ورود توریستهای عراقی در آبادان و خرمشهر رونق ایجاد میکند
دبیر اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق:
🔹با توجه به نیازهای داخلی، دولت با مدیریت صادرات به عراق باید مانع فضا سازی علیه صادرات شود.
🔹مردم عراق به مصرف کالای ایرانی گرایش خوبی پیدا کرده اند.
🔹ما نباید اجازه دهیم علیه حضور توریستهای عراقی در این منطقه فضا سازی شود زیرا ورود این افراد باعث رونق اقتصادی در مناطق خرمشهر و آبادان شده است/ صرفا جهت اطلاع
⚜مجله عقیق⚜
🔸پرداخت همه ۱۸۰ میلیارد تومان مطالبات فرهنگیان در شهریور
ترکمن، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش: این رقم شامل بدهی ۲/۵ ماهه حقالتدریس شاغلین، بدهی ۲/۵ ماهه خرید خدمات و بخشی از حق الزحمه امتحانات سال ۹۶ است.
حدود ۱۴۰۰ میلیارد تومان از پاداش پایان خدمت فرهنگیان نیز باقی مانده که باید از خزانه دریافت شود.
امسال ۵۲۷۰۰ فرهنگی بازنشسته می شوند که پیشبینی میکنیم ۳۵ هزار نفر تقاضای ادامه کار داشته باشند./شبکه خبر
⚜مجله عقیق⚜
ذره بین 🔍
قصه شب آخرین آرزو (قسمت 36) مهدی و نرگس همراه تورج و کامران برای عیادت ایرج و گفتن تصمیمشان به او
قصه شب
آخرین آرزو (قسمت سی وهفتم)
داخل کافی شاپ همگی سر میز بزرگی نشسته بودند و تورج برای همه قهوه ساده سفارش داد چون می دانست مهدی و نرگس به هر خوراکی دست نمی زنند. پس از صرف قهوه نرگس گفت عمو جان میشه از این خانم بپرسید چرا میخاد با پدرم صحبت کنه و میخاد چی از اون بپرسه؟ تورج جملات را به انگلیسی برای باربارا تکرار کرد و باربارا در حالی که بیشتر توجه اش به مهدی که چشمانش به میز دوخته شده بود، بود گفت: پرستار گفت: آشنای شما آدم عجیبیه و دائم کتابیو می خونه کتابی که به آدم آرامش میده می گفت صدای آشنای شما دلنشین و جذاب و آرامش بخشه مثل یه موسیقی کلاسیک ملایم که آدمو مسحور می کنه. می خواستم با اون مصاحبه کنم که حالش بد شد. این آقا در حالی که ریه اش به شدت مشکل داره چرا اون کتابو میخونه؟ تورج سخنانش را برای بچه ها ترجمه کرد و نرگس گفت: پدرم تو این یک سال که حالش وخیم شده نیت کرده 14 بار قرآنو ختم کنه به نیت تعجیل در ظهور آخرین منجی خدا مهدی موعود (عج) قبل از اینکه از ایران خارج بشیم سیزده بارشو انجام داد ولی بار چهاردهم تو روزهای سفر افتاد.
جملات نرگس دارای کلماتی بود که تورج نمی دانست چگونه مفهوم آنها را برای باربارا شرح دهد. کامران هم که آنجا حضور داشت حرف های نرگس را نفهمید و از پدرش سؤال کرد چی گفت؟ تورج سعی کرد تا حدودی معنای حرف نرگس را به باربارا و کامران انتقال دهد. باربارا متعجب شد و پرسید حالش وخیم شده؟ چرا؟ مهدی معنای حرفش را فهمید و سرش را بلند کرد و با حرارت خاصی در حالی که سعی داشت به باربارا خیره نشود گفت: پدرم در جنگ مجروح شده. وقتی عراق به کشور ما حمله کرد دائم از سلاح های شیمیایی استفاده می کرد سلاح هایی که کشورهای غربی به صدام می دادن و بسیار هم خطرناک بودن اونا می دونستن صدام داره چکار می کنه اما همه سکوت کردن. بسیاری از رزمنده ها و مردم عادی ایرانی به خاطر گازهای سارین و خردل و عامل اعصاب و عامل خون و هزار ماده مزخرف دیگه به شدت مجروح شدن. پدر بیچاره ی من هم یکی از اونا .....
دیگر نتوانست ادامه دهد. بغض گلویش را می فشارد. داشت احساس خفگی می کرد سرش را پایین انداخته بود که اشک هایش موفق نشوند احساس او را فاش کنند. اما آخر بغضش بر او پیروز شد و اشکهایش مسیر جاری شدن در پیش گرفتند. از سر میز بلند شد و به سرعت به سمت در رفت. همه با تعجب رفتنش را با چشم دنبال کردند. نرگس می دانست درد مهدی چیست پس دنبالش راه افتاد.
ادامه دارد .......
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از .
🎶 لقای دلدار
باصدای:شهرام ناظری
آهنگساز:محمد جلیل عندلیبی
آلبوم :کیش مهر
_____________________________
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از .
✍لقای دلدار
آتش بجانم افکند شوق لقای دلدار
از دست رفت صبرم ای ناقه پای بردار
ای ساربان خدارا پیوسته متصل ساز
ایوار را به شبگیر شبگیر را به ایوار
در کیش عشقبازان راحت روا نباشد
ای دیده می ریز ای سینه باش افگار
ما عاشقان مستیم سر را زپا ندانیم
این نکته هابگرید بر مردمان هشیار
در راه عشق اگر سر بر جای پا نهادیم
بر ما مگیر خرده ما را از دست مگزار
در کار ما نیاید جز عاشقی و مستی
در کار ما بهایی کرد استخاره صدبار
شیخ_بهایی
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از .
4_386913872616882412.mp3
1.48M
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از .
"غصه های دنیا کم یا کوچک نمیشوند،تو باید بزرگ شوی !"خداوند نیز تو رااز داشتن
چیزی محروم میکند تا بهترش را روزی ات گرداند.
🌙شب خیر
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از "عقیق"
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۰۳ شهریور ۱۳۹۷
میلادی: Saturday - 25 August 2018
قمری: السبت، 13 ذو الحجة 1439
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه)
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شق القمر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
▪️5 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم
▪️17 روز تا آغاز ماه محرم الحرام
▪️26 روز تا عاشورای حسینی
▪️41 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
💕 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از "عقیق"
روزنامه ها.gif
4.52M
🗞 روزنامه های شنبه، 3 شهریور 1397
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
⚜ عقیق پنجره ای رو به آگاهی⚜
#دعوت_به_همکاری
یک مرکز مشاوره و آموزش معتبر در محدوده منطقه یک تهران، متروی قیطریه، نیروی متعهد و کارآمد #خانم، با شرایط، تخصص و کارایی ذیل استخدام مینماید:
#منشی #اداری_آموزشی
با روابط عمومی عالی و حسن برخورد
_آشنایی مقدماتی با آفیس: word و Exel
_توانایی بالا در جذب، فن بیان و پاسخگویی حرفهای
_ منظم، متعهد، فعال، پر انرژی و مسئولیت پذیر
_آشنا به مسائل آموزشی و توانایی مشاوره جذب
_سابقه کار مفید در مراکز و موسسات آموزشی
_توانایی مدیریت شبکههای اجتماعی
_حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی
_حداکثر سن 30 سال
حقوق و کلیه مزایا برابر قانون کار و بیمه تامین اجتماعی همراه با پاداش و... است.
ساعت کار نوبت عصر 14 تا 22 است.
ساکنان منطقه (به دلیل نظم آمد و شد) و افراد آشنا به تکمیل دفاتر مالی در اولویت هستند.
واجدین شرایط جهت اعلام همکاری با شمارههای ذیل تماس حاصل نموده و یا درخواست خود را #تلگرام یا #واتساپ نمایند:
☎️ 02122004620
02122637644
🆔 09121350844
❣به عقیق دعوتید
#دعوت_به_همكارى
فست فودی خاص در تهران، سعادت آباد، با محیطی سالم و فرهنگی نيروي خوش اخلاق، منظم، مسئوليت پذير و مودب جذب مينمايد.
شرايط بدون جاي خواب و بيمه
ساعت کاری:
روزهاي زوج 10:30صبح الي 0:01
روزهاي فرد 10:30صبح الي 0:01
جمعه ها يك هفته در ميان
واجدین شرایط جهت اعلام همکاری با شماره تلفن زير تماس حاصل فرمايند.
☎️ ٠٩١٢٦٤٠٨٤٨٢
❣به عقیق دعوتید
#دعوت_به_همکاری
فست فودي خاص در تهران، محدوده هفت تير، بامحيطي سالم، فرهنگي، نيروي آقا، خوش اخلاق، مودب ترجيحا دانشجو جذب مينمايد:
١-هرروزازساعت١٠صبح تا١٨بجزجمعه ها
٢-روزهاي زوج از١٠صبح تا١٨
٣-روزهاي فرداز١٠صبح تا١٨
٤-شنبه:١٠صبح تا١٨
يكشنبه:١٠صبح تا١٨
دوشنبه:١٠صبح تا١٨
سه شنبه:١٠صبح تا١بامداد
چهارشنبه:١٠صبح تا١٨
پنجشنبه:١٠صبح تا١٨
٥-روزهاي شنبه يكشنبه دوشنبه از١٠صبح تا١٨
٦-روزهاي سه شنبه چهارشنبه پنجشنبه از١٠صبح تا١٨
بدون جاي خواب
☎️ ٠٩٠٣٤١٩٢٣٤٤
🆔 @akbarpour_h
❣به عقیق دعوتید
#دعوت_به_همکاری
یک درمانگاه تخصصی دندان پزشکی در محدوده فلکه دوم صادقیه از بین افراد متعهد و با تجربه کاری مناسب دعوت به همکاری میکند.
#دندان_پزشک عمومی و متخصص، خانم و آقا با حداقل ۲ سال سابقه کار در کلینیک های معتبر
#منشی_خانم با حداقل ۱ سال سابقه کار در فضاهای پزشکی یا بیمارستانی
تسلط کامل به Word و Excel
با روابط عمومی، حوصله و صبر بالا
#همکار_خدماتی_آقا با حداقل ۲ سال سابقه کار مرتبط ، سلامت بدنی و روابط عمومی و برخورد مناسب
ساعت تماس: ۱۰ صبح تا ساعت ۱۷
☎️ ۰۹۱۲۸۲۱۶۲۲۹
❣به عقیق دعوتید
موس شکلاتی لیوانی
بد كيك رو با دست خورد ميكنيم و حالا به كيكمون كمي خامه صبحانه اضافه ميكنيم كه ميخوايم بريزيم داخل ليوان خوب منسجم بشه كه مواد دسرمون ته نشين نشه( ميتونيد كمي شكلات اب شده هم اضافه كنيد ولي من نكردم )
حالا از مواد كيكمون ميريزيم داخل ليوان و حسابي فشرده ميكنيم
بد موس شكلاتيمون رو درست ميكنيم و ميزاريم خنك كه شد ميريزيم داخل ليوان هامون ☺️ و با خامه فرم گرفته تزيين ميكنيم
حالا دستور #موس_شکلاتی_تانیا👇🏻 ٢٠٠ گرم شكلات تخته اي تلخ
١٥٠ گرم خامه قناديِ ( ميتونين از خامه صبحانه هم به همين مقدار استفاده كنيد فقط بايد مقدار شكري ك ميريزين بيشتر باشه )
شير ٢ ليوان ( دسته دار فرانسوي )
ژلاتين ٢ ق غذاخوري
شكر ( من اينجا ٢ قاشق غذاخوري استفاده كردم شما هم وقتي ريختين بچشين هر چقدر لازم بود بريزين )
وانيل نوك قاشق مرباخوري پودركاكائو ٢ قاشق غذاخوري
ابتدا شكلات رو بن ماري ميكنيم بعد شير رو روي حرارت گرم كرده خامه رو اضافه وقتي خامه اب شد پودر كاكائو و وانيل و اضافه وقتي حل شد شكلات بن ماري شده و هم ميزنيم با حرارت ملايم تا كاملا يك دست بشه ( ترجيحا با همزن دستي هم بزنيد ) بعد هم شكر و اضافه و وقتي حل شد از روي حرارت برداشته ژلاتين رو با نصف ليوان اب بن ماري كرده بوديم بهش اضافه ميكنيم
❣به عقیق دعوتید
هدایت شده از قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ شایعه
قالیباف بمناسبت تولدش به لندن سفر کرده است.
✅ پاسخ در فیلم
ــــــــــــــــ
📡 قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات
@GhararGahShayeat
هدایت شده از شایعه پرداز
🗽جنبشهای حمایت از حقوق زندانیان درباره شرایط اسفناک زندانهای آمریکا هشدار دادند/ آمریکا بالاترین میزان زندانیان در دنیا را دارد.
🇯🇵 🇨🇭 🇺🇸 🇬🇧 🇬🇳 🇨🇦
📢 زندانهای آمریکا بهشته، جنبش حمایت از حقوق زندانیان هم مسلما با ج. ا ارتباط داره 😳
🗣 به شایعه پرداز بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/3019177996C3ad03ad362
ذره بین 🔍
قصه شب آخرین آرزو (قسمت سی وهفتم) داخل کافی شاپ همگی سر میز بزرگی نشسته بودند و تورج برای همه قهوه
قصه شب
آخرین آرزو (قسمت سی وهشتم)
مهدی دم در کافی شاپ پشتش را به دیوار تکیه داده، سرش را به دیوار چسبانده و بی صدا گریه می کرد. نرگس کنارش ایستاد و دستش را روی شانه ی او گذاشت و گفت: داداشی چی شد؟ چرا این جوری شدی تو؟! مهدی با چشمان خیس به او نگاه کرد گفت: بابا تو همین بیمارستان لعنتی روی تخت افتاده و به سختی نفس می کشه. اینم اومده میگه باباتون چشه! اگه شرف داره بره از دولتمردان کشورش بپرسه بابای بدبخت ما چشه و چرا اونجا منتظره مرگشه!! این جمله را که گفته گریه ای تبدیل به هق هق شد و پاهایش سست شدند و روی زمین نشست و صورتش را میان دستانش گرفت و با صدای بلند گریه کرد. نرگس دستان مهدی را گرفت و با دستش اشک هایش برادر کوچکترش را پاک کرد و گفت: داداشی فقط من می دونم تو چه حالی داری فقط منم که درکت می کنم اما نباید ضعف نشون بدی ضعف تو یعنی پیروزی برای اونا باید قوی باشی باید به خودت مسلط باشی. تو روحیتو ببازی بابا هم کم میاره. می دونم خوشت نمیاد اما به خاطر من بیا برگردیم تو کافی شاپ.
مهدی حرفی نمی زد و فقط با چشمان اشک آلود به نرگس نگاه می کرد کافی شاپ نزدیک در ورودی ساختمان شماره 1 بیمارستان بود و افراد زیادی از کنار کافی شاپ می گذشتند و همه هم نگاهی به آن دو می انداختند. نرگس دست مهدی را گرفت و او را بلند کرد و گفت: پاشو دیگه پسر خوب دارن نگامون می کنن! مهدی از جایش بلند شد به زحمت اشک هایش را با آستینش پاک کرد و آهسته آهسته همراه نرگس به سر میزشان داخل کافی شاپ برگشت. به هیچ کدام از اعضای سر میز نگاه نکرد و متوجه نبود دو چشم آبی از مییز روبه رویش با تعجب و ترحم خاصی او را نگاه می کنند. روی صندلیش نشست و آرنجش را روی میز گذاشت دستانش را روی هم گذاشت و دو انگشت شصتش را به دهان و بینی اش تکیه داد. نرگس برای اینکه تعجب حاضران فروکش کند گفت: ببخشید برادرم خیلی نگران پدرمه و پدرم اصلاً حالش خوب نیست وقتی بحث از مشکلات پدرم میشه خیلی اذیت میشه الانم رفت بیرون که بهتر بتونه خودشو کنترل کنه.
تورج سرش را به تأسف تکان داد و در حالی که لبخند روی لبش خشک شده بود جملات را برای باربارا ترجمه کرد. باربارا در حالی که به مهدی نگاه می کرد گفت: من این همه علاقه ی شما رو به پدرتون تحسین می کنم شما ذاتاً انسان مهربان و خوش قلبی هستید دیدم که چطوری به پدرمتون محبت می کنید حتی با هم اتاقی های پدرتون هم مهربان هستید واقعاً امیدوارم که پدر شما سلامتیشو به دست بیاره. مهدی تقریباً مفهوم حرف های او را فهمید اشکی از گوشه ی چشمش جاری شد و ترجیح داد سکوت کند.
ادامه دارد ...
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از .
🎶 واژه واژه تو را می نویسم
باصداى:ایرج بسطامی
آهنگساز:حسین پرنیا
آلبوم:خانه بوی گل گرفت
________________________
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93