📜 #داسـتان_زیـبا
☘ارزش چـند بار خـوندن و داره☘
✍جوانی با دوچرخه اش با پير زنی
برخورد ڪرد و به جای اينڪه از او
عذرخواهی ڪند و کمکش ڪند تا
ازجايش بلندشود شروع به خنديدن
ومسخرهکردن او نمود سپس راهش
را ڪشيد و رفت! پيرزن صدايش زد
و گفت: چـيزی از تو افــتاده است!
جوان به سرعت برگشت و شروع به
جستجو نمـود پـيرزن به او گـفت:
زياد نگرد #مـروت_و_مـردانگیات
به زمين افتاد وهرگز آن را نخواهی
يافـت..!
👌زندگی اگر خالی از ادب و احساس
و #احتـرام و اخلاق باشد هيچ ارزشی
نــدارد زندگـی حـڪايت قـــديمی
ڪوهســتان اسـت صـدا می ڪنی
ومیشنوی پس به #نيڪی صدا کن
تا به نيڪی به تو پاســخ دهـــند.
عضویت در مجله مجازی عقیق👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
#داستان_زیبا
یک روز ملا نصر الدين براي تعمير بام خانه خود مجبور شد مصالح ساختماني را بر پشت الاغ بگذارد و به بالاي پشت بام ببرد. الاغ هم به سختي از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختماني را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پايين هدايت كرد. ملا نمي دانست كه خر از پله بالا مي رود، ولي به هيچ وجه از پله پايين نمي آيد. هر كاري كرد، الاغ از پله پايين نيامد. ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد كه استراحت كند. در همين موقع ديد الاغ دارد روي پشت بام بالا و پايين مي پرد. وقتي كه دوباره به پشت بام رفت، مي خواست الاغ را آرام كند كه ديد الاغ به هيچ وجه آرام نمي شود. برگشت و بعد از مدتي متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده و پاهاي الاغ از سقف آويزان شده است. بالاخره الاغ از سقف به زمين افتاد و مرد.
بعد ملا نصرالدين گفت لعنت بر من كه نمي دانستم كه اگر خری به جايگاه رفيع و پست مهمي برسد، هم آنجا را خراب مي كند و هم خودش را مي كشد.
💥 #عقیق ، کانالی ویژه اخبار و تحلیل های خاص 👌
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93