eitaa logo
ضرب المثل
31.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
964 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
بنویس بنویس و هراس مدار از آنکه غلط می‌افتد. بنویس و پاک کن همچون خدا که هزاران سال است می‌نویسد و پاک می‌کند و ما هنوز زنده‌ایم در انتظار پاک‌شدن و بر خود می‌لرزیم | شمس لنگرودی | @zarboolmasall
۲۰ دی
چو از دل عشق رفت آزار آید چو گل رفت از گلستان خار آید نمی‌بینی که چون پنهان شود مهر شب تاریک اندُه‌بار آید @zarboolmasall
۳۰ دی
دل به دلبر، جان به جانان می‌ رسد روز هجر آخر به پایان می‌ رسد لنگ لنگ این پا به منزل می‌ رسد گیج گیج این سر به سامان می‌ رسد ساز رفتن کن که از دربار شاه امشب و فرداست فرمان می‌ رسد جور را دوران به پایان می‌ رود نوبت فریاد خواهان می‌ رسد حاجت ار پوشیده دارد یک دو روز داد مظلومان به سلطان می‌ رسد جرم از خار است اگر نه فیض ابر بر گل و بر خار یکسان می‌ رسد ▪️تصویر: 🎨 دیواری با نام صبح شکننده است، بر روی خانه ای متروکه در انگلستان، اثر که در تخریبِ این خانه برای ساختمان سازی های جدید، از بین رفت. @zarboolmasall
۷ بهمن
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک چو دیوار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم زچشم دوستان دور یا نزدیک مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است...آی... دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای! •مهدی اخوان‌ثالث @zarboolmasall
۱۷ بهمن
‍ ای جان و دلم، خوبترین صبح دل آراست، وقتی که بچینم ز لبت نو گل لبخند...!! |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 @zarboolmasall
۱۹ بهمن
این ماه تا برآید شب را دوباره باید بر روی بی‌نهایتِ این آسمان کِشم مشت ستاره‌ها را چون چشم‌های تشنه در انتظار آمدنش بی‌امان کِشم این ماه تا برآید آسان که نیست ای رود! آسان که نیست ای کوه! باید که دشت‌ها از خود رها شوم صد آفتاب بر تن خود آسمان کِشم... @zarboolmasall
۱۹ بهمن
‍ ای جان و دلم، خوبترین صبح دل آراست، وقتی که بچینم ز لبت نو گل لبخند...!! |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 @zarboolmasall
۲۰ بهمن
هنوز راه می روم هنوز می خندم پا به پای سرنوشتی که پژمرده شدن، گلهای پیراهنِ حریرم را ندید. زنده هستم روزی باد مرا خواهد برد به انتهای پله های آسمان کنار ماه پِشت رسوایی شب به تماشای روزی که بار تنهایی اش را شانه های خورشید به دوش می‌کشد. آمدم تو مرا ندیدی من همان نور بودم که سکوتِ پنجره ی اتاقت راشکستم. @zarboolmasall
۲۱ بهمن
از تو دور مانده ام مثل شکوفه های سیب سرخ از درخت مثل بادبادک بدون نخ رها در دست طوفان مثل تمام شادیهای عقیمِ مانده در کودکی مثل شب بدون ماه و روز بدون خورشید ! جا مانده ام در سالنامه ای که روزهایش قربانی زنده به گور کردن عاشقانه های ما شده است. یک روز از قلب من از قلب تو هزاران پرنده عاشق به آسمان خواهد پریدو دیگر هیچ شبی پراز دلتنگی نخواهد بود . @zarboolmasall
۲۲ بهمن
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم اید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت شب و صحرا و گل و سنگ همه دلداده به آواز شباهنگ یادم آید تو به من گفتی : از این عشق حذز کن! لحظه ای چند بر این آب نظر کن آب آیینه عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است باش فردا که دلت باد گران است! تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن با تو گفتم حذر از عشق ندانم سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم روز اول که دل من به تمنای تو پر زد چون کبوتر لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم "حذر از عشق؟" ندانم نتوانم اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت.... اشک در چشم تو لرزید ماه بر عشق تو خندید یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیم نگسستم نرمیدم رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم.... بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم فریدون مشیری @zarboolmasall
۲۷ بهمن
از من فرار نکن، من مردِ سرنوشت توام از من رها نمی‌شوی، خدا مرا برای تو فرستاده یک بار از گوش‌هایت ظاهر می‌شوم یک بار دیگر از فیروزه انگشترت، و هنگامی که تابستان بیاید همانند ماهیان در دریای چشمانت شنا خواهم کرد... 👤نزار قبانی @zarboolmasall
۲۸ بهمن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه آیه ای ست که این مرده را برانگیزد؟ [...] بگو بِغُرد دریا بگو بکوبد دریا بر سنگ ز پلک خسته شاید این خوابِ وهم برچینم بگو بیاید خورشید پر طنین جنوب بگو بسوزد در من، مرداب یأس را بگو برانگیزد بر تیغه ی طلایی صبح این قوچ پیر را... ▪️ویدیو: فیلمبرداری از موجی قوی و رنگین در پرتو طلوع که آن را ثبت کرده است. چه آیه ای ست که این مرده را برانگیزد؟ [...] بگو بِغُرد دریا بگو بکوبد دریا بر سنگ ز پلک خسته شاید این خوابِ وهم برچینم بگو بیاید خورشید پر طنین جنوب بگو بسوزد در من، مرداب یأس را بگو برانگیزد بر تیغه ی طلایی صبح این قوچ پیر را... ▪️ویدیو: فیلمبرداری از موجی قوی و رنگین در پرتو طلوع که آن را ثبت کرده است. @zarboolmasall
۳ اسفند