#بخش_اول
#یک_سال است که جامعه جهانی
با یک پاندمی رو به روست که در عمل او را از زندگی عادی و روزمره خود جدا کرده است؛ حتی کسانی که به پاندمی بیتوجه هستند نیز به گونهای گرفتار پیامدهای آن هستند.به طور کلی افراد جامعه یا به این همه گیری بیاعتنا هستند و یا این همه گیری برایشان جدی است؛ اما آنچه غیر قابل انکار است، پیامدها و آسیبهای فراوان آن است، از آسیبهای اقتصادی و سیاسی گرفته تا آسیبهای فرهنگی و روانی؛ در طول این مدت که پاندمی تاخت و تاز میکند به صدمات سیاسی و اقتصادی و گاه فرهنگی ناشی از بحران کرونا بسیار پرداخته شده اما کمتر به آسیبهای روانی توجه شده است.آسیبهایی که بیتردید نه تنها در دوران همه گیری بلکه پس از آن هم باقی خواهند ماند،
بحران #کرونا شبیه ھیچ یک از بحرانھایی که تا کنون گذراندهایم نیست. پاندمی کووید ۱۹ شرایط پیچیده و ناشناختهای ایجاد کرده است که تاثیرات روانشناختی آن بر تمامی گروههای سنی حتی پس از پایان این بحران به جا خواھد ماند.متاسفانه پاندمی اضطراب و افسردگی با سرعت بیشتری از بیماری کرونا ھمه گیر شد و به دنبال تاثیرات روانی جدی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیز بر سر مردم آوار شد. با این وجود که ترس ازمرگ به عنوان یک اضطراب وجودی، ھمیشه با انسان ھست؛ هیچگاه تا این حد عینی از مرگ خود یا اطرافیانمان در هراس نبودهایم و سوگهای نا تمام و بدون آغوش را تجربه نکردهایم.
واقعیت آن است که ما در یک همه گیری گسترده هستیم، افراد جامعه نسبت به شیوع ویروس کرونا نوعا #دو_رفتار داشتهاند، یا نسبت به آن بیتفاوت بودهاند که نمونه های فراوان آن را در بیخ گوش تان میتوانید ببینید و پوزخندهایشان را به کرونا ببینید یا آن را جدی گرفتهاند؛اما کسانی که کرونا را جدی گرفتهاند طبیعتا از بسیاری تفریحات و دورهمیها دست شستهاند. حالا سوال اینجاست که با توجه به اینکه انسان موجودی اجتماعی است، چگونه میتواند این خلاء #روانی را در این روزها و بلکه ماهها سپری کند؟جواب شما چیست؟ انکارناپذیر است که برای ھر موجودی حفظ جان و حفظ نسل مهمترین انتخاب است و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست و با این وجود که ما حیوان اجتماعی ھستیم، انزوا را انتخاب میکنیم که زنده بمانیم؛ گرچه انزوای اجتماعی بیقراری ایجاد میکند ولی برای زنده ماندن این خلا را تحمل میکنیم.تنهایی اگر خودخواسته باشد تبعات روانی چندانی ندارد، اما در حال حاضر انزوا اجباری است.
اما برای رھایی جمعی از بیماری؛و گزارشهای میدانی بوضوح نشان دادهاند وضعیت موجود باعث افزایش اضطراب و افسردگی و حتی وسواس و حملات استرسی شده است.خوشبختانه یا متاسفانه ما در فرھنگی زندگی میکنیم که تنهایی را ارزش نمیداند و معمولا افراد در تنهایی دچار سر در گمی و بیحوصلگی و حتی ترس میشوند و برای رھایی از احساسات و افکار ناخوشایند به دیگران پناه میبرند. از شما هم بپرسند حتما خواهید گفت این روزھا بیشتر مردم وقت زیادی را در #فضای_مجازی صرف پر کردن خلاء #روابط_حضوری میکنند روابطی که ضمن کارآمد بودن مخصوصا در شرایط فعلی نیاز به واشکافی و نقد و بررسی بیشتری دارد زیرا عمق و کیفیت لازم را به معنای واقعی ندارد!به نظر میرسد تنها بودن بهتر از داشتن روابط متعدد و سطحی است که در نهایت پاسخگوی نیازھای روانی انسان نیز نخواھد بود، یک فرضیه آن است که بهتر است بکوشیم از این تنهایی اجباری به عنوان فرصتی برای آشنایی بیشتر با خود و گسترش آگاهی و مهارت استفاده کنیم...
@zarrhbin
✍🏻 مسئولیت اجتماعی یا مسئولیت قانونی؟!
#بخش_اول
جوان یزدی : مسئولیت اجتماعی واژه ایست که در سال های اخیر علی الخصوص پس از روی کار آمدن دولت فعلی به دفعات از مسئولین شنیده ایم
مسئولیت اجتماعی واقعی به این معناست که صنایع و شرکت ها باید در کنار سود کلانی که از فعالیت های کاملا خود بعد از رعایت تمام مسئولیت های قانونی، محیط زیستی، فرهنگی و... به دست می آورند مقداری سر کیسه را شل کرده در زمینه عمران و آبادانی و ارتقا فرهنگی شهر ها تلاش کنند.
اما متاسفانه تفسیری که در ذهن بسیاری از مسئولین نقش بسته آن است که صنایع در قبال نابودی محیط زیست، از بین بردن پاکی هوا، به کار گیری نیرو های غیر مجاز، تغییر بافت جمعیتی مناطق و... مقداری هم پول به مسئولین امر کمک کنند تا بتوانند اقداماتی را در شهر انجام دهند.
مسئولیت اجتماعی، مسئولیت است نه لطف و منت، ساخت بیمارستان و مدرسه وظیفه و مسئولیتی است که بر گردن صنایع و سرمایه داران است نه لطفی که با انجام آن بتوانند از انجام وظایف قانونی شانه خالی کنند.
مسئولیت اجتماعی سرپوشی برای مسئولیت قانونی نیست، مسئولیت اجتماعی به این معنا نیست که چون فلان کارخانه و صنعت یک قِرآن از هزار خروار درآمد خود را داده تا من مدیر بتوانم با برگزاری چند برنامه ی نمایشی برای خود رزومه بخرم و اعتباری دست و پا کنم پس اگر دیدم مسئولیت های قانونی خود را مثلا در بحث به کار گیری اتباع غیر مجاز و یا آلودگی ها نادیده گرفته به یک تذکر ساده اکتفا کرده مسئله را زیر سیبیلی رد کنم!
در ظرف آغشته به زهر هرچقدر عسل بریزید آن عسل نه تنها شفا نخواهد بود که حاصلی جز مرگ به بار نخواهد آورد، در شهری که زیستگاه اتباع غیر مجاز شده و هوایی برای نفس کشیدن ندارد برپایی جشنواره زردک و کباب شتر و قرمه و... یا تاسیس چند مدرسه توسط صنایع چه فایده ای دارد؟!!
باید از مردم پرسید آیا شما حاضرید در عوض تنفس هوای مسموم، ته کشیدن منابع آب زیر زمینی، زندگی کردن در کنار اتباع غیر مجاز و... در رویداد های فرهنگی (که اکثرا بدون هیچ برنامه ای و صرفا برای دیده شدن مدیران تدارک دیده شده) شرکت کنید؟
آیا حاضرید سرطان بگیرید در عوض برایتان دستگاه تشخیص سرطان بخرند؟!
مدرسه بسازند اما هر روز برای آلودگی هوا تعطیل باشد؟
مسابقه ورزشی راه اندازی کنند اما اگر در آن شرکت کردید به جای سلامتی، هزاران مرض نصیبتان شود؟!!
چنانچه بعضی از مسئولین می اندیشند، این بازی یک بازی #برد_برد است! دولتِ بی بودجه، بودجه کافی برای تکمیل اقداماتش را به دست می آورد، مسئول بی رزومه برای خودش رزومه می سازد، مردم با دیدن اقدامات ساکت می شوند، صنایع هم به جای هزینه کردن برای کاهش الایندگی، به کار گیری نیروی بومی و... اندکی از هزاران را صرف مسئولیت اجتماعی می کنند و در عوض کلی هم تبلیغات به راه می اندازند!
اما آنچه در واقعیت جریان دارد بازی #برد_که_برد است... هرچه داشتیم را بردند که بردند، هوای پاک را، جمعیت یک دست را، فرهنگ اصیل استان را ... و مسئولی که میخواهد فردا دستش را برای یه قرون دو شاهی پیش اقای مدیر کارخانه دراز کند مگر می تواند سخت بگیرد و دوستانه موضوعات را حل و فصل نکند؟!
حالا بماند که همین مسئولیت اجتماعی نصفه نیمه ی مورد نظر مسئولان هم هرگز به انجام نمیرسد و غالبا دست نیاز مدیران که به سمت صنایع دراز می شود، دراز تر از قبل بر می گردد.../جوان یزدی
@zarrhbin🕊