eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻روزی که در سیل ارومیه، همزمان شد. ▪️، ۹ ماه بود. ▪️روزی باران شدیدی در شهر باریده بود و جوی‌ها را لبریز از آب کرده بود. وقتی این وضعیت را دید، تلفن را برداشت و گروه‌های امدادی را خبر کرد. گروه‌های امداد به سمت محلات مستضعف‌نشین گرفتار سیل راه افتادند. ▪️حجم آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد و مردم سراسیمه از خانه‌هایشان بیرون می‌آمدند. متوجه خانه‌ای شد که آب آن را فراگرفته بود. در حیاط خانه پیرزنی فریاد می‌کشید و کمک می‌خواست. در را هل داد و باز کرد. آب تا بالای زانو رسیده بود. از پیرزن پرسید که آیا کسی زیر آوار مانده یا نه. پیرزن بر سر و صورت‌زنان گفت که وسایل خانه‌ و کل زندگی‌اش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است. گویا جهیزیه دخترش که با سختی آن را جمع کرده بود در زیرزمین جامانده و خیس شده بود. به کمک دوستانش جلوی در، سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید. ▪️ به کوچه دوید و وانت آتش‌نشانی را پیدا کرد و به خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. پمپ کار می‌کرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم می‌شد. غرق گل و لای شده بود. پس از دقایقی پمپ همه آب زیرزمین را خالی کرد. ▪️پیرزن که حالش بهتر شده بود شروع کرد به دعا کردن . گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردارِ فلان فلان شده کجاست تا کمی از یاد بگیرد. ▪️تا لحظه‌ای که وسایل را جمع کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن و نفرین بود! نام و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد..‌. @zarrhbin