eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
hafez 08.mp3
5.06M
صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا
بچه محل امام رضا: خواجه نصیر طوسی از هر چه نه از بهر تو کردم توبه ور بی تو غمی خورم از آن غم توبه وان نیز که بعد از این برای تو کنم گر بهتر از آن توان از آنهم توبه حسن دهلوی دارم دلکی غمین بیامرز و مپرس صد واقعه در کمین بیامرز و مپرس شرمنده شوم اگر بپرسی عملم ابوسعید در راه یگانگی نه کفر است و نه دین یک گام زخود برون نه و راه ببین ای جان جهان تو راه اسلام گزین با مار سیه نشین و با خود منشین مولوی من نگویم زین طریق آمد مراد می طپم تا از کجا خواهد گشاد سر بریده مرغ هر سو می‌طپد تا کدامین سو دهد جان از جسد مردنت اندر ریاضت زندگیست رنج این تن روح را پایندگیست هان ریاضت را به جان شو مشتری چون سپردی تن به خدمت جان بری هر گرانی را کسل خود از تن است جان ز خفت دان که در پریدنست * من ز دیگی لقمه یی بندوختم کف سیه کردم دهان را سوختم یوسفم در حبس تو ای شه نشان هین تو از دست زمانم وارهان زاری یوسف شنو ای شهریار یا بر آن یعقوب بی دل رحم آر ناله از اخوان کنم یا از زبان دور افتادم چو آدم از جنان ای عزیز مصر در پیمان درست یوسف مظلوم در زندان تست در خلاص او یکی خوابی ببین زود فاللّٰه یحب المحسنین جان شود از راه جان جان را شناس یار بینش شو نه فرزند قیاس مزد مزدوران نمی ماند بکار کان عرض وین جوهر است و پایدار سر غیب آن را سزد آموختن کوز گفتن لب تواند دوختن جوش نطق از دل نشان دوستی است بستگی نطق از بی الفتی است دل که دلبر دید کی ماند ترش بلبلی گل دید کی ماند خمش لوح محفوظست پیشانی یار راز کونینت نماید آشکار پنج وقت اندر نمازت رهنمون عاشقون هم فی صلوة دائمون نه زپنج آرام گیرد آن خمار که در آن سرهاست نه با صد هزار نیست زرغباً میان عاشقان سخت مستسقی است جان عاشقان در دل عاشق بجز معشوق نیست در میانشان فارق و مفروق نیست ابوسعید دل کرد بسی نگاه در دفتر عشق جز رویت ندید هیچ رو در خور عشق چندانکه رخت حسن نهد بر سر حسن شوریده دلم عشق نهد بر سر عشق امیدی افتاده حکایتی در افواه کآیینه سیاه گردد از آه این طرفه که آه صبگاهی زآیینه دل برد سیاهی گویند ای نفس دمی مطیع فرمان نشدی وز کرده خویشتن پشیمان نشدی صوفی و فقیه و زاهد و دانشمند این جمله شدی ولی مسلمان نشدی سعدی گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
سؤال👇 سلام با پولی که خمس آن داده شده ومثلا طلا یا سکه یا نقره و... خریداری شده باید زکات آنهم بپردازیم؟ مقلد آیت الله سیستانی پاسخ👇 سلام علیکم دراین موارد زکات صدق نمی کند. اگر این طلا یا سکه خرداری شده برای اینکه بعدا فروخته شود، ترقی آن مشمول خمس است. اگر از طلا استفاده می شود، خمس ندارد.
سؤال👇 سلام ببخشید کسی که آب تنها برای صورتش ضرر داره حکمش برای وضو، گرفتن وضوی جبیره هست یا تیمم مرجع تقلید آیت‌الله مکارم شیرازی آب برای تمام صورت ضرر داره به علت تزریق آمپول پاسخ👇 سلام علیکم هرگاه در اعضای وضو، زخم و جراحت و شكستگى وجود ندارد، امّا به‏ جهت ديگرى آب براى آن ضرر دارد، بايد تيمّم كند، ولى اگر فقط براى مقدارى از دست و صورت ضرر دارد، چنانچه اطراف آن را بشويد كافى است و احتياط واجب آن است كه تيمّم هم انجام دهد.
سؤال👇 سلام وقتتون بخیر. آیا از صدقات مستحب میشه برا کار فرهنگی وجایزه برا بچه های مدرسه برا ترغیب دین استفاده کرد؟ مرجع رهبری. پاسخ👇 سلام علیکم اگر این صدقات به نیت هرکاری خیری داده شده باشد، اشکالی ندارد و اگر برای هزینه کردن برای نیازمندان پرداخت شده باشد که معمول صدقات اینگونه است لازم است حتما در همان مسیر هزینه شود.
سؤال👇 ببخشید وقت نماز صبح تا کجاست؟؟ پاسخ👇 سلام علیکم وقت نماز صبح از اذان صبح تا طلوع آفتاب است و بهتر است تا ده دقیقه پس از آغاز اذان صبر کرد و سپس نماز را خواند.
سؤال👇 سلام علیکم خدا قوت آیا وقتی که اذان ظهر را میگویند بعد تا اذان مغرب نماز قضا میشود؟؟ مثلا اگر دو ساعت که هنوز اذان مغرب را نگفته است بگذرد نماز قضا میشود؟؟ پاسخ👇 سلام علیکم وقت نماز ظهر و عصر از اذان ظهر تا غروب آفتاب است و اگر کسی تا غروب آفتاب نماز را نخواند نمازش قضا می شود.
به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد صفحه شاعران ایران زمین .......: @zandahlm1357
.......: شیخ الامام ابوعلی حسن بن احمد عثمانی از شاگردان زین‌الاسلام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری است که کتاب رسالهٔ قُشیریه یا الرسالة القشيرية في علم التصوف از او را به فارسی برگردانده است. متن رسالهٔ قشیریه از روی نسخهٔ آماده شده به همت همراهان وبگاه تصوف ایرانی به گنجور اضافه شده است. برگردان رسالهٔ قشیریه  
.......:   قالَ اللّهُ تَعالی والَّذینَ جاهَدوا فینالَنَهْدِیَّنَهُمْ سُبُلَنا. ابوسعید خَدری رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گوید پرسیدند پیغامبر را صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم از فاضلترین جهاد، گفت کلمۀ حق پیش سلطان ستمکار گفتن و اشک از چشم ابوسعید فرو ریخت. استاد ابوعلی دقّاق گوید هر که ظاهر خویش را بیاراید بمجاهدة، خدای باطن او را بیاراید بمشاهدة. و بدانک هر که اندر بدایت صاحب مجاهدة نباشد ازین طریقت هیچ به وی نیابد. ابوعثمان مغربی راست کی هرکه پندارد که این در بر وی بازگشایند و هیچ چیز یابد از حقیقت مگر بمجاهدة اندر غلط است. استاد ابوعلی گفت هر که اندر بدایت او را برخاستی نبود اندر نهایت ویرا نشستی نبود. و هم از وی شنیدم اندر لفظ اَلْحَرَکَةُ بَرَکَةْ، حرکات ظاهر برکات سرّ برآورد. بویزید گفت بدوازده سال آهنگر نفس خویش بودم و پنج سال آینۀ دل خویش بودم و یکسال اندر آینه می نگریستم، زُنّاری دیدم بر میان خویش ظاهر دوازده سال در آن بودم تا ببریدم. پس بنگرستم دیگر بار در باطن خویش زُنّاری دیدم پنج سال اندر آن کردم تا چگونه ببرم پس مرا کشف افتاد، بخلق نگریستم همه را مرده دیدم، چهار تکبیر بر ایشان کردم. و از سَرّی همی آید که گفت یا جوانان کار بجوانی کنید پیش تا به پیری رسید که ضعیف شوید چنین که من و اندرین وقت هیچ جوان طاقت عبادت وی نداشتی. ابوالحسن خرّاز راست گفت این کار بر سه چیز بنا کرده اند ناخوردن الّا بوقت فاقت و ناخفتن مگر بوقت غلبۀ خواب و سخن ناگفتن مگر بوقت ضرورت. ابراهیم ادهم گفت مرد بجایگاه نیکان نرسد تا شش عقبه بنگذارد اوّل درِ نعمت دربندد و درِ سختی بر خود بگشاید و دوّم درِ عِزّ ببندد و درِ ذُلّ بگشاید و سوم درِ توانگری ببندد و درِ درویشی بگشاید. چهارم درِ سیری ببندد و درِ گرسنگی بگشاید و پنجم درِ خواب ببندد و درِ بیداری بگشاید و ششم درِ امید ببندد و درِ منتظر بودن مرگ را بگشاید. ابوعمرو نُجَیْد گوید هرکه تنش بر وی گرامی بود دین وی بر وی خوار بود. ابوعلی رودباری گوید صوفی پس پنج روز اگر گوید گرسنه ام ویرا ببازار فرستید تا کسب کند. و بدانک اصل مجاهدة خو باز کردن نفس است از آنچه دوست دارد یعنی خلاف کردن اندر همه روزگار و نفس را دو صفت است شتافتن بشهوات و سرکشیدن از طاعات چون وقت نشستن بر اسب هوا سرکشی کند لگام تقوی واجب بود باز کشیدن و چون حرونی کند بقیام کردن موافقت، تازیانۀ مخالفت بر وی فرو گذاشتن و چون بوقت خشم از جای برخیزد مراعات کردن حال او که هیچ منازلت نیست عاقبت او نیکوتر از عاقبت خشمی که سلطان او برفق شکسته کنی و آتش او بمدارا فرو نشانی و چون شراب رعونت شیرین شود اندر ذوق او، بهیچ چیز آرام نگیرد مگر بمناقب او گفتن و آراستن آنچه چشم وی بر آن افتاده است واجب بود این بر وی بشکستن به رنج و مذلّت و بپوشیدن تا حقارت اصل خویش بداند. و جهد عام اندر عملِ بسیار بود و جهد خاص اندر صافی کردن احوال کی گرسنگی کشیدن و بی خوابی سهل بود و آسان، و معالجت اخلاق بد کردن تا باخلاق نیکو بدل شود صعب است و دشوار. و از پوشیدگیهای آفات نفس و اسرار علّتهای نفس آنست که مدح دوست دارد و هرکه جرعتی از وی بخورد هفت آسمان و هفت زمین بمژۀ چشم بردارد و نشان این آنست که چون این ازو منقطع شود کاهلی و سستی اندر وی پیدا آید. و یکی از پیران اندر مسجد نماز میکرد همه بصف اوّل بسالهای بسیار روزی ویرا عایقی افتاد کی پگاه بمسجد نتوان شد چون اندر آمد بصف آخر بایستاد، بیک چند او را نیز در مسجد ندیدند، از سبب این ازو بپرسیدند گفت چندین ساله نماز قضا میکردم که چنان دانسته بودم که اخلاق بجای آورده ام بخدای، آن روز که مردمان مرا بآخر صف دیدند، خجل شدم، دانستم که نشاط من اندر آن روزگار از رؤیت مردمان بوده است، نمازها قضا کردم. مرتعش گوید چندین حجّ کردم بر تجرید، مرا پیدا گشت که آن همه حظّ نفس بوده است از آنک مادرم روزی گفت سبوئی آب برکش، بر من گران بود، دانستم که فرمان بردن نفس از آن حجّ ها به حظ و شُرب بودست نفس را که اگر از نفس فانی بودمی آنچه حقّ شرع بودی بر من گران نیامدی. زنی را پرسیدند که بزاد بر آمده بود از حال او گفت اندر حال برنائی اندر خویشتن حالها میدیدم پنداشتمی آن قوّت حال است چون پیر شدم آن از من بشد، دانستم که آن قوّت برنائی بوده است و من حال پنداشتم. استاد ابوعلی دقّاق رَحِمَهُ اللّهُ گوید که هیچکس نبود از پیران که حکایت این پیرزن بشنید الّا که بنبخشودند بر وی و گفتند انصاف بازو بوده است. ذوالنّون مصری گوید خدای عزیز نکند بندۀ را به عزّی عزیزتر از آنک به وی نماید خواری نفس او و هیچ بنده را خوار نکند خوارتر از آنک او را از خواری نفس او محجوب کند تا ذلّ نفس خویش بیند. ابراهیم خواصّ گوید هیچ چیز نبود که مرا بترساند الّا که در زیر قدم آوردم. محمّدبن الفضل گوید راحت اندر خلاص یافتن است از آروزهای نفس. ابوعلی رودباری گوید آفت از س