🍃 اندیشه های ناب...
💠 #عاشورا و قیام امام حسین علیهالسلام از دیدگاه #شهیدمطهری
⬅️ نگاهی نو به حماسهی عاشورا...
🚩#دوستیخدا بالاتر از همهی دوستیها
✅ ما "بچههایمان" را #دوستداریم. آیا حسینبنعلی (علیهالسلام) بچههای خود را دوست نداشت؟! مسلماً او بیشتر دوست داشت. #ابراهیمخلیل اینطور نبود که کمتر از ما اسماعیلش را دوست داشته باشد؛ خیلی بیشتر دوست داشت به این دلیل که از ما انسانتر بود و این عواطف، #عواطفانسانی است. او انسانتر از ما بود و قهراً عواطف انسانی او هم بیشتر بود.
✅ #حسینبنعلی (علیهالسلام) هم بیشتر از ما فرزندان خود را دوست میداشت. اما در عین حال #خدا را از همهکس و همه چیز بیشتر دوست میداشت، در مقابل خداوند و در راه خدا هیچکس را به حساب نمیآورد.{۲}
✅ اگر #امامحسین عواطف یک بشر را نمیداشت، یعنی اگر چنان که یک بشر از رنجی که بر فرزندش وارد میشود رنج میبرد، و اگر بچههایش را جلوی چشمش قطعه قطعه میکردند هیچ دلش نمیسوخت و مثل این بود که کُنده را تکهتکه بکنند، این که کمالی نشد. من هم اگر اینجور باشم این کار را میکنم.
✅ اتفاقاً عواطف و جنبههای بشریشان از ما قویتر است و در عین حال در جنبههای #کمالانسانی از فرشته و از جبرئیلِ امین بالاترند.
✅ و لِهذا #امامحسین میتواند پیشوا باشد، چون تمام مشخصات بشری را دارد. او هم وقتی #جوانرشیدش میآید از او اجازه میخواهد دلش آتش میگیرد و صد درجه از من و تو عاطفهی فرزند دوستیاش بیشتر است و #عاطفه از "کمالات بشریت" است.{۱}
📚 عاشورا برای جوانان
🌿 مجموعهی آثار، جلد۱۷، صفحات {۱}۲۹۳ و {۲}۲۲۵
@zarrhbin
📜 اندیشههای ناب...
💠 خدمتگزارترین قشر جامعه...⁉️
✅ #پرستاران، شریفترین، #مهربانترین و خدمتگزارترین قشر جامعه هستند و روحِ #عاطفه را در میانِ #مردم میپراکنند.
📚 فرهنگ گفتار، صفحه ۸۴
✍ #آیتالله_سیدروحالله_خاتمی
@zarrhbin
📌27شهریور،روز بزرگداشت مقام شعر وشاعر بود.
به این مناسبت مختصری از مقاله ی استاد #شفیعیکدکنی دراین خصوص به علاقه مندان تقدیم می کنم:
🍀«شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است.» در این تعریف پنج عنصر اصلی دیده می شود که هر شعر ، به گونه ای از هر کدام از آن پنج عنصر برخوردار است..
🌼🍃الف_ #عاطفه : یا احساس ، زمینه ی درونی و معنوی شعر است ، به اعتبار کیفیت برخورد شاعر با جهان خارج و حوادث پیرامونش. نوع عواطف هر کسی ، سایه ای است از من او. بر این اساس می توان، در یک چشم انداز عام، من ها را در سه گروه عمده و اساسی تقسیم کرد.
1-من های فردی و شخصی
2- من های اجتماعی که حوادث پیرامون را در قیاس با زندگی و خواست های شخصی خود نمی سنجند، بلکه مجموعه ای از هم سرنوشتان خود را در بُرش زمانی و مکانی معینی در نظر دارند و اگر " من " می گویند، شخص خودشان منظور نیست. در قدما ناصر خسرو ، نمونه ای از این گونه من هاست.
3- من های بشری و انسانی که از مرز زمان و مکان محدود، فراتر می روند . برای آنها سرنوشت انسان و مشکلات حیات انسانی مطرح است . مانند خیام و مولوی و حافظ
بی گمان مهمترین عنصر شعر که باید دیگر عناصر در خدمت آن باشند ، عنصر عاطفه است که زندگی و حیات انسانی را در صور مختلف خود ترسیم می کند. باید این عنصر بر دیگر عناصر فرمانروا باشد، یعنی آنها در خدمت این عنصر باشند نه این که عاطفه در خدمت آنها. چرا که شعر چیزی نیست مگر تصویری از حیات. آنجا که عاطفه نباشد، پویایی حیات وجود ندارد و در حقیقت شعر بی عاطفه، شعری است مرده و هر قدر عناصر دیگر در آن چشم گیر باشند نمی توانند جای ضعف و کمبود حیات را در آن جبران کنند.
🌼🍃ب_ #تخیل: عبارت است از کوششی که ذهن هنرمند در کشف روابط پنهانی اشیاء دارد. به تعبیر دیگر، تخیل نیرویی است که به شاعر امکان آن را می دهد که میان مفاهیم و اشیاء ارتباط برقرار کند، پل بزند و چیزی را که قبل از او ، دیگری در نیافته ، دریابد.باید بگوییم حاصل نیروی تخیل انواع تشبیهات، استعارات و مجازهایی است که شاعر می آفریند. صور خیال چیزی نیست که تمام شدنی باشد؛بیکرانه است.
بی گمان کمال ارزش تخیل در بار عاطفی آن است . تخیلی که مجرد باشد ؛ هر چه زیبا باشد تا از بار عاطفی برخوردار نشود؛ ابدیت نمی یابد.
🌼🍃ج_ #زبان:عاطفه و تخیل در شعر نیازمند زبان هستند که ظرف ارائه ی آنها باشد. زبان یکی از عناصر بسیار مهم در شعر است. همه می دانند که زبان امر ثابت و منجمدی نیست و هر لحظه در حال پویایی و تغییرات تدریجی است. بنابراین با تغییرات زندگی و آمدن نیازمندی های جدید و از بین رفتن بعضی مفاهیم ، هر زبان مقداری لغت را ، از راه ساختن و یا از راه قرض گرفتن از زبانی بیگانه ، در خود به وجود می آورد.
محور همه ی تحولات شعر «زبان و روابط اجزای زبان است » . وقتی که زبان شاعر تکراری است، جهان بینی او هم تکراری است. انسان چیزی نیست جز زبان و همه ی خلاقیت های ادبی جهان فقط وفقط در حوزه ی زبان است .هر کس ، هر قدر گسترش زبان داشته باشد، به همان اندازه دارای جهان بینی وسیع تری است. چون از لحاظ علمی ، زبان و فکر ، دو روی یک سکه اند. زبان پدیده ی پیچیده ای است که ما فقط ، صرف و نحو و واژگان را از آن به یاد می آوریم ، در صورتی که در این چشم انداز تمامی عواملی که بتوانند نقش دلالی semantic))داشته باشند- از لایه های معنایی مختلف در یک جمله یا یک واژه تا ساختمان یک اسطوره یا رمز- همه در قلمرو زبان به معنی عام قرار می گیرند.
👇👇👇