voice.ogg
1.33M
نوحه
🔘 من ایرانم و تو عراقی.......
◾️ چه فراقی، چه فراقی .....
🔘 بگیر از دلم یه سراغی....
◾️ چه فراقی، چه فراقی.....
🔳 السلام علی ساکن کربلاء....
با صدای محمد حسین پویانفر
🍃🌷🍃
چه غافلند #دنیا_پرستان و بی خبران، که ارزش شهادت را
در #صحیفه_های_طبیعت جستجو
می کنند
و وصف آن را در سروده ها و حماسه ها
می جویند
و درکشف آن از هنر #تخیل و
کتاب #تعقل مدد می خواهند
و حاشا!
که حل این معما جز به #عشق میسّر نگردد.🦋
2⃣
#زندگی_نامه✨
شهید فوزیه شیردل دوم اردیبهشت ۱۳۳۸ در شهر کرمانشاه و در خانوادهای #متدین و مومن متولد شد
پس از طی دوران طفولیت در سن 7 سالگی به مدرسه رفت و از آنجا که در خانوادهای مذهبی رشد یافته بود، به نماز خواندن و روزه گرفتن بسیار #پایبند بود.🌱
دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت
و تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد.
اما به علت علاقه به امورات #پزشکی و خدمت به جامعه ،
به عنوان بهیار در بیمارستان کرمانشاه قبول شد و دوره کار آموزی خود را گذراند.🍂
4⃣
#اعزام_به_پاوه✨
نوبت تقسیم نیروها بود اکثر دوستانش می خواستند کرمانشاه بمانند تا شرایط کاری راحت تری داشته باشند.
اعلام شده بود بیمارستان پاوه بیمارستان خیلی مجهزی نیست .
فوزیه تصمیم گرفت به پاوه برود
چون معتقد بود ⚡️خدمتش #اجر بیشتری دارد و شغل پرستاری
یعنی دست و پنجه نرم کردن با همین سختیها⚡️
و در نتیجه به پاوه منتقل شد و حدود سه سال در آنجا
#عاشقانه خدمت کرد🌼
5⃣
#علاقه_به_امام✨
فوزیه علاقه زیـادی به امام داشت و در اتاقش #عکسی از امام خمینی را نصب کرده بود.
یک روز رئیس بیمارستان دکتر عارفی(که بعدا به خارج فرار کرد)
برای سرکشی به اتاقها آمد ؛
تا عکس امام را دید با عصبانیت از فوزیه خواست که عکس را بردارد
در غیر اینصورت یک ماه از حقوق خبری نیست.
فوزیه در جواب او گفت:
🌹اتاق #متعلق به من است و دوست دارم عکس به دیوار اتاق نصب باشد
و اگر اخراج شوم عکس را بر نمیدارم ؛ من برای اعتقادم ارزش قائلم.
* دوست دارم عمرم را بدهم تا یک دقیقه به عمر امام اضافه شود*🌹
6⃣
#دل_مهربان✨
فوزیه برای همکارانش #احترام بسیار قائل بود
از همه مهم تر برای #مستخدمین بیمارستان احترام قائل بود.
خودش غذای آنها را می گرفت و برایشان به داخل اتاق می برد.
یکی از مستخدمین بیمارستان همیشه به فوزیه می گفت :
تو مهربانی و دلت #پاک است
یقینا #شهید می شوی🌺
7⃣