eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.3هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 در تنها به خاطر گناهانت ...‼️ به یاد پرستویی که به هزار امید، آشیانی بر سقف ایوانی ساخته است و ظهر یک روز اسفند که باز می‌گردد می‌بیند صاحب‌خانه به وقت خانه‌تکانی بهاره، آشیان آرزوهایش را به ضرب جارویی ویران کرده است، ... به یاد آهوی مادر که تیر خورده است اما همچنان در آن نفس‌های واپسین و رمق‌های آخر، بچه‌هایش را می‌لیسد، ... اشک بریز و زیر لب بخوان: "وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت، داشت هنوزم بچه‌هاشو می‌لیسید." به یاد آن نوزاد شیرخوار که زیر آفتاب سوزان، بی‌حال و رنگ پریده است و سرِ گیج و خسته‌اش را روی شانه‌ی مادری نهاده که سر چهارراه شلوغ شهر، کودک خود را به سودای چند اسکناس آلوده، دستمایه‌ی ترحم عابران کرده، ...این کودک از نفس‌افتاده و تفتیده، می‌توانست زیرسقف خانه‌ای سرگرم بازی باشد. به یاد کودکی که در جشن پایان سال مدرسه، انبوهی از زنان را می‌بیند که با چشمانی لبریز از برق شادی به استقبال هم‌کلاسی‌هایش آمده‌اند اما هر چه در میان جمعیت چشم می‌گرداند نشانی از مادرش پیدا نمی‌کند، ... برای قاتلی محکوم به اعدام که از عمق جان فریاد می‌زند و تمنا می‌کند که فرصت زیستن را از او نگیرند و به او مجال جبران دهند، ... به یاد زنی میانسال که زیبایی‌هایش را رفته می‌بیند و در یک روز خلوتِ پاییزی از روی برگ‌های خشکِ ریخته روی حاشیه جاده عبور می‌کند و با خود می‌اندیشد که هیچگاه کسی شعری عاشقانه در گوش او زمزمه نکرده است، که هیچ گاه دلی را نلرزانده است، که هیچ گاه پنج انگشت عاشق به میهمانی پنج انگشت تنهایش نیامده‌اند، ... به یاد مردی کهنسال که در اتاقک خاموش خانه‌ی سالمندان پنجره‌ای رو به اردیبهشت ندارد و چشمانش بی‌تاب آمدن هیچ کسی نیست، ... به یاد پیرمردی در آستانه‌ی مرگ که روی تخت بیمارستان خوابیده و دست‌هایش را به نرده‌ی تخت بسته‌اند مبادا آن لوله‌های آزاردهنده را که در دهان و بینی او گذاشته‌اند بیرون بکشد، ... در آخرین روزهای زندگی بر دستان فرتوت او در اثر بسته بودن، ردّی کبود نشسته و حتی آنقدر آزاد نیست که بتواند صورتش را بخاراند. به یاد دختری عاشق که یک غروب غم‌زده از کوچه‌ای آبستن از خاطرات خاموش عبور می‌کند و آه‌کشان زمزمه می‌کند: «بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم... همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم.» ...دخترک به یاد می‌آورد که ماه‌شبی سرخوش از خیالی رنگین، با مردی که دیگر نیست، کوچه را قدم زده است. به یاد مردی که حاضر است کوهی از درد و دلتنگی را بر شانه‌های شکسته‌ی دل، تاب آورد، اگر می‌شد که امیدوار باشد روزی از روزهای آخر عمر، همسر از دست رفته‌اش را ببیند که با همان چشم‌های شسته و لبخند شکوفا، به قدر ساعتی حتی، به شب‌نشینی او آمده است و مرد می‌تواند برایش چای با هل و دارچین دم کند ... اگر توانستی در ، برای رنج‌هایی که از آن تو نیست، ... 🕯 شاید با اشک‌های بی‌غرضت که حتی سودای گناهان خود را نیز ندارد، رنجی از کسی کاسته نشود، اما آسمانِ دلت را بعد از بارش اشک، خواهی یافت. صاف‌تر، نمناک‌تر، نرم‌تر، باران شسته‌تر و شریف‌تر. 🕯 ایمان بیاور . اشک‌هایی که بر رنج دیگران می‌فشانی نافذتر از کلماتند و زودتر به قلبِ کَمانه می‌کنند. 🕯 گاهی به خاطر رنجی که از آن تو نیست دلت را با نم اشکی مرطوب کن و آنگاه امیدوار باش که خداوند بر دل نرم و نمناک تو رحم آورد و را بیامرزد. ✍ 🕯 🏴 @zarrhbin
❌❌❌❌ 🔗ضمن سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات همشهریان عزیز 🖇با توجه به تشریح جزئیات پروتکل بازگشایی مساجد در و برگزاری مراسم با و ترجیحا در و همچنین رعایت ، از ستاد مبارزه با کرونای شهرستان خواهشمندیم‌ برای اطلاع عموم مردم ‌ که با شرایط بالا پذیرای مردم عزیز هستند را برای اطلاع عموم اعلام کنند ، قطعا تمامی مساجد شهرستان با توجه به فضای کم‌ و نداشتن محوطه باز آمادگی برگزاری مراسم را نخواهند داشت‼️ ⚠️شایان‌ ذکر است که وضعیت شهرستان اردکان بنا به گفته کارشناسان همچنان است و برگزاری مراسم شب های احیا تنها با رعایت تمامی جوانب احتیاطی و نظارت شدید مسئولین ستاد مبارزه با کرونا قابل اجرا می‌باشد. @zarrhbin