راهکارهای معنوی🍀
💠در زمان حضرت امام هادی علیه‌السلام شخصی از یکی از شهرهای دور ،نامه‌ای نوشت،
👈 که آقا من دور از شما هستم، به هر حال
گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم؛ چه کنم؟
🔹حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو. ما از شما دور نیستیم.🍀
📚بحارالانوار/ ج۵
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
احکام👇
دست کشیدن به صورت
برخی تصور می کنند بعد از قنوت نماز، مستحب است دست های خود را به صورت خود بکشند، در حالی که این کار مکروه است.
عروه الوثقی ج 1 بحث قنوت م 8
📚کانال برداشت های نادرست از احکام
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
#حکایات_تشرفات_به_محضر_امام_عصر
حکایت ششم (قسمت اول) :
ملاقات با امام عصر (عج ) در عصر حاضر
💥شیخ حسین رحیم مردی بود پاک طینت از متدینین و مقدسین. او مبتلا به مرض ریوی بود که با سرفه اش خون می آمد و در عین حال مبتلا به فقر و تنگدستی عجیبی بود، و از طرفی چون جوان بود و ازدواج نکرده بود، عاشق دختری بود ولی چون فقیر و مریض بود، به او آن دختر را نمی دادند. لذا فوق العاده ناراحت و مغموم شده بود.
این مشکلات به قدری به او فشار آورده بود که تصمیم گرفت چهل شب چهارشنبه به مسجد کوفه برود و خدمت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه برسد و از آن حضرت حوائجش را بگیرد.
✨💫✨
خودش می گفت: من چهل شب چهارشنبه به مسجد کوفه رفتم، شب چهارشنبه آخر که از شبهای زمستان و ابری و تاریک بود و باد تندی با نم نم باران می آمد، من به مسجد کوفه رفتم. چون از سینه ام خون می آمد، همان بیرون مسجد نشستم و اتفاقا چیزی نداشتم که به خود بپیچم تا سرما نخورم.
فقط مختصری قهوه آورده بودم و آتشی درست کرده بودم، تا چند فنجان قهوه بخورم. کسی آن اطراف نبود. فوق العاده دلتنگ بودم و دنیا در مقابل چشمم تاریک شده بود.
✨💫✨
خدایا! چهل شب چهارشنبه به اینجا می آیم نه کسی را دیده ام و نه حوائجم برآورده گردیده، چه شبهایی که با ترس و لرز خود را به این مسجد رساندم ولی خبری نشد.
در این فکرها بودم، خواستم فنجانی قهوه بریزم و بخورم، دیدم مرد عربی از طرف در اول مسجد متوجه من شده و بطرف من می آید، وقتی از دور او را دیدم، ناراحت شدم، با خودم گفتم که این مرد از عربهای بادیه است، نزد من می آید که قهوه را بخورد و مرا در این شب تاریک بی قهوه بگذارد و ناراحتی مرا زیادتر کند، آخر من بسیار کم قهوه آورده بودم. به هر حال به من رسید و سلام کرد و اسم مرا برد و در مقابل من نشست.
✨💫✨
از اینکه اسم مرا می دانست تعجب کردم، زیرا من او را هرگز ندیده بودم، از او پرسیدم: از کدام طایفهٔ عرب هستی؟
گفت: من از بعضی از آنها هستم. بعد از آن من از هر یک از طوائف عرب که در اطراف نجف اشرف بودند سؤال کردم و گفتم شما از آن قبیله هستی؟
گفت: نه، از آنها نیستم. عصبانی شدم و گفتم: تو از طُری طُری ای و این کلمه ای که معنایی نداشت و من آن جمله را از روی ناراحتی به او گفتم.
✨(دقت کنید لزوم تمرین #ادب برای این است که انسان ناخواسته و ناشناخته مرتکب بی احترامی به امام زمانش نشود!)✨
ولی او ناراحت نشد و تبسمی کرد و گفت: بر تو حرجی نیست من اهل هر کجا باشم، بگو تو برای چه به اینجا آمده ای؟ گفتم: به تو فائده ندارد که بدانی چرا من اینجا آمده ام. گفت: چه ضرر دارد برای تو که به من بگوئی برای چه به اینجا آمده ای؟
✨💫✨
من از حُسن خلق او و خوب حرف زدنش تعجب کردم و از او خوشم آمد و کم کم هر چه بیشتر حرف می زد محبتم به او زیادتر میشد. تا آنکه توتون برداشتم و برای او چپق چاق کردم و به او دادم، او گفت: من نمیکشم. بعد برای او یک فنجان قهوه ریختم و به او دادم، او از من گرفت و لب زد و به من داد و گفت: تو این را بخور. من گرفتم و آنرا خوردم ولی آناً فَآناً محبتش در دلم زیادتر می شد...
ادامه دارد...
در ثواب نشر این مطلب سهیم شوید
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
#28_تجربه🍊
خوشبو ،شدن "ماشین
دانه‌های قهوه آسیاب نشده را در یک توری بریزید و روی دانه‌ها عطر و ادکلن مورد علاقه خود را بپاشید. ترکیب عطر قهوه و عطر محبوب خودتان، بهترین بوگیر برای ماشین است. اگر عطرتان روغنی باشد، نتیجه بهتری می‌گیرید.🍊
🔮 با عقیق همراه ما باشید👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
#29_تجربه🍊
لکه_چربی رو البسه، را با کمک نمک از بین ببرید.
نمک باعث جذب چربی می شود
به همین خاطر، دفعه بعدی که غذای چرب روی لباستان ریخت، مقداری، نمک روی آن بپاشید،
کمی، صبر کنید و سپس آن را بتکانید.
وقتی قسمت کثیف شده را بشویید؛
مشاهده خواهید کرد،که هیچ لکه ای،بر جا نمانده است.🍊
🔮 با عقیق همراه ما باشید👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93