🚩 من سر نمی نهم، مگر اندر قدوم یار
🍂 من جان نمی دهم، مگر اندر هوای دوست
#دیوان_اشعار_امام
🏴
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی که دو برادر به دل لشکر میزدند دشمن از همه طرف پا به فرار میگذاشت....
آنگاه که بر زمین افتادند ....
انگاه که فرزند خردسال امام حسن علیه سلام خود را به پیکر بر زمین افتاده عمو رساند
آنگاه که اهل بیت پیامبر به اسارت افتادند
#معرفی_کتاب_عاشورایی
📗 عزادار حقیقی
به قلم؛ محمد شجاعی
( مراتب پنجگانه سیر و سلوک عزادار)
🖋 اینکه داغی که عاشورا در قلبِ تاریخ، برجای گذاشته؛ از حرارت نمیافتد و بعد از ۱۴ قرن، هنوز تاریخ جزئیاتِ واقعهی عاشورا را به یاد دارد؛ جاودانگیِ یک تراژدی دردناک نیست!
💢 عزاداری؛ خود یک #سلوک است، که عزادار را از مرتبهی اول (نازل) به مرتبهی پنجم عزاداری (روح انتقام و معیّت با حسین زمان) سوق میدهد!
اینکه با این تنها نردبان سلوکی، صرفاً بعنوان یک مراسم عزاداری سالیانه روبرو شویم؛ خسارتی است که به فقرِ باطن انسانی، و ضعف معنویِ جامعهی بشری منجر شده است.
کتاب عزادار حقیقی؛ سعی دارد مراتب عزاداری را مفصّلاً شرح داده، و صعود به قلّه آنرا که رسیدن به مقام "أن یرزقنی طلب ثاری مع امامٍ هدیٰ" است، برای عزادار، آسان نماید.
▪️ این کتاب را با عزاداران عاشق اباعبدالله علیهالسلام، به اشتراک بگذارید.
عزادار حقیقی.pdf
1.84M
#کتاب
#عزادار_حقیقی
به قلم : محمد شجاعی
(مراتب پنجگانه سیر و سلوک عزادار)
▪️ سلوک عزادار، از مرتبهی نازل عزاداری (حزن و گریه)، تا مرتبهی عالی آن (أن یرزقنی طلب ثارک مع امامٍ هدیٰ )
🔖 فایل pdf
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🏴🏴🏴🏴🏴 🏴 #مقتل_الحسین_علیه_السلام #مقتل_اصحاب 🔲 هل من ناصر ینصرنی؟!!! ⚜️عشق یکطرفه نیست، فقط اصحاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴
🏴
#مقتل_الحسین_علیه_السلام
#مقتل_اصحاب
🔲 مقتل جناب مسلم بن عقیل
▪️جناب مسلم بن عقیل، پس از پراکنده شدن وبی وفایی کوفیان،همچون افراد متحیر گاهی به طرف راست و گاهی به طرف چپ حرکت می کردند تا اینکه وارد یکی از کوچه های کوفه شدند،و به خانه بانویی به نام«طَوْعه» پناه بردند و آخرین شب عمر خود را در آنجا سپری کردند.
🔆🏴نحوه به شهادت رسیدن جناب مسلم بن عقیل (رحمةالله علیه )
🍂▪️لمّا سَمِعَ [مُسلِمٌ ] وَقعَ حَوافِرِ الخَيلِ، وأصواتَ الرِّجالِ، عَرَفَ أنَّهُ قَد اُتِيَ، فَخَرَجَ إلَيهِم بِسَيفِهِ، وَاقتَحَموا عَلَيهِ الدّارَ، فَشَدَّ عَلَيهِم يَضرِبُهُم بِسَيفِهِ حَتّى أخرَجَهُم مِنَ الدّارِ، ثُمَّ عادوا إلَيهِ فَشَدَّ عَلَيهِم كَذلِكَ، فَاختَلَفَ هُوَ وبُكَيرُ بنُ حُمرانَ الأَحمَرِيُّ ضَربَتَينِ، فَضَرَبَ بُكَيرٌ فَمَ مُسلِمٍ فَقَطَعَ شَفَتَهُ العُليا ، وأشرَعَ السَّيفَ فِي السُّفلى، ونَصَلَت لَها ثَنِيَّتاهُ، فَضَرَبَهُ مُسلِمٌ ضَربَةً في رَأسِهِ مُنكَرَةً، وثَنّى بِاُخرى عَلى حَبلِ العاتِقِ كادَت تَطلُعُ عَلى جَوفِهِ. فَلَمّا رَأَوا ذلِكَ أشرَفوا عَلَيهِ مِن فَوقِ ظَهرِ البَيتِ، فَأَخَذوا يَرمونَهُ بِالحِجارَةِ، ويُلهِبونَ النّارَ في أطنانِ القَصَبِ، ثُمَّ يَقلِبونَها عَلَيهِ مِن فَوقِ البَيت، فَلَمّا رَأى ذلِكَ خَرَجَ عَلَيهِم مُصلِتا بِسَيفِهِ فِي السِّكَّةِ فَقاتَلَهُم.
ترجمه:
▪️مسلم بن عقیل چون صداى سُم اسبان و سر و صداى مردان را شنيد، دانست كه به سراغ وى آمده اند. پس با شمشير به سوى آنان آمد. آنان به خانه يورش آوردند. مسلم سخت با آنان درگير شد و آنان را با شمشير مى زد تا آنها را از خانه بيرون راند. آنان دوباره باز گشتند و باز مسلم سخت با آنان درگير شد. ميان مسلم و بُكَير بن حُمرانِ اَحمرى دو ضربه شمشير، رد و بدل شد. بُكَير ضربتى بر دهان مسلم زد و لب بالاى او قطع شد و شمشير بر لب پايين نشست و دندان هاى پيشين مسلم افتاد و مسلم هم ضربتى بر سر و ضربتى ديگر بر رگ گردن وى زد كه نزديك بود به عُمق [گردنش] رخنه كند.
▪️سپاهيان چون اوضاع را چنين ديدند از بالاى بام خانه بر مسلم هجوم آوردند و سنگ به طرفش پرتاب مى كردند و توده هاى نِى را آتش مى زدند و به سويش مى انداختند. مسلم چون اوضاع را چنين ديد با شمشيرِ برهنه به كوچه آمد و با آنان به نبرد پرداخت.
☄️محمد بن اشعث فرياد زد : " اى مسلم ! تو در امانى .
جناب مسلم فرمود : " امان مردم حيله باز و فاجر ، امان درست نخواهد بود .
✨پس از آن ، به جنگ مشغول شد واشعار حمران بن مالك خثعمى را كه در روز " قرن " سروده بود به عنوان رجز قرائت كرد :
🔅" قسم ياد كرده ام جز به آزادگى كشته نشوم ، اگر چه شربت مرگ را با تلخى وسختى بنوشم .دوست ندارم كه با من خدعه وفريب انجام دهند و اسير سازند .🔅
🔥سپاه ابن زياد(لعنةالله علیه) فرياد زدند : " اى مسلم ! محمّد بن اشعث به تو دروغ نمى گويد وتو را فريب نمى دهد .
◾️✨جناب مسلم اعتنا نكردند وپس از آن كه بر اثر زخم هاى شمشير ونيزه ضعف بر او غلبه كرد ، لشكر بر فشار حمله خود افزودند و ناپاكى از پشت سر، با نيزه خود بر ایشان زد كه از اسب بر زمين افتادند .ایشان را اسير كردند وچون نزد ابن زياد لعین بردند ، جناب مسلم بر او سلام نكردند .
🏴
🏴🏴🏴🏴🏴