دوست ندارم بدهم، که فلانی بخورد. خُب، این بحثی دیگر است یعنی طرف خمس را قبول دارد حالا نمی دهد یا طرف به آن روحانی اعتماد ندارد. اما یک موقع است طرف اصلا خمس را قبول ندارد! می گوید آخوندها این چیزها را برای خودشان ساختند. این خیلی بد است و این انکار یکی از اصول اساسی دین است. حواسمان باید باشد که خدای نکرده کار به این جاها نکشد.
🔹ادامه دارد ....
💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق مهدوی" فایل شماره (3)
🎤استاد احسان عبادی
#اخلاق_مهدوی 20
💠☀️💠☀️💠☀️💠
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
آقا یهبار تو حرم امام رضا نشسته بودم نماز میخوندم، سه نفر مذهبی روبهروی ما نشسته بودن یه جورایی مارو نگاه میکردن، گفتم شاید چهره نورانیام جذبشون کرده یا حال عجیبم در نماز شیفتهشون کرده، خلاصه بعد نماز شروع کردن به صحبت بامن، یکیشون گفت من خیلی مردد بودم یه صحبتهایی را باشما بکنم، ولی به حضرت متوسل شدم و استخارهای کردم خوب دراومد، حالا میخوام بگم بهتون، گفتم خب بفرمایید. دیدم جذبم نشده بودن زیاد.
🔻شروع کردن درباره علائم ظهور حضرت صحبت کردن. خیلی حرفه ای و عالی صحبت رو بردن جلو، خیلی هیجانی و حساس کرن بحث رو، ماهم که جوگیر، گفتم آقا اینارو فرستاده برای ما
خلاصه آخرش گفتن چندساله یمانی ظهور کرده و الان تو عراقه و بصورت مخفیانه داره آماده سازی ظهور میکنه، اسمش هم احمدالحسن الیمانی هست، فرزند امام مهدی و همون قائم آل محمده، خلاصه شمارهمو گرفتن که بعدا هدایتم کنن، خیلی پایه بودن.
🔻تو تلگرام یه گروه زدن و باهم صحبت میکردیم، گفتن احمدالحسن امام سیزدهمه که اومده شرایط رو برای ظهور امام دوازدهم آماده کنه😳 این خودش یه معجزهاس بهنظرم، ۲۸ تا امام داشتن
🔻گفتم خب این احمدالحسن که میگید حجت خداست فارسی هم حرف میزنه دیگه؟ گفتن نه عربی فقط، گفتم خب یکی از خصوصیت اماما اینه که به همه زبانها میتونن حرف بزنن، حتی زبان حیوانات هم میفهمن، گفتن نه لزومی نداره، شاید خدا بخواد و بصورت معجزه به امامان عنایت کنه، گفتم آقا شما باید یه دو واحد امامشناسی پاس کنید، اطلاعاتتون پایینه، از امامتون نمیتونید دفاع کنید، این در علم لدنی امام هست، اگر اینطوری نباشه علم امام ناقصه.
بعدا فهمیدم احمدالحسن تو حوزه نجف درس خونده خخخ. چه امامی، مدرسه هم میرفته، فکر کنم یکی دو تا درس هم تجدید شده بوده. شاید میرفته التماس هممیکرده توروخدا پاسم کنید.😭 من امامتونم لامصبا
🔻داستان های اهل بیت و صحبت کردنشون با حیوانات زیاده، امامرضا علیه السلام نشسته بودن، داشتن دوتا کبوتر رو نگاه میکردن و لبخندی به لب داشتن، یکی از یاران از حضرت میپرسه آقا جان دلیل لبخند شما چیه؟ حضرت فرمودن اون کبوتر نر به کبوتر ماده داره میگه، تو رو از همه عالَم بیشتر دوست دارم هیچ چیزی توی این دنیا نیست که بیشتر از تو دوست داشته باشم، مگر این آقایی که اینجا نشسته، علی ابن موسی الرضا
🔹زمان متوکل یه زنی ادعا کرد حضرت زینبه، هیشکی نتونست ادعاشو رد کنه، متوکل از امام هادی(علیه السلام) کمک خواست، حضرت گفت گوشت فرزندان فاطمه بر حیوانات درنده حرام است، لب به گوشت ما نمیزنن، به اون زن گفتن باید بری تو قفس شیر اگه سالم موندی حرفت درسته، زن گفت نه من نمیرم، اگه راست میگید خودتون برید، متوکل دستور داد امام وارد قفس بشه، امام از پلههای قفس بالا رفت و وارد قفس شد، شیرها دونه دونه میومدن کنار حضرت سرشونو میآوردن پایین، دراز میکشیدن روی زمین، حضرت نوازششون میکردن، متوکل گفت سریعتر امام رو از قفس خارج کنید که آبرومون داره میره.
روش خوبیه، احمدالحسن یا هر مدعی دروغین دیگه رو بندازید تو قفس شیر و پلنگ، یا خودشون میگن دروغ گفتیم، یا میخورنشون راحت میشیم، نیازی نیست انقدر وقت بگذاریم اثبات یا نفیشون کنیم
✍حسین دارابی
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
https://eitaa.com/zandahlm1357
💠وقتی شهید شد پلاکاردهایش را جمع میکردند که نفهمیم
مجید شهید شده است. بیآنکه کسی بتواند پیکر بیجانش را برای خانوادهاش برگرداند. کنار دیگر دوستان شهیدش زیر آسمان غم گرفته خانطومان آرام خوابیده است؛ اما چه کسی میخواهد این خبر را به مادرش برساند؟ «همه میدانستند من و مجید رابطهمان به چه شکل است. رابطه ما مادر فرزندی نبود. مجید مرا «مریم خانم» و پدرش را «آقا افضل» صدا میکرد. ما هم همیشه به او داداش مجید میگفتیم. آنقدر به هم نزدیک بودیم که وقتی رفت همه برای آنکه آرام و قرار داشته باشیم در خانهمان جمع میشدند.
وقتی خبر شهادتش پخش شد اطرافیان نمیگذاشتند من بفهمم. لحظهای مرا تنها نمیگذاشتند. با اجبار مرا به خانه برادرم بردند که کسی برای گفتن خبر شهادت به خانه آمد، من متوجه نشوم. حتی یک روز عموها و برادرهایم تا ۴ صبح تمام پلاکاردهای دورتادور یافتآباد را جمع کرده بودند که من متوجه شهادت پسرم نشوم.
این کار تا ۷ روز ادامه پیدا کرد و من چیزی نفهمیدم ولی چون تماس نمیگرفت بیقرار بودم. یکی از دخترهایم درگوشی همسرش خبر شهادت را دیده بود و حسابی حالش خرابشده بود. او هم از ترس اینکه من بفهمم خانه ما نمیآمد. آخر از تناقضات حرفهایشان و شهید شدن دوستان نزدیک مجید، فهمیدم مجید من هم شهید شده است. ولی باور نمیکردم. هنوز هم که هنوز است ساعت ۲ و ۳ نصفهشب بیهوا بیدار میشوم و آیفون را چک میکنم و میگویم همیشه این موقع میآید. تا دوباره کنار هم بنشینیم و تا ۵ صبح حرف بزنیم و بخندیم؛ اما نمیآید! ۷ ماهه است که نیامده است.»
https://eitaa.com/zandahlm1357