eitaa logo
آذرخش
55 دنبال‌کننده
386 عکس
407 ویدیو
101 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الحسین. مدرسه نواب! آسمان، بوی مِهر می داد و حس و حال ِدانش آموز را داشتم که در اوج خجالت و تنهایی وارد مدرسه جديد می‌شود! عصر جمعه بود و مدرسه بسیار دیده می‌شد ! به جز چندطلبه شهرستانی و یک طلبه _که برای خیر مقدم آمده بود _ کس دیگری مشاهده نمی شد! نه کسی را می‌شناختم و نه کسی مرا می‌شناخت! بارم را زمین نهادم و گوشه ای در تنهایی خود فرورفتم! وای خدای من! من از تنهایی بیزارم و از تنها ماندن می ترسم! تنهایی قلبم را کرده بود! خیلی دلم میخاست با برخی از دوستانم، تماس بگیرم تا گرمای کلام شان، این قلب سرد را حرارت و آرامش بخشد! آنکه از همه مشتاق تَرَش بودم، امکان زنگ زدنم نبود لکن رفقای دیگر، این نخل ِسرمازده را گرما بخشید! با هم کلام شدم ، به حسین زنگ زدم و قدری از گفت و گو با بهره بردم . با حرف های کلی خندیدم و آرام گرفتم! البته ناگفته نماند با یکی از رفقایم که همیشه صدایش در گوشم نواخته است، نیم ساعت صحبت کردم، آری ام را می گویم! خدایش به سلامت دارد! اگر _زبانم لال _یک روز خورشید لبخندش کوتاه شود دیگر میل خندیدن نخواهم داشت! مدام زیر لب زمزمه می کردم : «این نیز بگذرد! مگر در مدرسه عج کسی را می شناختی؟!» از کوله ام، بالشتی ساختم و بر هم نهادم تا خواب غفلت، همه تنهایی هایم را از یاد ببرد! فردا چه می‌شود؟! چه کسانی می آیند؟ چه می گذرد؟ چه ها گفته می شود؟! برنامه سال آینده چه خواهد بود؟! به دامان حضرت ع پناه بردم و آینده را به سپردم که او قدرتمند ترین مهربانان است ... @zarakhsh