eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
.... سال ها پیش پدربزرگ از مکه آمده بود و برایمان آورده بود، برای من یک تفنگ آورده بود که با باطری کار می‌کرد. هم نور پخش می‌کرد و هم صدایی شبیه به آژیر داشت. آنقدر دوستش داشتم که صبح تا شب با خودم تفنگ بازی می‌کردم، همه را کلافه کرده بودم. می‌گفتند: آنقدر صدایش را در نیار، آنقدر تفنگ‌بازی نکن؛ تمام می‌شود. یادم می‌آید می خندیدم و می‌گفتم: خوب تمام شود می‌روم باطری می‌خرم و باز بازی می‌کنم. چند روزی گذشت تا برایمان مهمان آمد؛ وسط تفنگ‌بازی با پسر مهمان دقیقاً جایی که نقطه ی بازی بود باطریِ تفنگم تمام شد. دیگر نه نور داشت و نه آژیر، نمی‌توانستم شلیک کنم و را باختم. امروز به این فکر می کنم که چقدر شبیه کودکیم هست این روزها، تمامِ را بیهوده هدر دادم، برای انسان هایی که نبودند یا نماندند، برای کارهایی که مهم نبودند؛ حالا که همه چیز مهم و جدی است. حالا که قسمتِ بازی است، انرژی‌ام تمام شده. بعضی وقتا نمی‌دانی چقدر از انرژیت باقی مانده، فکر می‌کنی همیشه فرصت هست، ولی این است گاهی هیچ فرصتی نداری.... اگر روزی صاحبِ فرزند شدم به او خواهم گفت: 🍃 بیهوده مصرفش نکن؛ شاید جایی که به آن نیاز داری، تمام شود. ✍ 💡 @zarrhbin