ج29هنر زن بودن4-5-94.mp3
30.19M
✅ *سلسله لوازم جلسات _ هنر زن بودن _ جلسه بیست و نهم*
#چند_همسری #فحشاء #شاهد #نور #امساک
🎙 مدرس: استاد محمد جعفر غفرانی
.......:
۶۶- امانت داری
عبدالرحمن پسر سیابه میگوید:
هنگمی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستانش به در خانه ما آمد. پیش او رفتم. مرا تسلیت داد و گفت:
- عبدالرحمن! آیا پدرت چیزی از خود بجای گذاشته؟
گفتم: نه!
در این وقت کیسه ای که هزار درهم در آن بود به من داد و گفت:
- این پول به عنوان امانت نزد تو باشد و آن را برای خود سرمایه ای قرار بده و سود آن را به مصرف احتیاجات خود برسان، اصل پول را به من برگردان.
من با خوشحالی نزد مادرم رفتم و جریان را به او خبر دادم. شب که شد پیش یکی از دوستان پدرم رفتم. او برایم مقداری قماش خرید و مغازه ای برایم تهیه کرد و من در آنجا به کسب و کار مشغول شدم و خداوند هم برکت داد و روزی زیادی نصیب من فرمود. تا اینکه موسم حج فرا رسید. به دلم افتاد به زیارت خانه خدا بروم. اول نزد مادرم رفته و گفتم مایلم به حج بروم. مادرم گفت:
- اگر چنین تصمیمی داری، پول فلانی را بده. سپس به مکه برو. من آن پول را آماده کردم و به آن مرد دادم. چنان خوشحال شد که انگار پول
راه به او بخشیده ام. چرا که انتظار پرداخت آن را نداشت.
آن گاه به من گفت: شاید این پول کم بود که برگرداندی. اگر چنین است بیشتر به تو بدهم.
گفت: نه! دلم میخواهد به مکه بروم از این رو مایل بودم اول امانت شما را به شما باز گردانم.
بعد از آن به مکه رفتم. پس از انجام اعمال حج به مدینه بازگشتم و به همراه عده ای خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. چون من جوان و کم سن و سال بودم در آخر مجلس نشستم. هر یک از مردم سؤالی میکردند و حضرت جواب میدادند. همین که مجلس خلوت شد، نزدیک رفتم. فرمود: کاری داشتی؟
عرض کردم: فدایت شوم! من عبدالرحمن پسر سیابه هستم.
فرمود: حال پدرت چگونه است؟
عرض کردم: از دنیا رفت!
امام صادق علیه السلام خیلی افسرده شد و برای او طلب رحمت کرد و سپس فرمود: آیا از مال دنیا به جای گذاشته است؟
گفتم: نه! چیزی از خود به جای نگذاشته است.
فرمود: پس چگونه به حج رفتی؟
من داستان رفیق پدرم و هزار درهم را که من داده بودم به عرض حضرت رساندم. امام علیه السلام مهلت نداد سخنم را تمام کنم. در میان سخنم
پرسید:
- هزار درهم پول آن مرد را چه کردی؟
عرض کردم: به صاحبش رد کردم.
فرمود: آفرین! کار خوبی کردی. آن گاه فرمود:
- میخواهی تو را سفارش و نصیحتی کنم؟
عرض کردم: آری!
امام علیه السلام فرمود: (علیک بصدق الحدیث و ادأ الامانة... )
(همواره راستگو و امانتدار باش... ) اگر به این وصیت عمل کنی، در اموال مردم شریک خواهی شد. در این هنگام میان انگشتان خود را جمع کرد و فرمود:
- این چنین شریک آنها میشوی.
عبدالرحمن میگوید: من سفارش آن حضرت را مراعات نموده و عمل کردم. در نتیجه وضع مالیم خوب شد و بجایی رسید که در یک سال سیصد هزار درهم زکات پرداختم. [۱]
----------
[۱]: بحار: ج ۴۷، ص ۳۸۴.
جلد ۲
📚داستانهای بحار الانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ابراهیم مجاب و اما جناب سید امیر محمّد عابد که در گوشۀ انزوا اشتغال بعبادت داشت تا بأجل طب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
وقعه شهادت زید بن علی علیه السّلام
مخصوصا علامۀ مقریزی ابو العباس احمد بن علی شافعی که از اکابر علمای شما است در کتاب معروف خود (النّزاع و التّخاصم فیما بین بنی هاشم و بنی امیّه) فجایع اعمال و افعال آنها را مبسوطا شرح داده که زنده و مرده نمی شناختند برای نمونه دو وقعۀ مهمّ تاریخی و نشانی کاملی از اعمال فجیعۀ این قوم رسوا (بنی امیّه) را بعرضتان میرسانم که آقایان تعجّب نکنید و بدانید آنچه داعی میگویم با سند و اساس است.
و آن وقعۀ مهم شهادت حضرت زید بن علیّ بن الحسین بن علی علیهم السّلام و فرزندش یحیی میباشد که جمیع مورّخین فریقین ثبت نموده اند که چون هشام بن عبد الملک بن مروان در سال ۱۰۵ قمری بخلافت رسید (و آن مردی بود بسیار قسیّ القلب و شدید الغضب) بنای ظلم و تعدّی را گذارد و مخصوصا نسبت به بنی هاشم خود و اتباعش اذیت و آزار را بحدّ اعلی رسانیدند.
عاقبت جناب زید بن علی آن یگانه راد مرد شریف عالم عابد زاهد فقیه متّقی بشام نزد خلیفه بتظلّم رفت در (رصافة) با هشام ملاقات نمود قبل از اینکه حضرت جهة آمدن خود را بیان نماید عوض مساعدت و رسیدگی بکارها و پذیرائی از مهمان تازه وارد آن هم پارۀ تن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم لدی الورود اهانت سختی بآن حضرت نمود و با دشنامهای بدی که زبان حقیر یارای گفتن ندارد آن جناب را از دربار خلافت راند.
چنانچه مورّخین بزرگ ما و شما از قبیل امام مسعودی در ص ۱۸۱ جلد دوم مروج الذّهب و علاّمۀ مقریزی در النّزاع و التّخاصم فیما بین بنی هاشم و بنی امیّه و ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغة و دیگران مفصّلا مینویسند که بعد از فحّاشی و ضربات شدیدۀ وارده و رانده شدن از نزد خلیفه ناچار از شام بکوفه رفت برای بر طرف کردن ظلم نهضتی بر ضدّ امویها تشکیل داد.
یوسف بن عمر ثقفی حاکم شهر کوفه با لشکر بسیاری بمبارزه برخاست آن جناب با شجاعت و شهامت هاشمی مبارزت مینمود و تمثل باین اشعار میجست.
اذلّ الحیاة و عز الممات
و کلا أراه طعاما وبیلا
فان کان لا بد من واحد
فسیری الی الموت سیرا جمیلا
ناگهان تیری از دشمن بر پیشانی مبارکش نشست شربت شهادت نوشیده جان بجان آفرین تسلیم نمود جناب یحیی فرزند آن بزرگوار باتفاق شیعیان در آن هیاهو بدن مبارکش را محرمانه بردند در کنار شهر وسط نهر آب قبری کندند و دفن نمودند پس از گذاردن لحد آب را در نهر جاری نمودند که دشمنها نفهمند قبر آن بزرگوار در کجا است.
ولی مفسدین شرّاندیش بیوسف خبر دادند فرستاد قبر را نبش نموده بدن آن جناب را از قبر بیرون آوردند سرش را از بدن جدا نموده برای هشام بشام فرستادند.
آن نانجیب نااصل ملعون نوشت برای یوسف حاکم کوفه بدن جناب زید را عریانا بدار بیاویزند همین عمل را آن ملاعین اجراء نمودند و در ماه صفر سال ۱۲۱ قمری بدن ذریّۀ رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را برهنه بدار آویختند چهار سال تمام بدن آن عالم زاهد پاره تن رسول اللّه بر بالای دار ماند تا سال ۱۲۶ که ولید بن یزید بن عبد الملک بن مروان بخلافت رسید امر نمود استخوانهای آن بزرگوار را از دار فرود آورده آتش زدند پس از سوختن خاکسترش را بباد دادند؟!
#شبهای پیشاور....
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani - سقای تشنگان - محمد اصفهانی.mp3
7.75M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
من زاده علي مرتضايم
من شاهباز ملک لافتايم
فضل و شرف همين بس است برايم
که خادمم به درگه حسيني
والله ان قطعتمو يميني
خدمتگزار زاده بتولم
من باغبان گلشن رسولم
زفسردگي گلشنش ملولم
دارم دل شکسته و غميني
والله ان قطعتمو يميني
سقاي تشنگان بي پناهم
دشمن اگر چه گشته خار راهم
من يک تنه حريف اين سپاهم
اني احامي ابدا عن ديني
والله ان قطعتمو يميني
افتاده ام کنار آب لغزان
آيم بر آب و قلب من فروزان
در آب و آتشم چو شمع سوزان
سوزم ز خاطرات آتشيني
والله ان قطعتمو يميني
يا رب مددکن اين فرس برانم
وين آب را به خيمه گه رسانم
ديگر چه غم که بعد از آن نمانم
جانم فداي عشق نازنيني
والله ان قطعتمو يميني
در خاک و خون دلم از اين غمين است
که از عطش لب تو آتشين است
دستم جدا فتاده بر زمين است
در فرق من عمود آهنيني
والله ان قطعتمو يميني
اني احامي ابدا عن ديني
#حسان
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آغوش #امام_زمان عج همیشه بازه برای پذیرش ما...
🌹 #به_تو_پناه_نبرم_چه_کنم
◾️◾️◾️◾️
۹۶. نخستین کلام مهدی علیه السلام یاد حسین علیه السلام است. الزام الناصب
۹۷. اگر انسان واقعاً جرعه ای از شربت گوارای محبت به امام خود را چشیده باشد، چنان شود که خواب را از چشم ببرد و لذّت را از طعام و شراب. نجم الثاقب
https://eitaa.com/zandahlm1357