ذرهبین درشهر
#مولوی، جلالالدین محمد🌷 ( ۶۷۲_۶۰۴ ه.ق.) شاعر و عارف بزرگ جهان اسلام 👇👇👇👇👇 @zarrhbin
#مولوی، جلالالدین محمد🌷
( ۶۷۲_۶۰۴ ه.ق.)
شاعر و عارف بزرگ جهان اسلام
✅ در #بلخ که امروز در افغانستان است، به دنیا آمد. پدرش #بهاءالدینولد، مشهور به "سلطانالعلما"، در خراسانِ بزرگ، عالمی برجسته و صاحبنفوذ بود. اما چون با #سلطانمحمدخوارزمشاه موافق نبود، با خانواده و نزدیکان به قصدِ مهاجرت و به نیت سفر حج، از بلخ بیرون آمد.
✅ در راه به نیشابور رسیدند و #فریدالدینعطارنیشابوری را ملاقات کردند. در آن زمان #جلالالدینمحمد ۱۳ سال داشت. عطار کتابِ اسرارنامهی خود را را به او اهدا کرد و به سلطانالعلما مژده داد #جلالالدینمحمد در آینده مردِ بزرگی خواهد شد.
✅ پس از سفرِ حج، #بهاءالدینولد در قونیه، از شهرهای آسیای صغیر #ترکیهیامروزی مقیم شد و به درس و اقامهی نماز جماعت پرداخت. پس از درگذشت او، #جلالالدینمحمد راه پدر را ادامه داد.
✅ #جلالالدین در ۴۰ سالگی، در "قونیه" با صوفی و عارفِ شوریدهای به نامِ #شمستبریزی روبهرو شد. این اتفاق، تاثیرِ عظیمی بر #مولوی گذاشت و مسیر زندگیاش را عوض کرد و از او شخصیت دیگری به وجود آورد. دورهی شعرگویی و غزلسراییِ مولوی از این زمان آغاز شد. او در بیشتر غزلهایش به جای نام خود، نامِ #شمس را ذکر کرده است. همین غزلهاست که #دیوان_شمس_تبریزی را به وجود آورده است.
✅ در سالهای آخر عمرِ #مولوی، یکی از مریدانش به نامِ #حسامالدینچلبی، از او خواست معارف و دانستههایش را به شعر بیان کند تا بعد از او "مریدانش" کتابی برای استفاده داشته باشند. "مولوی" پذیرفت و بدین ترتیب #مثنویمعنوی پدید آمد. این کتاب عظیمترین #آثار_عرفانی در زبان فارسی است و تا امروز دهها پژوهنده و محقق دربارهی آن شرح و تفسیر نوشتهاند.
✅ #مولوی، که در غرب او را #رومی مینامند در جهان چهرهای شناخته شده است و آثارش در #اروپا و #آمریکا نیز خوانده میشود. از کتابهای دیگر او #فیهمافیه و #مکاتیب است. مولوی در قونیه در گذشت و در همین شهر به خاک سپرده شد. مزار او، جاذبههای زیارتی و گردشگری ترکیه است.
🍃یاد و نامش جاویدان و راهش همیشه سبز باد...🌹
📚 فرهنگ نامهی نامآوران
(آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📆 چاپ پنجم، آذر ۱۳۹۲
📌باهم بخوانیم دوتا از غزلهای زیبای #مولوی
بیا جانم نگاهی کن که من بیساز میرقصم
میان کف زدنهایت در این اعجاز میرقصم
نمیترسم ز دیو و دد، سبکبالم ز خوب و بد
به پهنه بیکران گیتی در این پرواز میرقصم
شوم محو رخ ماهت، شوم مجنون لیلایت
در این رقص سما هر دم ببین در راز میرقصم
بیا جانم بزن سازی، که بیتابم در این محفل
صدایت صوت عاشقها، به صد آواز میرقصم
تمام رقص من باشد، برای عاشقی چون تو
در این عالم اسیر عشق، ولی چون باز میرقصم
تو میپرسی ز رقص من، چرا از کِی چنین رقصم
من از روز الست ای عشق، من از آغاز میرقصم
برقصم تا که من شاید، بمیرم در ره عشقم
منم تنهاترین معشوق، ببین با ناز میرقصم
#مولانا
ای عاشقــان ای عاشقـان پیمانه را گم كردهام
دركنج ویران مــــاندهام ، خمخــــانه را گم كردهام
هم در پی بالائیــــان، هم من اسیــر خاكیان
هم در پی همخــــانهام، هم خــانه را گم كردهام
آهـــــم چو بر افلاك شد اشكــــم روان بر خاك شد
آخـــــر از اینجا نیستم، كاشـــــانه را گم كردهام
درقالب این خاكیان عمری است سرگردان شدم
چون جان اسیر حبس شد، جانانه را گم كردهام
از حبس دنیا خستهام چون مرغكی پر بستهام
جانم از این تن سیر شد، سامانه را گم كردهام
در خواب دیدم بیـــدلی صد عاقل اندر پی روان
میخواند با خود این غزل، دیوانه را گم كردهام
گـــر طالب راهی بیــــا، ور در پـی آهی برو
این گفت و با خود میسرود، پروانه را گم كردهام
#مولانا
@zarrhbin