eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 ..... ♦️امام جماعت یکی از مساجدِ تعریف می کرد 💠 به یکی از مساجد داخل شهر لندن منتقل شدم که کمی از محل زندگی ام دور بود .هر روز با از مسجد به خانه بر می گشتم. 💠 هفته ای می شد که این مسیر را با اتوبوس طی می کردم که یک روز حادثه ی نه چندان مهمی برایم رخ داد… 💠 سوار اتوبوس شدم و را به راننده دادم و او هم بقیه اش را بهم پس داد. وقتی روی صندلی ام نشستم متوجه شدم راننده 20 پنی بهم پس داد. 💠 با خودم گفتم باید این را به راننده پس بدهم. اما از یک طرف این مقدار مبلغ را چندان نمی دانستم و با خودم می گفتم این چندان مبلغی نیست که لازم باشد پسش بدهم! ⁉️ 💠 همین طور داشتم با خودم یکی به دو می کردم تا اینکه تصمیم گرفتم بقیه آن پول را پس بدهم چون بالاخره حق، است… 💠 هنگام پیاده شدن مبلغ اضافی را به راننده دادم و گفتم: ببخشید شما این 20 پنی را اضافی دادید. 🍃 تبسمی کرد و گفت: 💠 ببخشید شما همان امام جماعت جدیدی نیستید که تازه به این منطقه آمدید؟ من مدتی است که دارم درباره ی فکر می‌کنم.این مبلغ را هم عمداً به شما اضافی دادم تا ببینم رفتار یک در چنین چگونه خواهد بود⁉️ 🍃 آن می گوید: 💠 وقتی از اتوبوس پیاده شدم حس کردم پاهایم توانایی نگه داشتن من را ندارند. به نزدیکترین تیر چراغ آن خیابان دادم… 💠 اشکهایم بی اراده سرازیر بودند نگاهی به انداختم و گفتم: ! نزدیک بود را به 20 پنی بفروشم!!! 🍃 ؛ 💠 کسانی که را می شناسند، اما را نمی شناسند،به واسطه ی با تو با آشنا شوند. 👌 @zarrhbin