بسمه تعالی
در امتداد گرگیاس
اگر سرچشمه نسبی گرایی را بجویم و در پی منشا آن بکاویم، تاریخ، دستان ما را در دست #گرگیاس و #پرتاگوراس می گذارد.
در روزگار #ارسطو، علف هرز سفسطه در باغ و بوستان جامعه سبز شده بود و مغالطه و کلاه برداری در #دادگاه بی داد می کرد و اساساً خورشید #منطق از پشت ابر های سیاه نسبی گرایی و مغالطه کاری طلوع کرد.
اوضاع آشفته اندیشه،روح ارسطو را بر آشفتد و او را به تدوين منطق و مبانی درستِ اندیشه وا داشت.
عاشقان اندیشه و شاگردان ارسطو، پا به پای تاریخ، دانش منطق را پیش برده و امروزیان آن را به #کمال رساندند و آتش نسبی گرایی به خاموشی که نه اما به خاکستر شدن گرایید و بسیار کام #عقل و #حقیقت از این رویداد شیرین شد.
هنوز شیرینی این پیشرفت علمی بر کام عقل و حقیقت ننشسته بود که باد انحراف و #مادیگری وزیدن گرفت و دوباره خاکستر نسبی گرایی شعله برافروخت و آتش مغالطه بر دامن عقل و حقیقت نشست.
امروزه برخی از فیلسوفان ، بر شاخه های درخت اندیشه نشسته اند و #تبر نسبی گرایی تیز می کنند، غافل از آنکه بیخ و بن خود را نشانه رفته اند و به زودی از فراز درخت سبز اندیشه #سقوط می کنند و زمین خوردن آنان دردناک است!
آنان،نسبی گرایی کهن را لباس #مدرنیته پوشاندند و جالب آنکه خود نیز از این فریب، غافل و شادمان اند.
در نگاه آنان، آسمان ِحقيقت بر زمین افتاده و در هم #شکسته و هر مکتب و اندیشه ای تکه ای از آن را به غنیمت برداشته است!
شگفتا که آسمان حقیقت در نگاه انان ماهیت یکسان و پیراسته از #تناقض ندارد چراکه مکاتب فکری امروز ، اندیشه هایی متناقض دارند آنقدر که نمی توانند زیر یک #آسمان جمع گردند چه رسد به اینکه از یک آسمان باشند.
باز شگفتا!! که در نگاه آنان هر مرز و بوم باور های متناسب با #مزاج خود را می آفریند و باید محترم شمرده شود.
اگر چنین است پس چرا غرب به شدت به #تخریب آداب و رسوم ملت ها و #تبلیغ فرهنگ خود می پردازد مگر همه اندیشه ها حق و حقیقت نبودند!!!؟؟
#کلام
#فلسفه
@zarakhsh