eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
ذره‌بین درشهر
‍ #امین‌پور، قیصر🌷 (۱۳۸۶_۱۳۳۸ه.ش) 👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
، قیصر🌷 (۱۳۸۶_۱۳۳۸ه.ش) شاعر و استاد دانشگاه ✅ در گُتوند، از توابعِ ، متولد شد. دیپلمِ خود را همان‌جا گرفت و به رفت. امّا آن را رها کرد و را برگزید. ✅ در رشته‌ی جامعه‌شناسی هم نماند و به روی آورد. او این رشته را تا مرحله‌ی ، با نوشتنِ "پایان‌نامه‌ای" با به انجام رساند. ✅ از شاعرانِ طلیعه‌ی بود. اولین فعالیت‌های شعری و ادبی خود را در حوزه‌ی "اندیشه و هنر اسلامی"، که بعدها نام گرفت، شروع کرد و اشعارش زود مورد توجه قرار گرفت. ✅ او یکی از بهترین "اشعاری" است که تا کنون درباره‌ی "جنگ‌ تحمیلی" سروده شده است. ✅ هم در حوزه‌ی بزرگسالان و هم در حوزه‌ی نوجوانان آثاری پدید آورده است: تنفس، صبح، مثل چشمه مثل رود، آینه‌های ناگهان، گل‌ها همه آفتاب‌گردان‌اند و دستور زبان عشق از آثارِ اوست. ✅ در آبان‌ماه ۱۳۸۶ در پی بیماری درگذشت و در زادگاهش "گُتوند" به خاک سپرده شد روحش شاد، یاد و نامش گرامی...🥀 📚 فرهنگ نامه‌ی نام آوران (آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📆 چاپ پنجم، آذر ۱۳۹۲ 📌و بخوانیم خاطره‌ی تولد یکی از دوبیتی‌های اُستاد ... 🍃 در یکی از روزهای آغازین جنگ تحميلی در جمع تعدادی از هنرمندان از جمله شادروان ، شاعر و نویسنده‌ی متعهد و انقلابی در امور تربيتی شهرستان دزفول نشسته بودیم و  بوی رنگ و گواش و پارچه‌های خطاطی در اتاق پراكنده بود. 🍃 یکی از هنرمندان مشغول کشیدن طرحی بود که در آن بال سیمرغی با رنگ آبی و در کنار آن لاله‌ای به زیبایی تمام، با رنگ قرمز، نقاشی می‌شد. او پس از تكميل نقاشی‌اش رو به کرد و گفت: آيا می‌شود برای این تصویر شعری بسرایيد؟ آخر این طرح یکی از آن دو بیتی‌های زیبای  شما را می‌طلبد. 🍃 با همان تواضع و ادب همیشگی و با اندکی شوخی گفت: "شعر و مطلب شیر آب نیست که هر موقع دلت خواست باز کنی و روان شود. باید جرقه‌ای در ذهن زده شود و اصولأ راز ماندگاری شعر در همین مسأله نهفته است که تا لطف و مدد الهی و الهامی صورت نگیرد ، شعر ماندگاری نیز آفریده نخواهد شد." 🍃 نقاش طرح خود را روی میز گذاشت و هر یک به کاری مشغول بودیم كه ناگهان باد، کاغذ نقاشی شده را بر زمین انداخت. در همان لحظه یکی از بچه‌ها که در حال گذر بود متوجه نشد و پایش بر روی نقاشی رفت. نقش كفش و شیارهای پر از خاک، روی لاله و بال سیمرغ نقش بست. صاحب اثر آن را برداشت و رو به ، با ناراحتی گفت: اگر شما برای این اثر ارزش قایل بودید این گونه نمی‌شد.  🍃 هم كه از اين حادثه ناراحت شده بود، مکثی کرد و همان‌جا این دو بیتی معروف خود را فی‌البداهه بر زبان جاری ساخت كه: مبادا خویشتن را واگذاریم امام خویش را تنها گذاریم ز خون هر شهیدی لاله‌ای رست مبادا روی لاله پا گذاریم @zarrhbin