✳️ دفاع «دیلی تلگراف» از ارزانی سفر به ایران
🔹 اخیرا وبسایت یکی از موسسههای ارائه خدمات مالی در بریتانیا در گزارشی فهرستی از «ارزانترین مقاصد برای سفرهای طولانی» منتشر کرده که عدم حضور ایران در آن واکنش رسانههای بریتانیایی را نیز بهدنبال داشته است؛ نادیده گرفتنی که بسیاری دلیل آن را سیاسی و امنیتی میدانند.
🔹در گزارش «پُستآفیس» بهترتیب کیپتاون، توکیو و بالی بهعنوان ارزانترین شهرهای جهان برای سفرهای بلندمدت معرفی شده و این درحالی است که روزنامه «دیلیتلگراف» چاپ انگلیس، با زیر سوال بردن اعتبار پژوهش صورت گرفته از طرف «پستآفیس»، به گزارشهای آماری منابع دیگری اشاره میکند که به گواه برخی از آنان، ایران ارزانترین مقصد سفر در جهان برای گردشگران است.
🔹 به این ترتیب، مطرح شدن مجدد نام ایران بهعنوان یک مقصد ارزان سفر برای گردشگران خارجی، موجب توجه بیشتر جامعه گردشگران بینالمللی به کشور ورشد حضور سالانه آنان در ایران خواهد شد که از این رهگذر درآمد ارزی قابل توجهی نصیب کشور میشود./ دنیای اقتصاد
🌾 مجله مجازی عقیق 🔱👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
🔰 آیت الله استادی:
🔹در مورد قضات گفته شده که آنها لبه جهنم نشستهاند و اگر لغزش پیدا کنند جهنمی خواهند بود این برای همه است.
🔹گروههایی که سمتهایی دارند، مملکت را اداره میکنند یا قوای سهگانه ممکن است موضعگیریها و حرف زدنشان کمکی به محو قرآن کند یا موضعی بگیرند که با قرآن نسازد، لذا باید در این باره بیشتر مراقبت کنند./جماران
🌾 مجله مجازی عقیق 🔱👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
🌑 شرکت هایی که با سوء استفاده از بی خبری مردم، پیامک های آنان را به محل درآمدزایی برای خود تبدیل کرده بودند اکنون در دام خودساخته گرفتار شده و به گفته وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات باید همه سودهای هنگفت را برگردانند/صرفا جهت اطلاع
🌾 مجله مجازی عقیق 🔱👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
پرونده برگزاری بازی بین تیمهای ایران و عربستان به CAS رفت
⚽️برگزاری بازی تیمهای ایران و عربستان در چند وقت اخیر دچار چالشهایی بوده و نمایندگان این دو کشور دیدارهای مستقیم خود را در کشور ثالث برگزار کردند.
⚽️برای پیگیری این موضوع نمایندگان ایران راهی سوییس خواهند شد و فدراسیون امیدوار است رای به نفع کشور ایران باشد./صرفا جهت اطلاع
🌾 مجله مجازی عقیق 🌾
ذره بین 🔍
🔸گروهک موسوم به الاحوازیه مسئولیت خود در حمله #تروریستی_اهواز را رد کرد/شبکه خبر 🌾 مجله مجازی عقیق
🔺گروهک تروریستی الاحوازیه که تاکنون به جنایت دیروز در اهواز افتخار می کرد و آن را عملیاتی پیروزمندانه می دانست، با اطلاع از خشم و انزجار مردم و نیز از بیم تبعات داخلی و بین المللی، از برعهده گرفتن مسئولیت جنایتش منصرف شد.
اعضای این گروهک و حامیانشان ابتدا تلاش کردند این جنایت را اقدامی نظامی و غیرتروریستی قلمداد کنند و ساعاتی بعد آن را دفاع از خود نامیدند. اما عصر امروز کلا از برعهده گرفتن مسئولیت جنایتشان منصرف شده و ادعا کردند اطلاعیه ها و سخنان قبلی تحریف شده است!/شبکه خبر
🌾 مجله مجازی عقیق 🔱👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
ذره بین 🔍
قصه شب آخرین آرزو (قسمت شصت وسوّم ) مهدی درباره سخنان باربارا با نرگس صحبتی نکرد اما متوجه بود هرگا
قصه شب
آخرین آرزو (قسمت شصت وچهارم )
همان اندازه که مهدی فکر می کرد سخنان باربارا مهم و جدی نیست، مسأله برای باربارا مهم و جدی بود. او هر روز به بیمارستان سر می زد چون می دانست مهدی حتماً به دیدن پدرش می آید. اما قبل از جذب مهدی به سوی خود باید فکری برای دوست پسرش آرتور می کرد. نمی توانست هم با آرتور باشد هم به مهدی فکر کند به خصوص اینکه آرتور اخیراً نسبت به رفتارهای او حساس شده بود و از بی توجهی او به خودش شکایت داشت. در واقع توجه باربارا به مهدی باعث شد او به بهانه گردش و تفریح از آرتور بخواهد که باهم به سیاتل بیایند تا باربارا بتواند مهدی را ببیند. آن هنگام نمی دانست چرا دوست دارد باز هم با مهدی رو به رو شود و هنوز هم صحبتی از ابراز علاقه نشده بود.
اما آمدن به سیاتل باعث شد آرتور در جاده پارک ملی با اتومبیلی که راننده اش به دلیل مستی بد رانندگی می کرد، تصادف کند و ساق پا و استخوان رانش دچار شکستگی شود. هنگام انتقال آرتور به بیمارستان اولین چیزی که به ذهن باربارا رسید این بود که با رفتن آرتور به بیمارستان درمانی دانشگاه واشینگتن در کنار مهدی خواهد بود. و وقتی هم آرتور بستری شد باربارا هر روز به بیمارستان می آمد اما فقط اول بار به دیدن آرتور رفت و دفعات بعد یا به بخش داخلی می رفت یا در حیاط بیمارستان نزدیک جایی که همیشه مهدی می نشست، می نشست.
نرگس هم به دیدن هر روز باربارا مشکوک شده و دائم از خود می پرسید چرا این دختر دائم جاییه که ما اونجاییم؟! چه رابطه ای بین اون و ما هست؟! مهدی که عادت داشت بعد از اتمام زمان ملاقات ساعتی در حیاط بیمارستان روی صندلی که مشرف به اتاق پدرش بود بنشیند و قرآن قرائت کند. این اوقات اغلب نرگس حضور داشت و باربارا هم می ایستاد و به صدایش گوش می داد. بعد سه بار دیدن باربارا در آن محل، عاقبت نرگس به سکوتش پایان داد و پس از اتمام قرائت مهدی از او پرسید: مهدی به نظرت این دختره اینجا چکار می کنه؟! چرا هرجایی که ما هستیم اونم هست؟!
مهدی قرآن را بست نمی دانست چه بگوید بین گفتن حقیقت و گناه دروغ گویی گیر کرده بود و از طرفی هم دوست نداشت چیزی را از خواهرش مخفی نماید. با خود گفت: تا الان چن بار این خانم کنار من نشسته روز اول که نرگس نبود روز دوم خوشبختانه فقط یه لحظه نرگس و این خانم همدیگرو دیدن روز سوم اومد و از اول تا آخر کنار ما نشست امروزم که اینجاست! چطوری بگم هیچ خبری نیست؟! مگه باور میکنه!؟ خدایا خودت درستش کن!! سپس در حالی که سعی داشت به چشمان نرگس نگاه نکند، گفت: فکر کنم اونم دوست داره قرآن گوش کنه همش میگه زیبا می خونی. شاید .... شاید .... در این لحظه خواست پرده از ابراز علاقه عجیب باربارا بردارد اما نیرویی در درونش مانع از این شد و صحبت را منحرف کرد و ادامه داد: شاید .... بخواد مسلمون بشه! نرگس که از ظاهرش معلوم بود صحبت های مهدی را زیاد باور نکرده گفت: شاید!!! نمی دونم چرا احساس می کنم ژولی سرپرستار بخش هم که دیدم تو اوقات بیکاریش داره ترجمه انگلیسی قرآنو می خونه، تمایل زیادی به اسلام و قرآن پیدا کرده! مهدی برای اینکه بحث را منحرف کند گفت: آره خب مگه میشه به قرآن گوش بدی و اونو بخونی اما بهش متمایل نشی!
ادامه دارد .......
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
🌟شب بخیر گفتن ما
✨محض ادای ادب است
🌟ورنه چون شب برسد
✨اول بیداری ماست
#شبت_بخیر
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93