#جدول_اکران فیلمهای سینما هنر اردکان (ویژه یکشنبه 97/02/23)
🕞 #فیلشاه : 15:50
🕔 #تگزاس : 17:15
🕖 #خجالت_نکش : 19:00
🕣 #تگزاس: 20:30
🕙 #خجالت_نکش: 22:15
📞 09162547883
یادش بخیر...🌷
🍃شغل پدر معلّمی بود و خط زیبایی هم داشت و از هنری که خدا در وجودش به امانت گذاشته بود، کسب روزی می کرد و مادر نیز برای اینکه در به دوش کشیدن بار زندگی، پدر تنها نباشد، او هم قالی می بافت و با همدیگر چرخ زندگی را می چرخاندند و اجازه نمی دادند آب در دل ما بچّه ها تکان بخورد؛
🍃و هرسال تابستان که موسم تعطیلی مدارس فرا می رسید پدر فرصت را غنیمت شمرده و ما را برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد می برد و چون امکانات به شکل امروزی نبود،بهترین گزینه برای ایشان، انتخاب تورهای مسافرتی بود که آموزش و پرورش برگزار می کرد و برای رفتن به مسافرت از این طریق اقدام می نمود، امّا گاهی وقتها پیش می آمد که تعداد مسافرین آموزش و پرورش اردکان به حدِّ نصاب نمی رسید و باید با همکاران پدر در یزد همراه می شدیم و حتی زمان و مکان حرکت از طریق آموزش و پرورش استان تعیین و اعلام می شد؛
ً🍃 جالب است بدانید آن زمان، اِسکان دادن مسافران در مسافرخانه و هتل برای آموزش و پرورش امکان پذیر نبود و با توجه به امکانات موجود، آنها را در مدارس مستقر می کرد و با مقایسه یِ وضعیت فعلیِ مسافرت ها، می توان گفت که این قشر صادق و بی ادعا به حداقل امکانات راضی بودند؛
🍃 زیرا در خاطرم هست زمانیکه ده یا دوازده سال بیشتر نداشتم، یکبار ما را در مدرسه ی شبانه روزی اسکان دادند که میز و نیمکت های کلاس بچّه ها را کنار زدیم و فرش پهن کردیم.و حمام و دستشویی ها نیز مشترک بود!!
🍃امّا با تمام این حرف ها، هر چه از صفا و صمیمیت این بزرگواران برایتان بگویم، کم گفته ام و جالب است بدانید اگر آموزش و پرورش آن زمان امکاناتِ "دهان پُرکن" و قابل توجّهی نداشت ولی از آنچه که داشت دریغ نمی کرد و برای همه در طبق اخلاص قرار می داد و ما می توانستیم حتّی پدربزرگ و مادربزرگ و دایی و عمو را نیز همراه خود ببریم و با سادگی و صمیمت و مهربانی که بین معلّم ها حکم فرما بود، برای آنها خاطره ای زیبا بسازیم؛( امّا امروز اگر ایل و تبارت را هم ردیف کنی از نام نویسی فرزندت در مدارس........خودداری می کنند!!!!!)
🍃و چه شبهایی بود که مادرهایمان در حیات مدرسه دور هم جمع می شدند و به گف و گفت می پرداختند و پدرها نیز در گوشه ای دیگر خاطرات گذشته را پاس می داشتند و من در عالم کودکی به این باهم بودن ها و تعامل ها و گفتگوها که از هرگونه رنگ و ریایی به دور بود، غبطه می خوردم. و چه زیبا بود، زمانیکه امتیازات اجتماعی و فرهنگی در این باهم بودن ها رنگ می باخت و همه در یک کلام "ما" ❤️می شدیم؛
🍃و خاطره ی جالبی، که هیچوقت از ذهنم پاک نمی شود خاطره ی سوغات خریدن آقای "نوریان" بود زیرا آنچه که در ذهن من به عنوان سوغات مشهد شکل گرفته بود، خریدِ زیرپوش و جوراب و مُهر و تسبیح و زنجفیل بود و مادر هر وقت برای خرید سوغات اقدام می کرد محال بود که این چند گزینه جزء خریدهایش نباشد امّا آقای نوریان دیدِ من و خانواده ام را نسبت به خرید سوغات عوض کرد و اینکه می توان حتی در خرید ارمغان برای دوستان، سُنَّت شکنی کرد وسنجیده تر عمل نمود و در سفری که ما افتخار همراهی با آقای نوریان داشتیم ایشان برای اقوامش "بذر شلغم"،به عنوان سوغات خرید که بسیار برای من جالب و ستودنی بود؛
🍃 تا اینکه از آن همراهی گذشت و وارد دبیرستان شدم و سال دوّم دبیرستان آقای نوریان به عنوان معلّم تاریخ در کلاس ما حضور پیدا کردند که با دیدن ایشان خاطره ی آن سفر مشهد دوباره برایم زنده شد و خوشحال و سبکبال از اینکه افتخار شاگردیِ ایشان را دارم.
🍃 و باز جالب است بدانید که کلاس ما در دبیرستان ۱۷ شهریور در طبقه ی دوم مدرسه قرار داشت و هنگامی که می خواستیم امتحان بدهیم، باید به سالن نمازخانه که در آن طرف خیابان۱۷ شهریور قرار داشت و از طریق یک تونل زیرزمینی که طولش به پهنای خیابان بود، برویم و دانش آموزان به عشق رد شدن از تونل، گاهی استرس امتحان را از یاد می بردند و با آن شور و هیجان نوجوانی،خود را به آنجا می رساندند، امّا من و چند نفر از دوستانم که برای قدم های "معلّم" حرمت قائل بودیم از پشت سر ایشان حرکت می کردیم و همیشه آهسته قدم برداشتن های آقای نوریان برایم جای سئوال شده بود تا اینکه علّتش را از پدر جویا شدم و او گفت: ایشان کمی کمردرد دارند، برای همین آهسته حرکت می کنند.
🍃و امروز خوشبختانه بیست سال از آن زمان می گذرد و زمانیکه می بینم آقای نوریان آرام و متین در کنار سالن کتابخانه آیت الله حایری نشسته و فارغ از تمام تعلّقات مادی و دنیوی در بین کتابها و نشریات سیر می کند بر خود می بالم که روزگاری شاگرد چنین مرد بزرگی بوده ام.
🌹خداوند او و تمام مردم شریف ایران را در پناه خود حفظ بفرماید.آمین🍃
✍سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin
باسلام
گلایه ای داشتم نسبت به عزیزانی که برای قرائت کنتور به درب منازل مراجعه میکنن،آیا واقعا ساعت کاری ندارن؟؟؟؟؟یا براشون تعریف نشده؟؟؟؟؟
چطور به خودشون اجازه میدن هرموقعی که میتونن ومیخوان ومیرسن زنگ در خونه مردم رو بزنن وبرای قرائت کنتورمراجعه داشته باشند؟؟؟؟؟...
ساعت 3بعدظهر فکرنکنم وقت مناسبی باشه واکثرا خونواده ها درحال استراحت هستند...
ممنون میشم پیامم رو درکانال منعکس کنید تا
مدیران محترم اداره جات مربوطه که مطمئنا کانال خوب ومردمی ذره بین رو دنبال میکنن پیگیری لازم رو داشته باشن...
#مامور برق
#خیابان باهنر
#ساعت 3بعدظهر
خداقوت😕
#ارسالی
@zarrhbin
📌به راستی چرا ⁉️
👈چندی است که سئوالاتی ذهن منِ شهروند را به خود مشغول کرده که امیدوارم مسئولین پاسخگو باشند و آن سئوالات از این قرار که آیا شهرداری #ستاد_مدیریت_بحران دارد و یا نه⁉️
1⃣ اگر ستاد مدیریت بحرانی هست چرا در مواقعی که کَرمِ آسمان شامل حال زمین می شود و خداوند بزرگیش را به بندگان بی خیالش یادآوری می کند و باغچه های سطح شهر و فضای سبز یک آب سیر را از آسمان دریافت می کنند چه دلیلی دارد که روز بعد از بارندگی، شاهد حضور تانکرهای شهرداری در گوشه و کنار شهر در حال آب دادن به باغچه، باشیم.⁉️ بهتر نیست این آبها را برای روزِ مَبادا ذخیره کنیم، برای روزهای گرم تابستان که درختان کویر از عطش و تشنگی "هَل هَل" می زنند....
2⃣ سئوال دوّم اینکه قبل از تغییر مدیریت شهرداری همیشه وقتی بارندگی شدید بود شاهد حضور تانکرهایی بودیم که آب گرفتگی معابر و خیابان ها را برطرف می کردند، اما امروز به رغم بارندگی های شدید از این اقدامات خبری نیست و نمونه اش اگر سری به میدان امام حسین علیه السلام بزنید یک طرف خیابان چنان آبی فرا گرفته که فکر می کنی با ماشین داری از تالاب عبور می کنی⁉️
3⃣ سئوال سوّم اینکه علّت کم نور بودن پارک شهر جایی که در آن شهدای عزیز و بزرگوار "گُمنام" آرمیده اند، چیست⁉️ نگویید حالتِ #معنوی دارد که اصلا با آن موافق نبوده و نیستم، و هیچوقت با ظلمات و تاریکی نمی توان حالتِ روحانی مکانی را حفظ و تضمین کرد و زمانیکه این مکان عزیز و مقدّس را با موزه ی گنجینه ی شهدا مقایسه می کنم با خود می گویم اگر آنجا آثار شهدا را نگهداری می کنند و بودجه های میلیاردی را برای ساخت آن هزینه کرده اند که زیاد با مَرام شهدا هم "هم خونی" ندارد امّا اینجا یعنی #پارک_شهر جایی است که خود شهیدان عزیز در آن آرمیده اند و گاهی گوشه ی دِنجی می شود برای #خسته دلان.پس اقدامات باید به گونه ای در خور هم باشد نه تافته ای، جدا بافته از مردم!!! پس لطفا نور و روشنایی این #مکان_مقدس را چنانکه باید تضمین کنید و اگر می خواهید در مصرف برق هم صرفه جویی کنید بهتر نیست در حوزه های دیگر عملی بفرمائید⁉️
🖋یکی از جمعِ مردم
📸 عکس متعلق است به امروز ظهر ساعت یک و نیم، بلوار معلّم اردکان یک روز بعد از بارندگی های در خور توجّه.
@zarrhbin
👇👇👇👇
👈علّت تخریب درمانگاه عقدا چه بود⁉️
👈 چرا شبکه ی بهداشت و درمان هوای تخریب اموال آنهم از نوع #عمومی را در برنامه ی کاریَش قرار داد⁉️
👈اگر گذرتان به درمانگاه عقدا افتاد فکر می کنید در این نقطه از شهر عقدا و درمانگاه آن زلزله هشت ریشتری اتفّاق افتاده‼️😐
🔺متاسفانه از شهر عقدا خبرهایی به گوش می رسد که شنیدن آن خاطرِ هر انسانِ آزاده ای را مُکدَّر و آزرده می کند؛😔
🔺خبری که نمی توان آن را نشان از یک بی تدبیری و ناپختگی دانست و شاید بیشتر کینه وعداوت را تداعی می کند!!
و آن تخریب اموال عمومی توسط شبکه ی بهداشت و درمان ‼️
⏪بخوانید اصل #قصه را
👇👇👇👇👇
👈در شهر عقدا ساختمانی است که متعلق به هلال احمر بوده و برای سالیان طولانی تا ساخت درمانگاه جدید به شبکه بهداشت و درمان تحویل داده شد که شبکه ی بهداشت و درمان از آن مکان به صورت رایگان استفاده می نمود و در حال حاضر با احداث ساختمان جدید درمانگاه می بایست این مکان را در اسرع وقت تخلیه و به مالک اصلی آن یعنی "هلال احمر" بازگردانده شود که شبکه ی بهداشت از این کار امتناع کرد....
تا اینکه با رای دادگاه مجبور به تخلیه شد.
⏪امّا چه تخلیه ای⁉️‼️‼️
🔺دوستان بهداشت و درمان به ساختمانی که از اموال عمومی و جزء بیت المال بوده است چنان مورد تخریب قرار دادند که فکر می کنی اصلا "وحدت" و "سازندگی" در کشور مفهوم خود را از دست داده!!! و متاسفانه تمام درب و پنجره ها و شیر آلات و لوله های گاز و آنچه که از دستشان برآمد را تخریب و به آهن قراضه تبدیل نمودند.
♨️حال تکلیف این مکان عمومی که به ویرانه ای تبدیل شد و اموالی که ظاهرش هر چیز را فریاد می زند جز بیت المال مردمِ مظلوم #عقدا، چه کسی قرار است پاسخگو باشد❓ چه نهادی قرار است این حرکت زشت و ناپسند و دور از شأن جمهوری اسلامی ایران را، توجیه کند❓❓
☑️ مردمان بزرگوار و صبور شهر #عقدا تقاضای ورود مدعی العموم به این کار ناپسند را دارند
وهمچنین از
▫️دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
▫️استاندار محترم
▫️فرماندار اردکان
▫️شورای شهر عقدا
درخواست پیگیری و مجازات تخریب کنندگان را دارند...
🔺و در پایان امیدواریم مسئولین عزیز و بزرگوار جوابی، منطقی و مُستدل در رابطه با این اقدام بی شرمانه داشته باشند تا مردم عزیز که ولی نعمتِ ما محسوب می شوند از داشتن وجدان و احساس مسئولیت و وظیفه شناسی که باید در جریان امور حکم فرما باشد، نااُمید نشوند.
و من الله التوفیق
#ارسالی
@zarrhbin
👇👇👇👇