eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
864 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
294 ویدیو
1.7هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان صفحه‌ی ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/zane_rooz_mag/ ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
درباره دروازه قرآن شیراز شیراز در قديم دارای شش دروازه بوده است كه از آن ها فقط دروازه قرآن به جا مانده است. اما مردم شیراز هنوز به محل دروازه های قدیمی اشاره می کنند که عبارتند از: دروازه قرآن، دروازه اصفهان، دروازه سعدی، دروازه قصاب خانه، دروازه کازرون، دروازه شاه داعی. دروازه قرآن بیش از ۱۰۰۰ سال پیش به دستور امیر عضدالدوله دیلمی ساخته شد و به دستور او، قرآنی در آن گذاشتند تا مسافران به سلامت از زیرش عبور کنند. در دوره زندیه کریم خان زند این دروازه را بازسازی کرد و اتاقی به بالای آن افزود و دو جلد قرآن بزرگ نفیس، به خط سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری، در اتاقک بالای آن جای داد. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
علی شیمیایی که بود؟ علی حسن المجید التکریتی معروف به علی شیمیایی از شخصیت های مهم حزب بعث و پسر عموی صدام حسین و مدتی وزیر دفاع عراق بود. وی در تصمیم گیری های مهم زمان ریاست جمهوری صدام حسین شرکت داشت و مأمور سرکوب شورش های منطقه ای بود و به دستور صدام، سلاح های شیمیایی و میکروبی را علیه مردم عراق و ایران به کار گرفت. در پی اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۰۳ دستگیر و محاکمه شد. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
جواب ابلهان در «امثال وحکم» اثر دهخدا آمده: نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد ، روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید. از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند... شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند! روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. روستایی گفت: «اسب تو خر مرا لنگ کرد!» شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود! روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سؤال کرد، شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به روستایی گفت: «این مرد لال است؟» روستایی گفت: «این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته.» قاضی پرسید: «با تو سخن گفت؟» او جواب داد که: «گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت.» شیخ پاسخی گفت که زان پس در زبان پارسی مثل گشت: «جواب ابلهان خاموشی است» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
یهودی بامرام سلیمان حییم در سال ۱۲۶۶ در تهران و در خانواده ای یهودی به دنیا آمد. پدرش اسحاق و مادرش خانم هردو از یهودیان شیراز بودند. حییم با تألیف نخستین فرهنگ لغت دوزبانه ی انگلیسی و فارسی خدمت بزرگی به زبان فارسی کرد.او در این مسیر تلاش های بسیاری کرد به طوری که در یکی از سفرهای تحقیقاتی خود گِل سرشور و سنگ پا و سنجد را با خود به انگلستان برد و از مقامات علمی آنجا، خواست تا برای آن ها لغات انگلیسی وضع کنند. او علاقه ی خاصی به ادبیات ایران داشت و به آن عشق می ورزید. در آخرین دقایق زندگی اش در حالی که روی برانکارد بود، از همراهانش خواست کتاب حافظ یا سعدی برایش بیاورند تا در بیمارستان مطالعه کند، که اجل مهلتش نداد. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
بیمار یا بی مار نقل شده: در زمان ابن سینا طاعونی سخت در همدان شیوع پیدا کرد، ابن سینا متوجه شد که تنها عامل این بیماری موش است، پس دستور داد هرکس می خواهد از طاعون در امان باشد، در خانه اش مار نگهدارد تا با خوردن موش توسط مار، طاعون از بین برود، همچنین برای تقویت و زیادشدن زهرمار دستور داد جامی از شراب قرمز در سر راه مار قرار دهند، تا مار توان شکار موش بیشتری داشته باشد. بعد از آن هر شخص طاعونی که به شفاخانه می آمد، مشخص می شد که در خانه اش «مار» نداشته که مبتلا به طاعون شده، لذا می گفتند او بی مار است یعنی در خانه اش مار ندارد. به افتخار این پزشک ایرانی، علامت داروخانه در دنیا «ماری پیچیده به دور جام، در حال نوشیدن شراب» ثبت شد و کلمه ی بیمار در فرهنگ ما ماندگار شد. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
انسان قدم به قدم طاغوتی می شود به نقل اژ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حجت الاسلام رحیمیان نقل می کنند: در جماران، بعد از اینکه اتاقی در مجاورت اتاق کار امام ره برای حاج احمد آقا ساخته شد، با توجه به اینکه در دو ضلع آن ایوان باریکی به ارتفاع حدود ۵/۱ متر از کف حیاط بود، نرده ای فلزی روی لب ایوان نصب کردند. حاج احمدآقا برایم نقل کرد (نقل به مضمون): «یک روز امام سرزده به این طرف آمدند و آنگاه که دیدند، بعد از اتمام اتاق، باز هم کار جدیدی روی ایوان انجام شده است، با تلخی به این کار و هزینه جدید اعتراض کردند.» حاج احمد آقا در ادامه گفت: «در ذهنم خطور کرد که الان جواب قاطعی به امام ره می دهم که به خوبی قانع شوند» علی، فرزند حاج احمد آقا در آن زمان دوسه ساله بود و بسیار مورد علاقه امام. خدمت امام عرض کردم: «علی نوپاست و مدام اینجا می آید. اگر از این ایوان پایین بیفتد، ضربه مغزی می شود به همین جهت نرده را درست کردیم.» امام درنگی کردند و فرمودند: «انسان قدم به قدم طاغوتی می شود! در هر قدم هم برای خود دلایلی پیدا می کند.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
«مشهدی» از کی لقب رسمی شد؟ «مشهدی» که لقبی برای زائران حرم رضوی است از کجا آمده و از کی میان مردم رواج یافته؟ خیلی‌ها نمی‌دانند که کار، کار شاه عباس بود که به این لقب در میان ایرانیان رسمیت بخشید. لقب «مشهدی» از حدود ۴۰۰ سال پیش و بنا به فرمان شاه عباس صفوی رواج یافت. وی اجازه داد که زائران حرم رضوی مانند کربلایی‌ها و حاجی‌ها به «مشهدی» ملقب شوند و این پیشوند را در اسمشان به‌کار برند و در مکاتبات و اسناد از این لقب استفاده کنند. البته فقط همین نبود و شاه عباس برپایی مراسم آیینی برای بدرقه و استقبال از زائران حرم رضوی را تشویق و ترویج کرد و معلوم است خودش برای بهسازی راه‌ها و ساخت کاروانسراها و همچنین بازسازی و تزیین حرم رضوی اقدام کرد. باز هم فقط همین نبود و ماجرای شاه عباس و حرم رضوی این بود: «اگرچه اغلب شاهان صفوی به زیارت آرامگاه امام رضا (ع) می‌رفتند اما بیشتر سفرهای زیارتی به مشهد در زمان شاه‌عباس اول صورت گرفت و معروف‌ترین سفر او به‌دنبال نذری که داشت رفتن با پای پیاده به مشهد بود. مسافت بین اصفهان تا مشهد در مدت ۲۸ روز طی شد و شاه‌عباس روز چهاردهم جمادی‌الثانی سال ۱۰۱۰ قمری به مشهد رسید و ماه‌های رجب، شعبان و رمضان را در آنجا عبادت کرد. وی روزها به آستانه رضوی می‌رفت و مانند خادمی به خدمت مشغول می‌شد». @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
سابقه برگزاری نماز جمعه به عصر صفویان بازمی گردد، نماز جمعه فریضه ای بود که با رسمیت یافتن تشیع به وسیله ی صفویان برای اولین بار در ایران برگزار شد. علت آن طعنه های مذهبی عثمانی ها و تلاش علما و دولت صفوی برای یک دست کردن عقاید مردم بود. در این دوره شیخ الاسلامی و امام جمعه بودن نیز منصب دولتی بود که از سوی شاه و حکومت انتخاب می شد. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مد و پوشاک زنان در دوره قاجاريه مد لباس زنان عصر قاجار همیشه از اندرون شاه سرچشمه می گرفت و تقلید می شد. از این رو لباس های نو ابتدا میان شاهزاده خانم ها و زن های اعیان و سپس بین سایرین معمول می گردید. دوستعلی معیرالممالک در اثر خود به بیان این واقعیت می پردازد که مد در آن وقت از اندرون بیرون می آمد و زن های شهر پیوسته چشم بدانجا داشتند تا از آن ها پیروی نمایند. علی رغم اینکه حکومت قاجار توسط آقامحمد خان (۱۲۱۲-۱۱۹۳ ق) تأسیس گردید. ولی تقاخر و ابهت لباس های سلطنتی صفویه در زمان جانشین وی، یعنی فتحعلی شاه دوباره رواج یافت. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
خودزنی فرمانروایان در «تاریخ طب و بهداشت در ایران باستان» آمده است: «از قدیم فرمانروایان می خواستند بیشتر عمر کنند و دشمنان شان را از پای درآورند. در تاریخ طب ایران باستان به نکته ای برخورد می نماییم که به «مهردادیسم» معروف است. توضیح آن که مهرداد پادشاه پونتوس (ایالت کنار آسیای صغیر) دشمن زیاد داشت. او از ترس آن که مبادا روزی او را از پای درآورند، خودش را کم کم به زهر عادت داد؛ اول مقدار بسیار کمی زهر خورد، تا اینکه بعداً مقدار آن را زیاد کرد. این امر که در عصر جدید برای سرم ضد دیفتری و کزار بر روی حیوانات عمل می کنند، از آن زمان سرچشمه گرفته است.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
اولین مسلسل ایران را مظفرالدین شاه از روسیه وارد کرد که مسلسل ماکزیم یا شصت تیر نام داشت!عکس فوق، رضاخان در حال آموزش کار با این مسلسل است. او چندی بعد به رضاخان شصت تیر معروف شد! @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
هفته‌نامه زن روز
کلاه یا پوشش سر ریشه در اعماق تاریخ ایرانی عاطفه میرافضل در کافه تاریخ آمده است: میان ایرانیان قدیم کلاه یا پوشش سر نیز از مهم ترین قسمت های لباس به شمار می رود و قبایل مختلف و سکنه شهرهای گوناگون و همچنین اصناف به وسیله ی طرز پوشش سر از یکدیگر متمایز می شوند. در سفرنامه پولاک آمده است: «بنا به مشاهدات جهانگردان خارجی، ایرانیان از جمله مردمانی بودند که برای موضوع پوشاک خود بسیار اهمیت قائل می شدند. طبق مشاهدات جهانگردانی که در عصر قاجاریه از ایران بازدید داشتند؛ ایرانی ها برای لباس زیبا اهمیت بسیار قائل هستند و بسیار دوست دارند که برازنده و تمیز لباس بپوشند و این امر حتی در مورد کسانی که پا به سن گذارده اند نیز صادق است. برخلاف سایر کشورهای اسلامی حتی در میان طبقات کارگر و فرودست به استثنای درویش ها به ندرت آثار غفلت و تسامح در لباس پوشیدن مشهود است. به همین دلیل صحبت از لباس و اسب نقل مجالس جوانان است و آن ها برای این دو چیز ارقام بسیار زیادی خرج می کنند. کلاه یا پوشش سر نیز از مهم ترین قسمت های لباس به شمار می رود و قبایل مختلف و سکنه شهرهای گوناگون و همچنین اصناف به وسیله ی طرز پوشش سر از یکدیگر متمایز می شوند. البته لازم به ذکر است که به جای عمامه، از زمان سلطنت قاجاریه کلاه های تاتاری از پوست بره رواج یافته است. این کلاه عبارت است از یک مخروط مجوف به ارتفاع تقریباً ۳۵ سانتی متر که انتهای فوقانی آن به داخل تا شده است. آن قسمت را که تا خورده است به طور جلو یا قدری به پهلو بر سر می گذارند. در داخل کلاه مقوا می گذارند که محکم و استوار باشد و آن را از کتان گلدار قرمز آستر می نمایند.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97